حضرت نوح (علیه السلام) از پیامبران اولوالعزم بود که سال ها قوم خود را به راه راست خواند؛ اما آنان هم چنان بر کج رفتاری خود اصرار ورزیدند. حضرت نوح رنج بسیار کشید و هلاک قوم خویش را از خداوند خواستار شد.
خداوند دعای وی را اجابت کرد و او را از طوفانی عظیم با خبر ساخت و فرمود که درخت ساج بکار، چون درخت بزرگ شود، ایشان را هلاک می کنم. حضرت نوح دانست که ایشان را تا چهل سال هلاک نیاید. درخت بنشاند و در این مدت، خلق را به خدای دعوت کرد تا درخت بزرگ شد. در در این موقع، خداوند فرمود: قوم تو را با آب هلاک کنم و تو ای نوح! آن درخت ساج را بیفکن و کشتی بساز. گویند: چهل سال به طول انجامید تا کشتی درست شد. درازی آن هزار و دویست گز و پهنایش شصت ارش بود و سه طبقه داشت. در طبقه زیر، چهار پایان را جای دادند (از هر جانور، یک جفت). در طبقه میانه، آدمیان و در طبقه بالا مرغان. طوفان برپا شد و 150 روز آب از زمین و آسمان جاری بود تا از قله کوه ها گذشت. همه مردمان و جانوران - جز آن ها که در کشتی بودند - هلاک شدند. نوح با مؤمنان - که هشتاد کس بودند - تا پایان دوران طوفان در کشتی بودند. عاقبت، طوفان آرام یافت و آب ها خشک شد و کشتی نوح بر یکی از قله های جودی (آرارات) قرار گرفت و به خشکی در آمدند.(363)
363) نقل به تلخیص از: فرهنگ معین، ج 5، ص 1103؛ ج 6، ص 1579 و 2148