7- خبر شهادت حسین (ع)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 ابی عبداللّه جدلی گفت: بر امیرالمؤمنین (ع) داخل شدم در حالی که حضرت حسین (ع) در کنار آن حضرت نشسته بودند، امیرالمؤمنین (ع) دست بر شانه حسین (ع) زد و سپس فرمود: این کشته خواهد شد و احدی یاری او نخواهد نمود.
راوی می گوید: عرضه داشتم یا امیرالمؤمنین به خدا قسم این زندگی بدی است. حضرت فرمودند: این حادثه حتماً به وقوع می پیوندد.
حضرت علی (ع) به حضرت امام حسین (ع) فرمودند: ای ابا عبداللّه از قدیم ثابت و مسلم شده که تو اسوه و مقتدای خلق می باشی. حسین (ع) عرضه داشت: فدایت شوم حالم چیست؟
حضرت علی (ع) فرمودند: می دانی آن چه را که خلق نمی دانند و عن قریب عالم به آن چه می داند منتفع خواهد شد، فرزندم بشنو و ببین پیش از آن که مبتلا گردی، قسم به کسی که جانم در دست اوست، بنی امیه خون تو را خواهند ریخت ولی نمی توانند تو را از دینت جدا کرده و قادر نیستند یاد پروردگارت را از خاطرت ببرند.
حسین (ع) عرضه کرد: قسم به کسی که جانم در دست اوست همین قدر مرا کافی است به آن چه خدا نازل فرموده اقرار داشته و گفتار پیامبر خدا را تصدیق داشته و کلام پدرم را تکذیب نمی کنم.
امیرالمؤمنین (ع) بیرون آمده و در مسجد نزول اجلال فرموده و اصحاب و یاران دور آن حضرت حلقه زدند در این هنگام حضرت حسین (ع) تشریف آوردند تا رسیدند مقابل امیرالمؤمنین (ع) و آن جا ایستادند، امیرالمؤمنین(ع) دست مبارک بر سر ایشان نهاده و فرمودند: پسرم، خداوند متعال، اقوام و طوایفی را به وسیله قرآن تقبیح نموده و مورد سرزنش و ملامت قرار داده و فرموده است:
فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین.
به خدا قسم حتماً پس از من تو را خواهند کشت سپس آسمان و زمین بر تو گریه خواهند نمود.(9)

9) کامل الزیارات، ص 220 - 221، 222، 284.