ياران مكّي امام محمدباقر(علیه السلام)

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

پس از دست يابي بني اميّه به قدرت و حاكميّت حاكمان ستم پيشه و جنايت كار، اين سلسله منحوس، با به وجود آوردن جوّ فشار و خفقان، نگذاشت جريان اصيل و چهره درخشان اسلام ناب، كه در راه و روش و سخنان امامان اهل بيت عليهم السلام نماد و جلوه مي يافت، مطرح شود. آنان با تمام توان با به كارگيري ابزارهاي تبليغاتي مانند: عالم نمايان دين فروش و جعل روايات به نام رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم، رهروان راه ولايت علوي و آرمان هاي بلند آنان را سركوب كردند. اين چالش سخت با اسلام اصيل همچنان ادامه يافت تا اينكه در اوائل سده دوم هجري به سبب ضعف و افول قدرت سياسي اين خاندان دين ستيز، فرصت مناسبي به وجود آمد و پيشواي معصوم و حجّت خدا در زمين، امام باقرعليه السلام از اين فرصت به خوبي بهره برد. آن حضرت براي نشر و گسترش حقيقت دين محمّدصلي الله عليه وآله وسلم و آموزه هاي والاي اسلام و آشنا ساختن امّت اسلام به هدف هاي بلند اسلام ناب، يك حوزه علمي شيعي در مدينه بنيان نهاد. از اين رهگذر بود كه صدها تن از شيفتگان آرمان هاي امامان معصوم عليهم السلام كه سال ها از سرچشمه هاي حكمت و دانش ناب بدور بودند، سراسيمه به مدينةالرسول شتافته و پروانه وار به گرد شمع فروزان باقرالعلوم عليه السلام گرد آمدند. پيشواي پنجمين شيعه، ياران و شاگردان فراواني داشت؛ ولي بيشتر آنان از قلمرو عراق؛ به ويژه شهرهاي كوفه، بصره و بغداد بودند.
از سرزمين مكّه - كه فاصله چنداني با مدينه نداشت - ياران اندكي در خدمت حضرت بودند كه شايد تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست نباشد. اين نوشتار پژوهشي است در همين راستا و تلاشي است در معرّفي سيماي سه تن از برجسته ترين ياران آن بزرگوار كه از قلمرو مكه به حضور آن بزرگوار شتافته و در پرتو تربيت و تعليم آن حجّت برحقّ خدا، به جايگاه بلندي از دانش، كمال، ولايت مداري و فقه و فقاهت دست يازيدند.
ميمون قدّاح مكّي
او يكي از راويان و ياران امام محمدباقرعليه السلام به شمار مي رود. نام پدرش اسود است. لقب پدرش كه قدّاح بوده به او نيز انتقال يافته و ميمون قدّاح ناميده مي شود. از آنجا كه زادگاه او و محلّ رشد و نموّش مكّه است به مكّي هم اشتهار دارد. پدرش در آغاز، هميپمان قبيله بني مخزوم بود؛ ولي فرزندش، پيمان خويش را با آن طائفه قطع كرد و پيمان دوستي و پيروي از اهل بيت عليهم السلام را پذيرفت. بدين سبب است كه به او مولي بني هاشم و يا مولي الباقرعليه السلام گفته مي شود.(1)
ميمون قدّاح قسمتي از عمر خويش را در مكّه سپري كرد؛ ولي نيك بختي و سعادت به ياري او شتافت و از مكه به قصد فراگيري دانش دين به سوي مدينه هجرت كرد و سر بر آستان پاك وارث تمامي دانش هاي پيامبران، امام باقرعليه السلام نهاد و در شمار ياران آن بزرگوار درآمد. وي در اين راستا به درجه اي از شايستگي رسيد كه در زمره نزديكان آن حضرت قرار گرفت.(2)
شيخ طوسي در معرّفي اين راوي چنين مي نگارد:
ميمون قدّاح، مولي بني مخزوم و مولي بني هاشم، يكي از محدّثان و از ياران امام باقرعليه السلام و اهل مكه است.(3)
آيةالله خويي در اين راستا مي نگارد:
ميمون قدّاح، پيوند عميق و ژرفي با بني هاشم و امام باقرعليه السلام داشته است. از پاره اي اخبار، اين حقيقت رخ مي نمايد كه اين محدّث، يكي از نزديك ترين افراد به حجت خدا، امام باقرعليه السلام بود. و اين پيوند و رابطه عميق، يكي از خصلت هاي والا و برجسته او به شمار مي رود.(4)
ميمون قدّاح در سايه تلاش و كوشش و كسب فيض از محضر امام محمدباقرعليه السلام به موقعيتي دست يافت كه جمعي از برجسته ترين راويان شيعي، افتخار شاگردي او را دارند و روايات فراواني از او نقل نموده و به ميراث نهاده اند. از جمله شاگردان او عبارتند از:
1. ابان بن عثمان
2. معاوية بن وهب
3. جعفر بن محمد اشعري قمي
4. حمّاد بن عيسي
5. عبدالله بن ميمون قدّاح (فرزند برومند و پرآوازه اش).(5)
براي آشنايي بيشتر با سيماي پاك اين راوي و اندازه وجاهت و ولايت پذيري او، به نقل پاره اي از روايات بسنده مي كنيم:
شيخ كليني در اصول كافي داستاني جالب و آموزنده بدين صورت آورده است:
سلام بن سعيد مخزومي گفت: روزي در محضر امام صادق عليه السلام نشسته بودم و ميمون قدّاح، مولي و يار ويژه امام باقرعليه السلام نيز حضور داشت. در اين هنگام، عبّاد بن كثير، عابد بصريان و ابن شُريح، فقيه مكّيان، بر امام صادق عليه السلام وارد شدند. بعد از چند لحظه، عبّاد بن كثير از امام عليه السلام پرسيد: اي ابوعبدالله! رسول گرامي اسلام را هنگامي كه از دنيا رفت، با چند پارچه كفن كردند؟
حضرت فرمود: با سه پارچه؛ دو پارچه صُحاري (منسوب به صُحار، روستايي در يمن) و يك پارچه، حِبره و يا بُرد يمني. از آنجا كه بُرد يمني كمياب بود، دو پارچه را صُحاري انتخاب كردند.
عبّاد از اين سخن، رُخ درهم كشيد؛ گويا كمبود بُرد يمني را قبول نداشت! امام عليه السلام وقتي اين حالت را از او مشاهده كرد، فرمود: درخت خرمايي كه حضرت مريم عليها السلام بعد از به دنيا آوردن حضرت عيسي عليه السلام از آن تناول كرد، نامش «عجوه» بود. خرماي عجوه بهترين نوع خرما است و از آسمان نازل شده است. هر درخت خرمايي كه از او برويد و جوانه زند، عجوه خواهد بود. آنچه از اين سو و آن سو گرفته و كاشته شد خرماي پست است.
چون آن دو از نزد امام خارج شدند، عبّاد بن كثير به ابن شُريح گفت:
به خدا، من نمي دانم اين مثالي كه ابوعبدالله بيان كرد، معنايش چه بود و هدف آن حضرت از بيان اين مثال چيست؟
ابن شُريح گفت: از اين غلام - رو كرد به ميمون قدّاح - بپرس تا تو را از راز و رمز و حكمت اين مثال، آگاه سازد؛ چون او - ميمون قدّاح - از آنان (اهل بيت و رهپويان و معتقدان به ولايت) است و به فضيلت ها و منقبت هاي اهل بيت عليهم السلام آشناست.
عبّاد به ميمون قدّاح رو نمود و تفسير كلام امام را از او درخواست نمود.
ميمون گفت: آيا تو آنچه را ابوعبدالله عليه السلام براي شما بيان كرد، نمي داني؟
او گفت: نه، به خدا سوگند نمي دانم!
ميمون گفت: آن بزرگوار خواست با اين مثال، به شما بفهماند كه او فرزند رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم و شاخه اي از شجره پاك نبوّت است. تمام دانش رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم نزد آنان است. آنچه از نزد آنان بيرون آيد، صواب و حقّ است و آنچه از نزد ديگران (مخالفان ولايت اهل بيت عليهم السلام) صادر شود، از اين سو و آن سو باطل و بي ارزش است.(6)
كليني از ابان روايت مي كند: ميمون قدّاح برايم گفت: روزي مولايم امام باقرعليه السلام رو به من نمود و فرمود:
مقداري قرآن بخوان!
من گفتم: از كدامين سوره بخوانم؟
فرمود: از سوره مباركه يونس.
گشتم و سوره را پيدا كردم و تا اين آيه را خواندم: «للذين أحسنوا الحسني و زيادة و لايرهق وجوههم قَتَرٌ و لا ذلّةٌ»(7)؛ براي كساني كه كارهاي نيك انجام مي دهند، پاداش نيكي به آنان داده مي شود بلكه زيادتر از اعمال نيك آنان، و هرگز به رخسار پاكشان گرد خجلت و ذلت ننشيند.
امام باقرعليه السلام فرمود: جناب رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمود: من در شگفتم كه چرا هنگامي كه قرآن را تلاوت مي كنم، پير نمي شوم!(8)
نيز ميمون قدّاح حديث بسيار جالبي از مولاي خود امام باقرعليه السلام نقل مي كند كه آن بزرگوار فرمود:
ما مِنْ عبادةِ افضلُ مِنْ عِفَّةِ بطن و فرج؛(9) عبادتي نزد پروردگار جهان، والاتر از پاك داشتن شكم و دامن از آلوده شدن به حرام نيست!
چنانچه اشاره شد، اين راوي، فرزندي به نام عبدالله داشت كه يكي از چهره هاي موجّه حديث شيعي است. نام او در جاي جاي كتاب هاي روايي شيعه، مي درخشد. روزي حضرت باقرعليه السلام به او فرمود: كم انتم بمكة؟ قلت نحن اربعة. قال: انّكم نورٌ في ظلمات الارض؛ چند تن از شما شيعيان و پيروان ما در مكّه زندگي مي كنيد؟ گفتم: چهارتن! امام فرمود: شما چهار نفر همانند نور در تاريكي هاي زمين هستيد.(10)
معروف بن خرّبُوذ(11)
اين راوي گرانقدر نيز از گروه صدها شاگرد مكتب امام باقرعليه السلام است كه از سرچشمه زلال دانش آن حضرت، جان تشنه خويش را سيراب نمودند.
معروف در نيمه دوم سده اوّل هجري در شهر مكّه ديده به جهان گشود. دوران نوجواني و جواني را در همان ديار سپري كرد. وي از آن منظر كه شيداي كسب دانش دين بود، هجرت علمي خويش را به سوي مدينه آغاز نمود و در محضر پرفيض و بركت پيشواي پنجمين شيعي، زانوي ادب بر زمين نهاد و از محضرش كسب فيض نمود. شيخ طوسي و ديگر زندگينامه نويسان برجسته، همگي او را از ياران امام باقرعليه السلام به شمار آورده اند.
شيخ طوسي در كتاب رجال مي نويسد: معروف بن خربوذ، يكي از ياران امام باقر و امام صادق عليهما السلام بود. او مولي و همپيمان با قبيله قريش بود و بدين سبب به او قرشي گفته مي شد و چون در مكّه ولادت يافت به مكّي هم اشتهار دارد.(12)
اين محدّث بزرگوار در راه تحصيل دانش و فهم عميق آموزه هاي ديني چنان كوشيد كه از ديدگاه بزرگان به عنوان يكي از چهره هاي برترِ تاريخ شيعه شناخته شد. درخشش اين محدّث به گونه اي است كه كشّي، رجال شناس بزرگ، در ميراث گرانسنگ خود، در منزلت او و گروهي ديگر از برگزيدگان و محدّثان شيعي آورده است: همه فقيهان و عالمان شيعي، به بزرگي و فقاهت گروهي از ياران حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام اجماع و اتفاق دارند و همه به والايي و منزلت آنان حرمت نهاده اند. فقيه ترين آنان عبارتند از: زراره و معروف بن خربوذ و...(13)
دانشمندان اهل سنّت نيز به معروف به ديده احترام و تكريم نگريسته و از او به عنوان يكي از استادان برجسته حديث ياد مي كنند كه استادان و شاگردان فراواني داشته است. معروف از: ابوالطفيل عامر بن وائله، بشير بن تميم، حكم بن مستورد و محمد بن عمرو روايت نقل نموده است.
گروهي از شاگردان حوزه درسي او عبارتند از: ابوداود طيالسي، عبيد بن معاذ، حنّان بن سدير، عبدالله بن سنان و مالك بن عطيّه.(14)
ذهبي كه يكي از نقّادان و متعصّبان دانشمندان اهل سنّت است، درباره معروف مي گويد: صدوقٌ شيعيٌّ؛ او محدّثي راستگو با انديشه ها و باورهاي شيعي است.
معروف، آن گونه كه در دانش طلبي و فراگيري اخبار اهل بيت عليهم السلام موقعيّت ممتازي داشت، در زمينه بندگي در مقابل ذات پروردگار بسيار فروتن و خاضع بود.
سجده هاي بسيار طولاني او زبانزد خاص و عامّ بود. كشّي از فضل بن شاذان نيشابوري روايت مي كند كه: روزي بر محدّث بزرگوار ابن ابي عُمير داخل شدم و ديدم كه او در حال سجده است. سجده اش بسيار طول كشيد و چون سر از سجده برداشت به او گفته شد: چقدر سجده هايت را طول مي دهي؟ او گفت: اگر جميل بن دُرّاج را مي ديديد، چه مي گفتيد! ابن ابي عُمير سپس گفت: من روزي از روزها نزد جميل رفتم و او را در حالت سجده ديدم. او سجده اش را بسيار طول داد. چون سر از سجده برداشت، گفتم: چرا اين اندازه سجده هايت را طولاني مي كني؟ به بدنت رحم كن! جميل بن دُرّاج در پاسخ من گفت: اي كاش معروف بن خربوذ را مي ديدي كه بسيار سجده هاي طولاني داشت، آنگاه مي ديدي كه سجده هاي من چندان طولاني نيست!(15)
شناخت ژرف
كشّي با واسطه مي نگارد: روزي اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:
أنا وجهُ الله، أنا جنبُ الله، انا الاوّل، انا الآخر، أنا الظاهر، انا الباطن و أنا وارثُ الارض، أنا سبيلُ الله.
معروف بن خربوذ كه به او به ديده يك اسلام شناس خوش سليقه، نگريسته مي شد، براي جلوگيري از برداشت انحرافي كج انديشان از اين واژه ها مي گفت:
براي اين كلمات، تفسير منطقي و درستي وجود دارد، غير از آنچه كه غلوّكنندگان و ياوه سرايان مي پندارند.(16)
عبدالله بن عطاء مكّي
اين راوي نيز يكي از رهپويان راه و روش امامان بزرگوار شيعي است. او در شهر مكّه ديده به جهان گشود و دوران آغازين زندگي خود را در اين ديار سپري نمود. از آنجا كه وي عطش فراواني براي دريافت و يادگيري آموزه هاي ديني داشت، خويشان و زادگاه خود را ترك گفت و گام در قلمروي نهاد كه سرچشمه دانش ديني بود. اين محدّث والامقام، همانند ميمون قدّاح و معروف بن خربوذ، در شمار ياران امام محمدباقرعليه السلام قرار دارد. شيخ طوسي در كتاب رجال خود به صراحت نگاشته است: عبدالله بن عطاء مكّي، يكي از ياران امام باقرعليه السلام است.(17)
عبدالله بن عطا، همان گونه كه از منظر عالمان شيعي، جايگاه بلندي دارد، از ديدگاه پاره اي از دانشوران اهل سنّت نيز از اعتبار قابل توجّهي برخوردار است. ابن اثير و ذهبي به اين محدّث حُرمت نهاده و درباره اش گفته اند: صَدُوقٌ؛ او يك محدّث راستگو است.(18)
پس از بررسي و ارزيابي گزارش هايي كه در زندگينامه اين راوي، نگارش يافته، به اين نكته مي رسيم كه عبدالله بن عطا، از شناخت عميقي در مورد حجّت حق، امام باقرعليه السلام برخوردار بوده است.
اين حقيقت شفّاف، با دقّت در اين گزارش ها، به خوبي آشكار مي شود:
شيخ مفيد با واسطه از عبدالله بن عطا نقل مي كند كه او مي گفت: من هيچ دانشمند و فقيه اسلامي را نديدم؛ مگر اينكه در نزد امام باقرعليه السلام بسيار كوچك مي نمود. به عنوان يك نمودار، من حكم بن عُيينه را با اينكه نزد مخالفان بسيار بزرگ مي نمود، مي ديدم كه همگي او را تكريم مي كردند؛ امّا همين شخص - با اين جايگاه بلند - هنگامي كه در مقابل امام محمدباقرعليه السلام مي نشست. از نظر علمي همچون يك طفل بود در محضر استاد برجسته.(19)
محمد بن حسن صفّار قمي در كتاب ارزشمندش بصائرالدّرجات، به نقل از عبدالله بن عطا مي نويسد: بعد از سالياني كه در مدينه از محضر امام باقرعليه السلام كسب فيض مي كردم، به مكه بازگشتم و مدت ها در مكه بودم. اين فاصله مكاني و زماني، در من تأثير نهاد و آن چنان مشتاق و شيداي ملاقات با حضرت باقرعليه السلام شدم كه ديگر توان ماندن در مكه را نداشتم.
به سوي مدينه حركت كردم. انگيزه من از اين سفر، چيزي جز ديدار با يار و پيشوايم حضرت ابوجعفرعليه السلام نبود. هنگامي كه به مدينه رسيدم، شب فرا رسيده بود. از قضا هوا به شدّت سرد و از طرف ديگر باران هم شروع به باريدن كرد. من در نيمه شب به كنار در خانه امام محمدباقرعليه السلام رسيدم. با خودم گفتم: در اين نيمه شب كه همه در خواب اند زمان در زدن نيست. بنابراين صبر مي كنم تا صبح فرا رسد. در همين حال كه من غرق در افكار خود بودم ناگهان از درون خانه صدايي به گوشم رسيد كه مي فرمود: اي كنيز! بلند شو و در را براي عبدالله بن عطاء مكّي باز كن! او در اين هنگام از شب به زحمت افتاده و سردي و باران او را به رنج افكنده است!
كنيز آمد و درِ خانه را گشود و من به منزل امام و محبوبم رفتم و به محضرش مشرّف شدم.(20)
در همان كتاب با واسطه از ابن عطاء مكّي نقل شده است كه: شبي در مكه، دور خانه خدا طواف مي كردم. پاسي از شب گذشته بود. در آن زمان امام باقرعليه السلام در مكه حضور داشت. با خود گفتم: بروم نزد ابوجعفرعليه السلام تا مقداري از شب را در محضر آن بزرگوار باشم. همين كه به نزديك خانه اي كه امام در آنجا بود رفتم، هنوز پشت در بودم كه امام از درون خانه فرمود: عبدالله بن عطا پشت در است. و آنگاه فرمود: اي عبدالله بن عطاء! داخل شو.(21)
________________________________
1. ر.ك: كتاب نجاشي، شماره 557، ص 213، چاپ جامعه مدرسين قم؛ رجال طوسي، ص 135 و 317؛ نقدالرجال، ص 365؛ مجمع الرجال، ج 6، ص 172؛ جامع الروات، ج 2، ص 286؛ معجم رجال الحديث، ج 19، ص 115 و چند منبع ديگر.
2. معجم الرجال، ج 19، ص 115؛ موسوعةالفقهاء، ج 2، ص 581.
3. رجال طوسي، ص 135.
4. معجم الرجال، ج 19، ص 116.
5. جامع الروات، ج 2، ص 286 و موسوعةالفقهاء، ج 2، ص 581.
6. اصول كافي، ج 1، ص 400.
7. يونس / 26.
8. اصول كافي، ج 2، ص 632، باب فضل القرآن،ح 18.
9. همان، ص 80، باب العفّة، ح 7.
10. رجال كشّي، ج 2، ص 687 و 514.
11. محقق مامقاني: خَرِّبُود به تشديد راء، تعريب شده. خربوذ به سكون را، معناي آن در فارسي خُفاش بزرگ است. عادت عجم اين بود به كسي كه چشمان او كم سو بود و در روز، جايي را نمي ديد، خربوذ لقب مي دادند، چون همانندي با خفاش و جُغد داشت، عرب ها از عجم در كار برد اين واژه، پيروي كردند.
12. رجال طوسي، ص 135، ش 130، ص 320؛ خلاصةالاقوال، ص 170، ش 10؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 226؛ تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج 10، ص 208؛ تاريخ الاسلام، ذهبي، سال هاي 141 تا 160، ص 624؛ تاريخ كبير بخاري، ج 4، ص 414؛ ثقات ابن حبّان، ج 5، ص 439؛ تهذيب الكمال، ج 28، ص 263 و چند منبع ديگر.
13. رجال كشي، ج 2، ص 507.
14. ميزان الاعتدال، ج 4، ص 144؛ موسوعةالفقهاء، ج 1،ص 531؛جامع الروات،ج 2،ص 286؛معجم الرجال، ج 19، ص 115 و التحرير الطاووسي، ص 276.
15 و 16. رجال كشي، ج 2، ص 471، شماره 373.
17. رجال طوسي، ص 127، شماره 6؛اسدالغابه،ج 1، ص 192؛ منتهي المقال، ص 188؛ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 461؛ معجم الرجال، ج 10، ص 257؛ رجال ابن داود، ص 121 و تحفةالاحباب، ص 277.
18. ميزان الاعتدال، ج 2، ص 461.
19. ما رأيتُ العلماء عند احدٍ اصغر منهم عند ابي جعفر(ع) و لقد رأيتُ حكم بن عتيبة مع جلالتِهِ في القوم، بين يديه، كانّه صبيٌّ حسبي بين يَدَي معلّمه. (ارشاد، شيخ مفيد، ص 263).
20. بصائرالدرجات، ج 5، ص 252.
21. همان، ص 257.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page