علی انسان کامل

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

 علامه شعرانی (رحمه الله) در خاتمه تفسیر منهج الصادقین، در تعلیقه ای (در بیان اینکه چرا قرآن کریم به سوره ناس پایان یافته) نگاشته است:
در عالم مشهود ما، آخرین موجود کامل، که حرکت موالید بدان منتهی می شود، انسان است، بلکه در قوس صعود، انسان کامل، آخرین مرحله است مطلقاً. پس انسان غایب همه حرکات است در عالم ملک و شهادت. قرآن نیز به ناس منتهی گشت؛ چون غایب همه حرکات، انسان است و در موالید، موجودی کامل تر از انسان نیست. از این جهت، غایت است؛ چون باید غایت حرکت، بهتر از مبدأ باشد. اگر حکیم چیزی را تغییر دهد، برای حالتی تغییر می دهد که بهتر از حال سابق باشد. پس اگر انسان به سبب مرگ فانی شود، همه حرکات موجودات عبث است؛ یعنی هیچ غایت ندارد و چون غایت است، باید باقی ماند یا به موجود بهتری تبدیل شود. و خداوند در قرآن به ما خبر داد که خلقت او عبث نیست(538) و البته انسان در میعاد، به خداوند تعالی باز می گردد. بالجمله خداوند به ناس ختم فرمود، سیر صعودی هم به ناس است.(539)
بدیهی است این سیر صعودی، نه به مطلق ناس بلکه با تأسی به فردا کمل آن، یعنی انسان کامل تحقق می یابد؛ ولی آیا در اسلام، معیار و محک و مصداقی بر آن می توان یافت؟ آری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمونه انسان کامل و علی (علیه السلام) نمونه دیگری از انسان کامل، از دیدگاه اسلام است و شناخت آنان شناخت انسان کامل است. استاد شهید، مرتضی مطهری در این باره می نویسد:
شناخت علی (علیه السلام) شناخت انسان کامل در اسلام است؛ اما شناخت علی (علیه السلام)، نه شناخت علی به اسمش و نسبش (شناخت شناسنامه ای). یک وقت انسان، علی (علیه السلام) را شناسنامه ای می شناسد؛ یعنی نامش علی (علیه السلام) پسر ابوطالب، ابوطالب پسر عبدالمطلب، مادرش فاطمه، دختر اسد بن عبدالعزی، شوهر فاطمه زهرا (علیها السلام)، پدر حسن و حسین. در چه سالی متولد شد در چه سالی از دنیا رفت، چه جنگ هایی کرد و... این ها شناخت های شناسنامه ای است؛ یعنی اگر ما بخواهیم برای علی (علیه السلام) یک شناسنامه صادر کنیم و آگاه باشیم به شناسنامه او، مثلاً مشخصاتش این است که... این شناخت، شناخت علی و شناخت انسان کامل اسلام نیست. شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی (علیه السلام) نه شخص علی. در هر حدی که برای ما ممکن است که شخصیت جامع علی (علیه السلام) را بشناسیم، انسان کامل را شناخته ایم و در هر حدی که آنان انسان کامل را نمونه قرار دهیم و راه او را برویم و او را عملاً (نه اسماً و لفظاً) امام و پیشوای خودمان قرار دهیم و خودمان تابع و پیرو او باشیم و همیشه کوشش کنیم که خودمان را بر طبق این نمونه و این الگو بسازیم، در آن هنگام، ما شیعه این انسان کامل هستیم که به قول شهید ثانی: الشیعه من شایع علیاً؛(540) شیعه یعنی کسی که مشایعت کند علی را؛ یعنی انسان با لفظ و حرف و باحب و علاقه و دوست داشتن فقط شیعه نمی شود، بلکه با مشایعت (مشایعت یعنی همراهی و وقتی که کسی می رود، شما او را مشایعت می کنید و همراه و پشت سر او می رود، این را مشایعت می گویند). شیعه علی یعنی مشایعت کننده عملی علی (علیه السلام).
پس دانستیم که... ما اگر انسان کامل اسلام را (چه از راه بیان قرآن و چه از راه شناخت شخصیت های پرورده شده قرآن) نشناسیم؛ نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده است، برویم و نمی توانیم یک مسلمان واقعی و درست باشیم، جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد. پس برای ما ضرورت دارد که حتما انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسیم.(541)
یا أیها الذین آمنوا
در سر تا سر قرآن کریم 89 بار خطاب یا أیها الذین آمنوا آمده است که مصداق بارز آن، امام همام، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. روایت متعددی بر این ادعا دلالت می کنند که از جمله آنها است:
یا أیها الذین آمنوا در قرآن نازل نشد مگر این که خالص و برگزیده و مغز آن خطاب، متوجه علی (علیه السلام) بود.(542)
یا أیها الذین آمنوا را خداوند در قرآن نازل نکرد، مگر این که سرور و سالار و بزرگ مصداق آن، علی (علیه السلام) بود؛ زیرا او نخستین کسی بود که ایمان آورد.(543)
هر چه در قرآن یا أیها الذین آمنوا وارد شده، برای علی (علیه السلام) است؛ به علت سبقت جویی و برتری او.(544)

538) مؤمنون (23)، آیه 115 أفحسبتم أنما خلقناکم عبثاً و أنکم الینا لاترجعون؛ آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما باز گردانده نمی شوید؟).
539) منهج الصادقین، ج 10، ص 412.
540) الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، کتاب الوقف، ج 3، ص 182.
541) انسان کامل، ص 7 - 8 (با اندکی تلخیص).
542) شواهد التنزیل، ج 1، ص 63، ح 67: عن حذیفه: ما نزلت فی القرآن (یا أیها الذین آمنوا) الا کان لعلی لبها و لبابها؛ نیز ر.ک: تاریخ دمشق، ج 42، ص 363.
543) همان، ص 70، ح 81: عن مجاهد، عن ابن عباس قال: ما أنزل الله فی القرآن (یا أیها الذین آمنوا) الا کان علی بن أبی طالب أمیرها و شریفها لانه أول المؤمنین ایماناً.
544) همان، ص 72، ح 85: عن مجاهد قال: کل شی ء فی القرآن (یا أیها الذین آمنوا) فان لعلی لسبقه و فضله.