در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در شبی که شهادت چشید، از خانه به مسجد آمد و مردم را برای نماز صبح بیدار می کرد، ناگاه ابن ملجم ضربتی به سرش زد که به زانو در افتاد، پس آن ملعون را گرفت و نگاه داشت تا مردم رسیدند و آن ملعون را گرفتند و حضرت را به خانه آوردند، پس حضرت امیر حسن و حسین (ع) را گفت که: اسیر را حبس کنید و او را طعام و آب بدهید و او را نیکو رعایت کنید، اگر من زنده بمانم در صورتی که بخواهم قصاص می کنم و اگر بخواهم عفو خواهم کرد، و اگر از دنیا بروم اختیار با شماست، و اگر عزم کشتن او نمایید بیش از یک ضربت به او نزنید، و گوش و بینی و اعضای او را مبرید.(386)
386) 2.تاریخ 14 معصوم ص 325