شعر «ميلاد امام باقر عليه السلام»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

از روشني طلعت رخشنده «باقر»   ***   شد نور علوم نبوي بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز   ***   گرديد عيان ماه تمام از رخ باقر
منشق شده از نور «عليّ بن حسين» است    ***   اين نور كه نوراني از او گشته ضمائر
بر «فاطمه بنت حسن» بس بُوَد اين فخر   ***    كاورده پديد اين مه تابنده باهر
«باقر» لقب و كنيه «اباجعفر» و او    ***   ربوده است لقب هاي دگر: هادي و شاكر
از هر بدي و عيب و زلل اوست مبرّ    ***   جان و تنش از «يُذبَّ عنكم» شده ظاهر
درياي علوم است و، زداينده اوهام   ***    گفتار حكيمانه او زيب منابر
از يك نفسش زنده كند صد چو مسيح   ***    از يك نظرش ديده اعمي شده باصر
ياد آمدش از چهره تابان محمّد   ***    با چشم بصيرت نگهش كرد چو «جابر»
عالم همه شد روشن از آن نور خدائي   ***    شد بارور از او شجر دين و شعائر
خوش باد، زميني كه هم آغوش شد او ر   ***    خوش آنكه به سوي حرمش گشته مسافر
ديگر غمي از محنت ايّام ندارد   ***    هركس به حرمخانه او گشت مجاور
وصفش نتوان گفت «حسان» با سخني چند  ***    چون، قصّه بلند است و زبان، الكن و قاصر
اي كاش كه بالي بدهد عشق به من نيز   ***    تا سوي حريمش پرم از شوق چو طائر
تا كي بدهد بار به دربار وصالش   ***    جان بال سفر بسته، به لب آمده حاضر
گر اذن دهد، نيست كسي مانعِ راهم   ***    چون دفتر عشق است گذرنامه شاعر