333- مروت بر قاتل

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 امیرالمؤمنین (ع) به جانب آن ملعون (ابن ملجم لعنة الله) نگریست و به صدای ضعیفی فرمود: یا بن ملجم امری بزرگ آوردی و مرتکب کار عظیم گشتی آیا من از بهر تو بد امامی بودم؟ که مرا چنین جزا دادی آیا من تو را مورد مرحمت قرار ندادم؟ و از دیگران برنگزیدم؟ آیا به تو احسان نکردم؟ و عطای تو را افزون نکردم؟ با آن که می دانستم که تو مرا خواهی کشت.
لکن خواستم حجت بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بکشد و نیز خواستم که از این عقیده ات برگردی و شاید از طریق ضلالت و گمراهی روی بتابی پس شقاوت بر تو غالب شد تا مرا بکشتی ای شقی ترین اشقیاء
ابن ملجم در این وقت بگریست و گفت: آیا تو می توانی کسی را که در جهنم است و خاص آتش است را نجات دهی.
آن گاه حضرت سفارش او را به امام حسن (ع) کرد و فرمود: ای پسر به اسیر خود مدارا کن و طریق شفقت و رحمت پیش دار آیا نمی بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می کند و دلش چگونه مضطرب می باشد.
امام حسن (ع) عرض کرد: این ملعون تو را کشته است و دل ها را به درد آورده است، امر می کنی که با او مدارا کنیم.
فرمود: ای فرزند ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم پس به او از آنچه خود می خوری بخوران و از آنچه خود می آشامی به او بیاشام، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او مثله نکن یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضا او را قطع مکن که من از جد تو رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: مثله مکنید اگر چه سگ گزنده باشد و اگر زنده ماندم، من خودم داناترم که با او چه کار کنم و من اولی می باشم به عفو کردن چه ما اهل بیتی می باشیم که با گناهکار در حق ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.(388)

388) 1.منتهی الامال، ج 1، ص 187