سوره ممتحنه

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

 
با استقرا و جست و جوی ناقص خود، آیه ای از این سوره، در تفسیر و تأویل نیافتیم که به طور مستقیم، فضیلتی دیگر را بر شمارد؛ ولی آن چه در شأن نزول اولین آیه این سوره آمده و در پی خواهیم آورد، حاکی از شهامت و شجاعت و ایمان استوار امیرمؤمنان (علیه السلام) به راستگویی حق، پیک وحی و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
پیش از پرداختن به شأن نزول یاد شده، در این جا و در اندک موارد مشابه، که نصی نمی یابیم، جای خالی هر سوره را با آشنایی مختصر با آن سوره و سپس ذکر فضیلتی - احیاناً غیر از آن چه در تأویل آمده - زینت می بخشیم.
سوره ممتحنه با سیزده آیه، که در سال دهم هجری در مدینه نازل شده، دو نام دیگر هم دارد: امتحان و مرأه (زن). آیات اول تا نهم به مناسبت جاسوسی شخصی به نفع مشرکین و دادن گزارش نظامی از تصمیم مسلمانان به جنگ با مشرکین، نازل شده و به همین علت آیات آن، از داشتن رابطه دوستانه با مشرکین نهی کرده است.
در این سوره، مرز دوستی ها و دشمنی ها، سیاست خارجی مؤمنان، در رابطه با دشمن، برخی مسائل تربیتی و هم چنین یادی از قیامت، بیان شده است.
احکام هجرت و بیعت و ایمان زنان مسلمانان از دیگر مطالب این سوره است.(311)
در آیه اول سوره مبارکه آمده است:
103. یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی وعدوکم أولیاء تلقون الیهم بالموده وقد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم أن تؤمنوا بالله ربکم ان کنتم خرجتم جهاداً فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالموده و أنا أعلم بما أخفیتم و ما أعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل.
ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما به آنان اظهار محبت می کنید در حالی که آنان به آن چه از حق برای شما آمده، کافر شده اند و رسول الله و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شما است، از شهر و دیارتان بیرون می رانند، اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودی ام هجرت کرده اید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید). شما مخفیانه با آنان رابطه دوستی برقرار می کنید، در حالی که من به آن چه پنهان یا آشکار می سازید، از همه داناترم. و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است.
صاحب تفسیر گران قدر اطیب البیان در تفسیر این آیه می نویسد:
در شأن نزول این آیه شریفه، اخباری داریم که زنی به نام ساره مولاة ابن عمر و ابن سیفی بن هشام، دو سال پس از جنگ بدر، از مکه به مدینه هجرت کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از او پرسید: هجرت تو برای اسلام بوده؟ عرض کرد: نه. فرمود: برای مهاجرت آمدی؟ عرض کرد: نه. فرمود: پس برای چه به مدینه آمدی؟ گفت: من صاحب عشیره و موالی و اصیل بودم، همه آن ها از دستم رفت و به شدت نیازمند شده ام. شما کمکی به من بکنید. حضرت دستور داد که نفقه و لباس و وسایل حرکت او را فراهم کردند و او عازم حرکت شد.
یکی از مؤمنان، به نام حاطب بن ابی بلتعه، ده دینار و ده درهم و یک برد یمانی به او داد و نیز نوشته ای برای مشرکین مکه، که در آن، خبر داده بود که پیغمبر عازم جنگ با شما است، خود را آماده کنید. و ساره این نامه را در گیسوان سرش مخفی کرد. جبرئیل نازل شد و به حضرت خبر داد. حضرت چند نفر را در پی ساره روانه کردند که نوشته را از وی پس بگیرند؛ از جمله، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز با آنان بود. فرستادگان، آن زن را دستگیر کردند؛ اما او منکر وجود چنین نامه ای شد. (و گفت:) همچه نوشته ای نزد من نیست، آن چه تفتیش کردند، نیافتند: خواستند برگردند امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: خدا به جبرئیل دروغ نگفته و جبرئیل هم به پیغمبر دروغ نگفته، پیغمبر دروغ نگفته، کاغذ نزد این (زن) هست.
(امیرالمؤمنین) شمشیر کشید و به او فرمود: یا کاغذ را بده و الا گردنت را می زنم. ساره ناچار، نامه را از میان گیسوانش بیرون آورد. او را آوردند خدمت حضرت. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاطب را خواست. فرمود: مگر کافر شدی؟ گفت: یا رسول الله! من کافر نشدم. فرمود: پس برای چه این کاغذ را نوشتی و برای مشرکان فرستادی؟ گفت: این ها در زمانی که من کافر بودم، بسیار به من محبت و اعانت می کردند، خواستم تدارک محبت های آن ها را بنمایم. این آیه نازل شد.(312)
و در شرح آن نگاشته:
یا أیها الذین آمنوا خطاب به جمیع مؤمنین است تا دامنه قیامت.
لا تتخذوا عدوی وعدوکم أولیاء عدو خدا و مؤمنین، تمام طبقات کفار و مشرکین و دهریین و معاندین و مخالفین و ضالین و مضلین و مبدعین و منکرین ضروریات دین و مذهب هستند. باید با تمام آن ها عداوت و مخالفت نمود. ای کاش ابنای امروزه برخورد با این آیه می کردند و با این طبقات، محبت و معاشرت نمی کردند.
تلقون الیهم بالموده که با آن ها ملاقات کنید و معاشرت و خلطه و آمیزش و رفت و آمد داشته باشید.
وقد کفروا بما جاءکم من الحق حق، دین اسلام، قرآن، مذهب حقه شیعه اثنی عشریه، احکام اسلامی دستورات دینی است که این ها به تمام این ها یا بعض آن ها کافر هستند.(313)
و در ادامه می نویسد:
به بانک بلند فریاد می زنم! ابنای بشر سر تا سر کشور که دوستی با کفار و اهل ضلال، با ایمان نمی سازد، خود را مؤمن نپندارید، با دوستی دشمنان دین.(314)
104. یا أیها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی أن لایشرکن بالله شیئاً ولا یسرقن ولا یزنین ولا یقتلن أولادهن ولا یأتین ببهتان یفترینه بین أیدیهن و أرجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن واستغفر لهن الله ان الله غفور رحیم
ای پیامبر! اگر زنان مؤمن نزد تو آمدند تا بیعت کنند، بدین شرط که هیچ کس را با خدا شریک نکنند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و فرزندی را که از آن شوهرشان نیست، به دروغ به او نسبت ندهند و در کارهای نیک نافرمانی تو نکنند، با آنان بیعت کن و برایشان از خدا آمرزش بخواه، که خدا آمرزنده و مهربان است.
زبیر بن عوام گوید: هنگام نزول این آیه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنان را به بیعت فرا خواند. نخستین کسی که با حضرت بیعت کرد، فاطمه بنت اسد (مادر امیرمؤمنان (علیه السلام)) بود.(315)
و امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
نخستین زنی که با پای پیاده، از مکه به مدینه (به خاطر رسول خدا) هجرت کرد، فاطمه بنت اسد بود.(316)
جابر می گوید: هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات یافت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شدت اندوهگین شد و در غم فقدان او فرمود:
ای مادر! خدایت رحمت کناد! که مرا در تشنگی (حمایت) با آوردن فرزندانی هم چون علی، جعفر و عقیل سیراب کردی. مادر! رحمت خدا نثار تو باد خویشتن خویش و فرزندانت را در راه من ایثار کردی.(317)
از دیگر فضایل این مادر، که فرزندی هم چون علی (علیه السلام) را پرورید، این که وی - پس از خدیجه (علیها السلام) - جزو نخستین زنانی است که به پیامبر خدا ایمان آورد و پیش از بعثت نیز پیرو آیین حضرت ابراهیم (علیه السلام) بود. او همان زن پاکدامنی است که به هنگام شدت یافتن درد زایمان، راه مسجد الحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت:
خداوندا! به تو و پیامبران و کتاب هایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم، سازنده این خانه، ایمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما.(318)
ابن قعنب گوید: با عباس، پسر عبدالمطلب و گروهی دیگر، رویا روی خانه خدا نشسته بودیم. لحظه ای نگذشت (پس از راز و نیاز فاطمه بنت اسد با خدای خویش) که همه به چشم خویش دیدم که دیوار خانه خداوند از هم شکافت و آن گرامی بانو پا به درون گذاشت و دیوار دوباره به هم آمد! شتابناک برخاستیم تا در خانه را باز کنیم، اما باز نشد. دانستیم که حکمت خداوندی در کار است. چهار روز بعد، آن عزیز بانو از خانه پا بیرون نهاد با کودکی در آغوش که به او می بالید و می گفت: پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار.(319)
این فضیلت بزرگ را قاطبه محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتاب های خود نقل کرده اند. در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه بسیاری به این حقیقت تصریح کرده، آن را فضیلتی بی نظیر خوانده اند.(320)
حاکم نیشابوری می گوید: ولادت علی در داخل کعبه، به تواتر به ما رسیده است.(321)
آلوسی بغدادی، صاحب تفسیر معروف می نویسد:
تولد علی در کعبه، در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است.(322)

311) آشنایی با سوره ها، ص 72 (با اندکی تلخیص و تغییر).
312) تفسیر اطیب البیان، ج 12، ص 487.
313) تفسیر اطیب البیان، ج 12، ص 487.
314) تفسیر اطیب البیان، ج 12، ص 487.
315) تنبیه الغافلین، ص 172.
316) تنبیه الغافلین، ص 172.
317) همان، ص 173.
318) کشف الغمه، ج 1، ص 90 (به نقل از: فروغ ولایت، ص 35).
319) پیشوای اول، ص 4.
320) مانند مروج الذهب، ج 2، ص 349 (به نقل از: فروغ ولایت ص 35).
321) مستدرک حاکم، ج 3، ص 483.
322) شرح قصیده عبد الباقی افندی، ص 15.