فضائل امام حسن و امام حسین علیهماالسلام

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

انس بن مالك گفت: من و ابوذر، سلمان، زید بن ارقم خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودیم كه ناگاه حسن و حسین علیهما السلام بر آن حضرت وارد شدند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آن دو را بوسید.
سپس ابوذر حركت كرد و خودش را به روی آن دو افكند و دست‌هایشان را بوسید و بعد برگشت به جای خود و با ما نشست.
ما به او گفتیم: ای اباذر! تو پیر مردی از اصحاب و یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای دو تا بچه از بنی هاشم بلند می شوی و دست آن دو را می بوسی؟!
ابوذر گفت: آری! اگر آنچه را كه من از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در باره این دو فرزند شنیدم شما هم می‌شنیدید همین كار مرا انجام می دادید بلكه بیشتر از آنچه من انجام دادم شما انجام می دادید. گفتم: ای اباذر آنچه شنیده ای چیست؟
گفت: شنیدم آن حضرت به علی علیه‌ السلام می فرمود:
ای علی! به خدا سوگند! اگر مردی نماز بگزارد و روزه بگیرد تا مانند مشك خشكیده شود نماز و روزه اش فائده ای ندارد مگر به دوستی شما. ای علی! هر كس متوسل به خدا شود به واسطه دوستی شما، بر خدا سزاوار است كه او را نا امید برنگرداند.
یا علی! هر كس شما را دوست دارد و چنگ به دامن شما بزند به دستگیره محكمی چنگ زده. بعد ابوذر ایستاد و سپس بیرون رفت.
ما نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رفتیم و عرض كردیم: ابوذر از زبان شما چنین و چنان می گوید.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: ابوذر راست گفته است ! آسمان بر مردی سایه نیافكنده و زمین مردی بر روی خود حمل نكرده كه راست گوتر از ابوذر باشد.
سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: خدا من و اهل بیت مرا هفت هزار سال پیش از خلقت آدم از یك نور آفرید و بعد از آن ما را به پشت آدم انتقال داد و از آن جا به سوی پشت های پاك و پاكیزه ورَحِم های طيّب و طاهر.
عرض كردیم: ای رسول خدا ! شما در آن زمان كجا و به چه شكلی بودید؟
فرمود: ما در زیر عرش خداوند و در نمادهائی از نور بودیم كه خدای را تسبیح و تقدیس و تمجید می كردیم.

منابع:
1- غاية المرام، ج1، ص45
2- ارشاد القلوب، ج2، ص415
3- كفاية الأثر، ص70
4- بحارالأنوار، ج36 ، ص301