24. الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دیناً...
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
در روایت فراوانی که از طرق معروف اهل سنت و شیعه نقل شده، صریحاً این مطلب آمده است که آیه مذکور، در روز غدیر خم و به دنبال ابلاغ ولایت علی (علیه السلام) نازل گردید؛ از جمله این که:
1. دانشمند معروف سنی، ابن جریر طبری، در کتاب ولایت، از زید بن ارقم، صحابی معروف نقل می کند که این آیه در روز غدیر خم درباره علی (علیه السلام) نازل گردید.(103)
2. حافظ ابو نعیم اصفهانی در کتاب ما نزل من القرآن فی علی (علیه السلام) از ابو سعید خدری (صحابی معروف) نقل کرده است:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم، ولایت علی (علیه السلام) را، به مردم ابلاغ کرد. و مردم متفرق نشده بودند آیه الیوم أکملت لکم... نازل شد. در این موقع، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
الله أکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه، و رضی الرب برسالتی و بالولایه لعلی من بعدی. ثم قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله.(104)
الله اکبر بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار، و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی بعد از من. (سپس فرمود:) هرکس من مولای اویم، علی مولای او است. خداوندا! آن کسی که او را دوست بدارد، دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار! هرکس او را یاری کند، یاری کن و هرکس دست از یاری اش بردارد، دست از یاری او بردار!
3. خطیب بغدادی در تاریخ خود، از ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که:
پس از رخداد غدیر خم و پیمان ولایت علی (علیه السلام) و این گفتار عمر: بخ بخ یابن أبی طالب! أصحبت مولای و مولا کل مسلم آیه أکملت لکم دینکم نازل گردید.(105)
کتاب احقاق الحق از تفسیر ابن کثیر و مقتل خوارزمی نزول این آیه را در داستان غدیر، از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است.
در تفسیر برهان و نور الثقلین نیز ده روایت از طرق مختلف نقل شده است مبنی بر اینکه این آیه، درباره علی (علیه السلام) یا روز غدیر خم نازل گردیده که مجال نقل همه آن ها نیست.
علامه سید شرف الدین در کتاب المراجعات می نویسد:
روایات صحیحی از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) در این باره نقل شده است. اهل سنت هم شش حدیث با اسناد مختلف از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره نقل کرده اند که صراحت در نزول آیه در ماجرای غدیر دارند.(106)
25. یا أیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذله علی المؤمنین أعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم
ای کسانی که ایمان آورده اید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند جمعیتی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سر سخت و نیرومندند، آنان در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این فضل خدا است که به هر کس که بخواهد (و شایسته ببیند)، می دهد. (فضل) خدا گسترده و خداوند دانا است.
شریف مرتضی معتقد است که این آیه، در شأن حضرت علی (علیه السلام) و هم زمان او نازل شده است(107) و شاهد آن این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در نبرد خبیر فرمود:
لأعطین الرایه غداً رجلاً یحب الله و رسوله، و یحبه الله و رسوله، کراراً غیر فرار، لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه(108) (آن گاه فرمود:) أذله علی المؤمنین أعزه علی الکافرین.
فردا پرچم را به کسی می دهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش او را دوست دارند، پیش رو است نه پس رو، از نبرد باز نمی گردد تا خداوند به دست او پیروزی را به ارمغان آورد، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سر سخت و نیرومند است.
26. انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون
سرپرست و ولی شما، تنها خدا است و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند، همان هاکه نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.
در شأن نزول این آیه آورده اند:
سائلی بر جمع مسلمانان در مسجد وارد شده، اظهار نیاز کرد؛ اما کسی به او چیزی نداد. پس دست هارا به آسمان برداشت و گفت: بار الها! به مسجد پیامبر تو، محمد آمده و میان این جمع، اظهار نیاز کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد.
حضرت علی (علیه السلام) که به نماز مشغول و در حال رکوع بود، با شنیدن شکوه سائل، دست راست خود را به سوی سائل گرفت و با باز گذاشتن انگشت کوچک و بستن انگشتان دیگر، به او فهمانید که انگشتری را از انگشت او برگیرد. سائل نیز آن گرفت. پس از دقایقی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی مسجد رهسپار شده، در بیرون مسجد به سائل رسید و از او پرسید:
آیا کسی به تو چیزی داد؟ پاسخ داد: بلی یا رسول الله! پرسید چه کسی؟ سائل در برابر جمع مسجدیان آمده، با دست خود، حضرت علی (علیه السلام) را نشان داد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: در چه حال و به چه کاری مشغول بود؟ وی پاسخ داد: در حال رکوع بود که این انگشتری را به من داد. در این هنگام، رسول خدا صدا را به تکبیر بلند کرد و آیه فوق را که پس از وقوع این حادثه و به مناسبت آن، بر حضرت وحی شده بود، بر مردم تلاوت فرمود.(109)
27. یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین
ای پیامبر! آن چه را از پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم برسان. اگر چنین نکنی، امر رسالت را اجرا نکرده ای. خدا تو را از مردم حفظ می کند، خدا مردم کافر را هدایت نمی کند.
در سال دهم هجری، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای انجام مناسک حج رهسپار مکه شدند، و چون از پیش به مسلمانان - در مناطق گوناگون - ابلاغ شده بود که در این سفر شرکت کنند، جمع کثیری شرکت جستند. تعداد شرکت کنندگان - افزون بر ساکنان مکه و قبایل اطراف آن - بیش از 120 هزار نفر گزارش شده است.(110)
در کتاب های تاریخ اسلام، از این حج، با نام حجه البلاغ(111)، حجه الکمال(112) و حجه الوداع(113) تعبیر شده است.
پس از انجام مناسک حج و در راه بازگشت به مدینه، در حالی که انبوه بی شماری از مسلمانان به همراه حضرت بودند، روز پنج شنبه، هجدهم ذی الحجه، هنگام عصر، همین که نزدیک غدیر خم، در سرزمین جحفه، رسیدند (در جحفه، راه ها از هم جدا می شد و هر گروه و کاروانی از راهی به دیار خود می رفت) پیش از جداشدن راه ها، پیک الهی این آیه کریمه را بر پیامبر خدا وحی نمود:
یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین و او را مأمور ساخت که رسالت الهی را درباره امامت و ولایت عامه حضرت علی (علیه السلام) به امت ابلاغ کند و از منافقان و جاه طلبان بداندیش نهراسد، که خداوند حافظ او است.
پس از نزول وحی، رسول خدا دستور داد تا همه جمعیت، برای شنیدن پیام وحی و تبیین آن در غدیر خم گرد آیند.
آنانی که جلوتر رفته بودند، بازگردانیده شدند و آن دسته که به دنبال بودند، رسیدند تا سرانجام، همه جمعیت، در غدیرخم گرد آمدند. نخست حضرت با آنان به نماز ایستاد و پس از نماز به میان جمعیت رفت و بر بالای منبری که از جهاز شتر برایش آماده کرده بودند، ایستاد و با صدای بلند آغاز خطبه کرد.
در آغاز خدا را ستایش نمود. و سپس به نزدیک شدن زمان رحلت خود اشاره کرد، آن گاه به نصیحت و موعظه امت پرداخته و آنان را به اعتراف دوباره به اصول عقاید وا داشت و در پی آن، مسأله تمسک و اقتدا به کتاب خدا و عترت و اهل بیت را پیش کشید و در این باره، تأکید بسیار فرمود و جدا شدن از کتاب و عترت را هلاکت و ضلالت شمرد. آن گاه حضرت علی (علیه السلام) را به بالای بلندی خواند و دست او را بلند کرد، به طوری که همه مردم، سفیدی زیر بغل هر دو را دیده حضرت علی (علیه السلام) را در کنارش مشاهده می کردند. آن گاه چنین فرمود:
ای مردم! کیست که همه مسلمانان باید تحت ولایت و رهبری او باشند؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر می دانند. فرمود: خدا حاکم بر من، و من حاکم و ولی همه مسلمانانم، و من بر همه ولایت دارم.
بنابراین، هرکس من بر او ولایت دارم، علی نیز بر او ولایت و حکومت دارد (این جمله را سه بار، و طبق گفته احمد بن حنبل، پیشوای حنبلیان، چهار بار تکرار کرد.) سپس عرضه داشت: پروردگارا! آن کس که علی را ولی خود ساخت و تحت نگهبانی او در آمد، تو نیز او را ولی و نگهبانش باش. و آن کس که با علی به خصومت پرداخت، تو او را خصم و دشمن باش، و یاری ده یاران علی را، و دست از یاری کسانی بدار که دست از یاری علی برداشتند. (خطبه خود را با این جمله پایان داد) توجه کنید! حاضران به غایبان (این حکم را) ابلاغ کنند.(114)
پس از پایان سخنان رسول خدا و ابلاغ رسالت، مسلمانان گروه گروه به، حضرت علی (علیه السلام) تهنیت می گفتند و به شهادت کتاب های فراوانی از اهل سنت، عمر و ابوبکر نیز پس از برگزیده شدن حضرت علی به مقام ولایت، از جمله اولین کسانی بودند که به او با عبارت بخ بخ لک یا بن أبی طالب! أصحبت و أمسیت مولی کل مؤمن و مومنه(115) تهنیت گفتند.
پس از آن و پیش از آن که مردم متفرق شوند، آیه کریمه الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً(116) بر پیامبر گرامی نازل شد که معنای آن چنین است:
امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و این چنین اسلام کامل و تامی را برای شما (همه انسان ها) اراده کرده و رضا دادم.
آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با نزول این آیه، زبان به تکبیر گشود و خدا را بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایتش به رسالت محمد و ولایت و امامت علی این گونه شکر گفت:
الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه، و رضی الرب برسالتی و الولایه لعلی من بعدی.(117)
103) الغدیر، ج 1، ص 230؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 266.
104) تفسیر نمونه، ج 4، ص 266؛ نیز ر. ک: الغدیر، ج 1، ص 231؛ تنبیه الغافلین، ص 58 - 59؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 57، ح 211؛ تفسیر برهان، ج 1، ص 435.
105) الغدیر، ج 1، ص 232 - 233؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 266 - 267.
106) المراجعات، ص 38؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 267.
107) تنبیه الغافلین، ص 59.
108) همان، ص 60.
109) تنبیه الغافلین، ص 61 - 63؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 357، ح 8950. مضمون این واقعه، در مصادر مختلف روایی و تفسیری و تاریخی مهم اهل سنت آمده است؛ از جمله در تفسیر طبری؛ تفسیر نیشابوری (اسباب النزول)؛ تفسیر فخر رازی؛ تفسیر خازن؛ تفسیر ابوالبرکات؛ تفسیر ابن کثیر؛ تفسیر قرطبی؛ تفسیر بیضاوی؛ تفسیر کشاف؛ و نیز: ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 123؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤل، ص 31؛ سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 9؛ حافظ گنجی شافعی، الکفایه، ص 106؛ خوارزمی، مناقب، ص 178؛ قاضی عضدایجی، المواقف، ج 3، ص 276؛ محب الدین طبری، الریاض النضره، ج 2، ص 227؛ متقی هندی کنز العمال، ج 6، ص 391؛ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 25؛ شبلنجی، نورالابصار، ص 27؛ آلوسی، روح المعانی، ج 2، ص 329؛ قاضی ابوعبدالله واقدی مدنی، ذخائر العقبی، ص 102؛ حافظ ابوبکر جصاص، احکام القرآن، ج 2، ص 545؛ سیوطی، درالمنثور، ج 2، ص 293؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 178، ح 216.
110) السیره الحلبیه، ج 3، ص 283؛ سیره احمد زینی دحلان، ج 3، ص 3.
111) به علت نزول همین آیه (آیه تبلیغ): یا أیها الرسول بلغ....
112) به علت نزول آیه 3، سوره مائده کمال: ...الیوم أکملت لکم دینکم....
113) زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن خطبه های خود - در طول این سفر - از مرگ عاجل خود خبر داد و با امت وداع نمود و وصایای خود را به آنان ابلاغ کرد و هفتاد و چند و یا هشتاد و چند روز پس از آن (بر حسب اختلاف تواریخ) رحلت کرد.
114) مسند احمد، ج 1، ص 118 و 331؛ ج 4، ص 281، 370 و 372؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 533؛ نسائی، الخصائص العلویه، ص 16، 17، 21 و 25؛ حافظ بغوی، مصابیح السنه، ج 2، ص 99؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 337؛ صفه الصفوه، ج 1، ص 121؛ ابن اثیر، نهایه، ج 4، ص 246؛ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 25؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص 169؛ کنزالعمال، ج 6، ص 152، 154 و 397؛ مناقب خوارزمی، ص 130؛ گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص 14 و 15.
115) مسند احمد، ج 4، ص 281؛ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 26؛ قاضی ابوبکر باقلانی، التمهید لأصول الدین، ص 171؛ محب الدین طبری، الریاض النضره، ج 2، ص 169؛ کنزالعمال ج 6، ص 397.
116) مائده (5) آیه 3.
117) شواهد التنزیل، ج 1، ص 157.