239- اشک علی (ع) به علت پاداش دادن به قنفذ

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 ابان گفت: سلیم گفت: با علی (ع) ملاقات کردم و از این کار عمر که از قنفذ مالیات نمی گیرد از او پرسیدم. فرمود: آیا می دانی چرا از قنفذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت؟
گفتم: نه.
فرمود: زیرا او بود وقت فاطمه (س) آمد تا بین من و آنان قرار گیرد، با تازیانه اش او را زد، چنانکه وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت، جای تازیانه همچون بازوبند روی بازویش مانده بود.(287)
ابان گفت: سلیم گفت: در حلقه ای در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شدم که جز سلمان، ابوذر، مقداد، محمد بن ابی بکر، عمر بن ابی سلمه، قیس بن سعد بن عباده، همه از بنی هاشم بودند. عباس به علی (ع) گفت: به نظر شما، چرا عمر، قنفذ را مانند دیگر کارمندانش وادار به پرداخت غرامت نکرد؟
علی (ع) نگاهی به اطراف انداخت. چشمانش پر از اشک شد، سپس فرمود: این پاداش ضربه تازیانه ای بود که به فاطمه (س) از دنیا رفت، اثر این ضربه همچون بازوبندی روی بازو او بود...

287) بحارالانوار، ج 30 صص 302 - 303