نگاهى به شيوه علمى و جايگاه شاگردان امام باقر (عليه‏السلام)

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

تاريخ اسلام تاريخى پر فراز و نشيب است. از جمله مهم‏ترين عوامل آن، تنگناها و چالش‏هايى است كه پيوسته حكمرانان جور، جامعه را با آن روبرو مى‏كردند. اين معضلات كه عموما در حوزه دين و فرهنگ بودند، سبب مى‏شد تا پيشوايان اسلام با سلاحى متناسب با اوضاع حاكم، از سنگر دين محافظت نمايند. به همين دليل آن بزرگواران با در نظر داشتن شرايط و احاطه كامل به آن، رسالت سنگين راهبرى جامعه مسلمانان را در بحرانى‏ترين شرايط به انجام مى‏رساندند. در اين بين راهبرد امام باقر (عليه‏السلام)، تربيت شاگردان و نيروهاى مستعد و متعهد در گستره دين بود. اين مقاله نگاهى اجمالى به اين موضوع دارد.


نگاهى گذرا به چالش‏هاى علمى فرهنگى دوران امام
امام باقر (عليه‏السلام) در دوره‏اى امامت خويش را آغاز كرد كه جامعه اسلامى در وضع فرهنگى نا بسامانى به سر مى‏برد و عرصه فرهنگى جامعه گرفتار چالش‏هاى عميق عقيدتى و درگيرى‏هاى مختلف فقهى ميان فرق اسلامى شده بود. فروكش كردن تنش‏هاى سياسى پس از واقعه عاشوراى سال 61 هجرى، همچنين شكست برخى احزاب سياسى مانند «عبدالله به زبير» سبب يكپارچگى حاكميت بنى اميه شده بود و ناگزير، بسيارى از دانشمندان از صحنه سياسى دور شده بودند و حركت گسترده‏اى در زمينه‏هاى مختلف علمى با بحث و بررسى درباره مسائل گوناگون آغاز شده بود.
اين رويكرد گسترده به مسائل فقهى و بحث و تبادل نظرهاى علمى در اين برهه و پيدايش مكتب‏ها و سبك‏هاى مختلف علمى پس از مدت‏ها ركود، رونق فراوانى به بازار علم بخشيد و به واقع نقش درخشان امام در اين دوره در روشن سازى افكار عمومى دانشمندان اسلامى و به ويژه خردورزان شيعه بسيار داراى اهميت و برترى است. با ظهور امام باقر (عليه‏السلام)، گام مهم و بسزايى در جهت تبيين آراء شيعه برداشته شد و جنبش تحسين برانگيزى در ميان دانشمندان شيعى پديد آمد.
از سوى ديگر، خطر افكار آلوده يهود و سيطره نظريات فرقه مرجثه، جبريه، قدريه، غلات و... حيات فكرى شيعه را با خطر روبه‏رو كرده بود كه به راستى مرجعيت علمى شايسته‏اى چون امام باقر (عليه‏السلام)، تفكرات خطرناك اين فرقه‏ها را تا حد قابل توجهى منزوى ساخت كه آراء و نظريه‏هاى آن‏ها و نيز موضع‏گيرى امام در برابر هر يك، به گونه‏اى گسترده‏تر بررسى خواهد شد.
انديشوران محضر امام
امام باقر (عليه‏السلام) آفتاب عالم تاب دانش بود. در بيان برترى و بزرگى جايگاه علمى امام، همين بس كه بيشترين حديث در بين جوامع حديثى شيعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق (عليه‏السلام) است و اين خود بزرگ‏ترين گواه در برجستگى شخصيت علمى ايشان به شمار مى‏رود.
بسيارى از دانشمندان بزرگ اسلامى درباره جايگاه علمى امام، جمله‏هاى بسيار زيبايى بر زبان رانده و يا نگاشته‏اند كه همچنان تاريخ، آن را در خاطر خود نگاه دارى مى‏كند. دانشمندان بسيارى چون «ابن مبارك»، «زهرى»، «اوزاعى»، «مالك»، «شافعى»، «زياد بن منذر نهدى» و... درباره برجستگى علمى او سخن رانده‏اند. دامنه گسترده روايات امام در زمينه‏هاى گوناگون علمى، انديشوران اهل سنت و محدثين آنان را بر آن داشت تا از ايشان روايت كنند و سخنان وى را درج و نقل نمايند كه از جمله آن‏ها «ابو حنيفه» را مى‏توان نام برد.
حلقه درس امام
آوازه شهرت علمى امام باقر (عليه‏السلام) تا دوردست‏هاى سرزمين‏هاى اسلام رسيده بود. همچنان كه راوى مى‏گويد: «ديدم در حلقه درس او مردم خراسان حضور دارند و اشكالات علمى خود را مطرح مى‏كنند».
«محمد بن مُنكدر» از دانشمندان اهل سنت مى‏گويد: «باور نداشتم كه على بن الحسين (عليه‏السلام) فرزندى به يادگار گذارد كه دانش و بينشش مانند خود او باشد؛ تا اين كه پسرش محمد بن على (عليه‏السلام) را ديدم. آن سان كه من مى‏خواستم او را اندرز دهم، ولى او مرا اندرز داد».
«عبدالله بن عطاء» نيز در مورد گستردگى دانش امام مى‏گويد:
«هرگز دانشمندان را بى‏مقدار جز در محضر محمد بن على (عليه‏السلام) نديدم و من خود «حَكَم بن عُتَيبة» را با آن جايگاه بلندى كه در دانش نزد مردم داشت در برابر آن جناب به سان كودكى يافتم كه پيش روى استاد زانو زده باشد».
تأسيس دانشگاه بزرگ جعفرى
امام باقر (عليه‏السلام) در دوران امامت خويش، با وجود شرايط نامساعدى كه بر عرصه فرهنگ اسلامى سايه افكنده بود، با تلاشى جدّى و گسترده نهضتى بزرگ را در زمينه علم و پيشرفت‏هاى آن طراحى كرد. تا جايى كه اين جنبش دامنه‏دار به بنيان گذارى و تأسيس يك دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامى انجاميد كه پويايى و عظمت آن در دوران امام صادق (عليه‏السلام)، به اوج خود رسيد.
امام با برقرارى حوزه درس، با كج انديشى‏ها، زدودن چالش‏هاى علمى، تحكيم مبانى معارف و اصول ناب اسلامى با تكيه بر آيات رهنمون‏گر قرآن مبارزه كرد و تمام ابواب فقهى و اعتقادى را از ديدگاه قرآن بررسى كرد و به پرورش دانشمندان و فرهيختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمى كمر بست؛ به گونه‏اى كه دانشمندى چون «جابر بن يزيد جعفى» هرگاه مى‏خواست سخنى در باب علم به ميان آورد - با آن توشه‏اى كه از دانش داشت - مى‏گفت: «جانشين خدا و ميراث‏دار دانش پيامبران محمد بن على (عليه‏السلام) برايم اين‏گونه گفت» و به دليل ناچيز ديدن موقعيت علمى خود در برابر جايگاه امام، از خود نظرى به ميان نمى‏آورد.
«ابو اسحاق سبيعى» از ديگر فرهيختگان اين دوره، آن قدر نظرات علمى امام را درست مى‏پندارد كه وقتى از او در مورد مسئله‏اى مى‏پرسند، پاسخ را از زبان امام مى‏گويد و مى‏افزايد: «او دانشمندى است كه هرگز كسى را به سان او در علم نديده‏ام».
«ابو زُرعة» نيز در اين باره اقرار مى‏كند: «او بزرگ ترينِ دانشمندان است».
بزرگ‏ترين آموزگار زمانه
در آن روزگار، بسيارى از شيعيان به مراتب عالى تشيع دست نيافته بودند و دسته‏اى از آنان در كنار استفاده از احاديث اهل سنت، علاقه زيادى به فراگيرى و بهره‏مندى از دانش امام نيز نشان مى‏دادند. آن گونه كه از كتاب‏هاى رجالى فهميده مى‏شود، نام بسيارى از اشخاصى كه رابطه تنگاتنگى با امام داشته‏اند، جزو اصحاب او نيست. همين موضوع مى‏توانست تا اندازه‏اى انديشه شيعه را سست كند؛ چه بسا امكان اختلاط آموزه‏هاى ديگرى با آن قسمت از معارفى كه آنان از امام مى‏آموختند وجود داشت. امام باقر (عليه‏السلام) نيز مانند ديگر امامان شيعه، براى تحكيم پايه‏هاى انديشه شيعه بسيار كوشيد و امامت شيعه را به خوبى براى همگان معرفى كرد. او مى‏فرمود: «فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درهاى دانش خداوندى و راه رسيدن به خشنودى او هستند. آنان دعوت كنندگان مردم به سوى بهشت و راهنمايان به سوى آنند.»
امام با تكيه بر قرآن، رهبرى شيعه و تقويت مبانى پيروى از آن را معرفى مى‏كرد و مى‏كوشيد تا امامت را نيز مانند نبوت، امرى الهى و مبتنى بر قرآن تبيين كند. او با بيان اين كه امام، داراى صفاتى ذاتى - مانند عصمت و علم - است، در نظر داشت رويكرد جدّى‏ترى به موضوع امامت داشته باشد. ديدگاه‏هاى ايشان درباره اين موضوع، تأثير ويژه‏اى بر مردم گذاشت و بسيارى از تهديدها و خطرها را از تفكر شيعى دور كرد و سبب شد با وجود عقايد گوناگونى كه در آن زمان درباره مرجعيت وجود داشت، تعداد گرايندگان به اين مكتب رو به فزونى گذارد.
در احاديث شيعى نيز توجه گسترده‏اى به اين موضوع در سخنان امام باقر (عليه‏السلام) شده است.
پرورش فرهيختگان و نيروهاى ارزشى
امام باقر (عليه‏السلام) دانشمندان برجسته‏اى را در رشته‏هاى گوناگون معارف چون فقه، حديث، تفسير و ديگر شاخه‏هاى علوم اسلامى تربيت كرد كه هر يك وزنه‏اى در دانش به شمار مى‏رفتند. امام با درايت و هوشيارى تمام توانست شكافى را كه در گذر سال‏هاى متمادى بين قرآن و عترت در باورهاى دينى بخش عظيمى از مردم پديد آمده بود، از ميان بردارد. پيش از دوران امامت امام باقر (عليه‏السلام)، خفقان سياسى به اندازه‏اى بود كه در برخى از ادوار انتقال آموزه‏هاى ناب اسلامى فقط از طريق دعا و نيايش و يا در قالب آموزش‏هاى دينى به چند پيشكار و خدمتگزار كه با امام حشر و نشر داشتند، صورت مى‏گرفت.
در اين ميان، عصر امام باقر (عليه‏السلام) به دليل وجود شرايط سياسى خاص اوضاع حاكم، تااندازه‏اى به امام اجازه برقرارى مجامع علمى را داد تا ايشان بتواند استعدادهاى نهفته‏اى را كه در جامعه اسلامى وجود داشت تربيت كند؛ با اين همه، نبايد تصور كرد كه امام هيچ گونه محدوديتى در اين زمينه نداشته؛ بلكه با رعايت تقيه و پنهان كارى و عدم برانگيختن حساسيّت دستگاه، اين معنا را عملى كرده و با وجود تنگناهاى خاص سياسى و فرهنگى توانست افراد زيادى بالغ بر 462 نفر را با آموزش‏ها و تعاليم ناب خويش پرورش دهد كه نام يكايك آن ها در دست است. برجسته‏ترين آنان عبارت بودند از:
1. زرارة بن اعين
او از بزرگ‏ترين راويان احاديث اهل‏بيت (عليهم‏السلام) و از ثقات آن‏هاست كه بسيار مورد اطمينان اهل‏بيت (عليهم‏السلام) بوده و بارها از زبان آنان ستايش شده است. او پس از امام باقر (عليه‏السلام) محضر فرزندان آن امام همام را نيز درك كرد و در زمان امامت آنان نيز از بهترين‏ها به شمار مى‏آمد.
حتى نقل است كه امام صادق (عليه‏السلام) روزى به او فرمود: «اى زراره، نامت در رديف نام‏هاى بهشتيان است». نيز مى‏فرمود: «خداى رحمت كند زرارة بن اعين را كه اگر او و تلاش‏هاى او نبود، احاديث و سخنان پدرم از بين مى‏رفت.» و نيز: «گروهى هستند كه ايمان را به زينهار گرفته و بر گردن مى‏افكنند (از آن پاسدارى مى‏كنند) كه در روز قيامت آنان را پاسداران ايمان نامند. بدانيد كه زرارة بن اعين از آن گروه است.» و احاديث بسيار ديگرى كه در ثنا و ستايش ايمان زراره از امامان وارد شده است.
2. محمد بن مسلم ثقفى
او از بزرگان و راويان احاديث ائمه (عليهم‏السلام) بود و احاديث بسيارى از امام باقر (عليه‏السلام) روايت كرده است كه در كتاب‏هاى معتبر حديثى يافت مى‏شود. در مورد او نيز ستايش‏هاى گوناگونى از امام باقر (عليه‏السلام) و امام صادق (عليه‏السلام) وجود دارد.
«عبداللّه بن ابى يعفور» مى‏گويد:
«نزد امام صادق (عليه‏السلام) رفتم و گفتم: ما نمى‏توانيم هر ساعت شما را ملاقات نماييم و امكان دسترسى به شما براى پاسخ به پرسش‏هايى كه داريم برايمان وجود ندارد و گاه برخى از من پرسش‏هايى مى‏كنند كه پاسخ همه آن‏ها را نمى‏دانم تكليف ما چيست؟ امام فرمود: چرا سراغ محمد بن مسلم ثقفى نمى‏رويد؟ همانا او احاديث بسيارى از پدرم شنيده و نزد او فردى قابل اطمينان و احترام بوده است».
امام باقر (عليه‏السلام) درباره‏اش مى‏فرمود: «در شيعيان ما كسى فقيه‏تر از محمد بن مسلم نيست».
او مدت چهار سال در مدينه سكنا گزيد و همه روزه در محضر نورانى امام باقر (عليه‏السلام) حاضر مى‏شد و پاسخ پرسش‏هاى خويش را مى‏شنيد و درس مى‏آموخت. وى در مدت عمر خويش، سى هزار حديث از امام باقر (عليه‏السلام) و شانزده هزار حديث از امام صادق (عليه‏السلام)شنيد و آن‏ها را روايت كرد كه قسمتى از آن ها به دست ما رسيده است. هم چنين او در بين مردم به عبادت بسيار، مشهور بود و از پرستش گران راستين زمان خود به شمار مى‏آمد. او به سال 150 هجرى قمرى در كوفه بدرود حيات گفت.
3. ليث بن البَختَرى مرادى (ابوبصير)
او نيز از نزديكان و شاگردان امام باقر و امام صادق (عليهم‏السلام) بود و سخنان بسيارى را از آن دو بزرگوار نقل كرد. او كتابى نگاشت كه بسيارى از دانشمندان آن را تأييد و از آن روايت كردند. «شعيب عقرقونى» مى‏گويد:
«از امام صادق (عليه‏السلام) پرسيدم: اگر احتياج به پرسش در مورد مسئله‏اى پيدا كرديم از چه كسى سؤال كنيم؟ امام پاسخ فرمود: از ابابصير».
4. بُريد بن معاويه عجلى
او از بزرگان روزگار خويش و فقيهى ماهر بود و نزد امام باقر (عليه‏السلام) جايگاهى ويژه داشت و نيز داراى كتابى بود كه برخى از دانشمندان بعد از او، از آن روايت كرده‏اند.
«ابو عُبيدة حِذاء» مى‏گويد: «از امام صادق شنيدم كه فرمود: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بُريد از كسانى هستند كه خداى بزرگ در مورد آنان مى‏فرمايد: «وَ السّابِقُونَ السابِقونَ اُولئكَ المُقَرَّبُونَ» (سوره واقعه (56) آيات 10 و 11).
امام صادق (عليه‏السلام) در روايتى ديگر مى‏فرمايد: «هيچ كس به اندازه زراره، ابو بصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه ياد ما را زنده نگاه نداشت و احاديث پدرم را احيا نكرد. اگر اين‏ها نبودند كسى تعاليم دين و مكتب پيامبر (صلى الله عليه و آله) را گسترش نمى‏داد. اينان پاسداران دين و امينان پدرم بودند كه بر پاسدارى از حلال و حرام او كمر بستند. آنان هم در دنيا به ما نزديك بودند و هم در آخرت با مايند».
او در دوران امامت امام صادق (عليه‏السلام) زندگى را فرو گذاشت و در خاك آرميد. در اين ميان، بزرگان ديگرى چون «جابر بن يزيد جعفى»، «حمران بن اعين»، «هشام بن سالم»، «فضيل بن يسار»، «ابان بن تغلب»، و بسيارى ديگر از بزرگان و فرهيختگان اين عصر را نيز مى‏توان نام برد.
پى‏ريزى تدوين حديث
در پى انحرافات عميقى كه پس از رحلت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) به وجود آمد، رخداد تأسف برانگيزى دامن‏گير جهان اسلام شد و آن جلوگيرى از تدوين احاديث اهل‏بيت (عليهم‏السلام) بود كه آثار زيان‏بار آن ساليان دراز بر پيشانى فرهنگ دينى مردم باقى ماند. نزديك به يك قرن از نگاشتن و محفوظ داشتن احاديث نبوى (صلى الله عليه و آله) و سخنان تابناك اهل‏بيت (عليهم‏السلام) جلوگيرى شديد به عمل آمد و به جاى آن سيل عظيمى از تحريفات در زمينه احاديث نبوى (صلى الله عليه و آله) و جعل آن‏ها به فرهنگ و اعتقاد مردم روى آورد كه به «اسرائيليات» شهرت يافت؛ تا سال 100 هجرى كه «عمر بن عبدالعزيز» فرمان تدوين احاديث را به «ابوبكر بن محمد انصارى» صادر كرد. او كه از رجال و بزرگان تابعين به شمار مى‏رفت و از اصحاب على (عليه‏السلام) شمرده مى‏شد، به بازگرداندن فدك به اهل‏بيت (عليهم‏السلام) و تدوين حديث كمر بست.
امام باقر (عليه‏السلام) از اين فرصت استثنايى كمال بهره را برد و بيان احاديث را آغاز كرد و راويان مختلف از ايشان ده‏ها هزار حديث نقل كردند. در واقع، امام باقر (عليه‏السلام) نماينده مكتب اهل‏بيت (عليهم‏السلام) و نخستين سر و سامان دهنده احاديث تابناك معصومان (عليهم‏السلام)بود.
از اين رو، بسيارى از محدثان وقت با ديدن‏تلاش‏هاى بى‏دريغ امام، كمر به نگاشتن و نگاه دارى سخنان امام بستند و بدين سبب، بيشتر احاديث اهل‏بيت (عليهم‏السلام)، از امام باقر و امام صادق (عليهم‏السلام) است.
تربيت دينى شاگردان
آموزگار راستين، پرورش را پيش‏تر بر آموزش مى‏انگارد و در سايه پرورش، دانش پژوه را مورد آموزش قرار مى‏دهد؛ چرا كه آموزش بدون پرورش تيغى است در دست زنگى مست. تاريخ خود بهترين گواه است كه چه فجايعى پيامد علم بدون تعهد بوده است. امام باقر (عليه‏السلام) توجه فراوانى به اين مسئله مبذول مى‏داشت و بر آن بود تا شاگردان راستين خود را در بالاترين درجه از ايمان بپرورد.
از جمله مهم‏ترين عوامل انحراف در خواص و دانشوران دينى، دنياگرايى آنان بوده است كه امثال شريح قاضى‏ها، ابو موسى اشعرى‏ها و ابو هريره‏ها نمونه‏هاى بارزى از آن بودند. بر اين مبنا نوشته‏اند روزى امام باقر (عليه‏السلام) بر كرسى درس خود نشسته بود و افراد گوناگون نزد امام مى‏آمدند و درباره مسائل گوناگون پرسش‏هاى خود را مطرح مى‏كردند. فردى نزد امام آمد و مسئله‏اى پرسيد. امام پاسخ پرسش او را داد، ولى قانع نشد. اندكى فكر كرد و به امام گفت: اما دانشمندان دينى به گونه‏هاى ديگرى پاسخ اين پرسش را ارائه داده‏اند. امام بر آشفت و به او فرمود: واى بر تو! آيا تو هرگز دانشمند دين ديده‏اى؟ دانشمند دين كسى است از نسبت به دنيا بى رغبت، شيفته آخرت و عمل كننده به سنت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) باشد. آيا آن دانشمندانى كه تو از آنان سخن مى‏گويى اين گونه‏اند؟
شاخص مهم ديگرى كه در تعهد و عاقبت به خيرى يك دانشور اسلامى كليدى است ولايت پذيرى مى‏باشد و به همان ميزان كه فرد از اين ويژگى برخوردار باشد بهره‏رسانى او به اسلام و جامعه مسلمانان بيشتر خواهد بود. هم چنان كه نوشته‏اند روزى براى محمد بن مسلم - كه شرح كوتاهى از تعهد و تدين و جايگاه او نزد امام گذشت - پرسشى بزرگ پيشامد كرد كه فقط يك نفر مى‏توانست به آن پاسخ دهد. در راه رسيدن به خانه امام باقر (عليه‏السلام)، پرسش را در ذهن خود تكرار مى‏كرد. نزد امام رسيد و اجازه خواست تا پرسش خود را مطرح كند. پرسش چنين بود: كسى كه بسيار عبادت مى‏كند و در عبادت خود نيز فروتن است، ولى ولايت شما را نمى‏پذيرد، دعايش مستجاب مى‏شود؟ آيا اين همه راز و نياز سودى به حال او دارد؟
مانند هميشه چهره مهربان و سخن مشكل گشاى امام او را در رسيدن به پاسخى درست رهنمون شد. امام باقر (عليه‏السلام) به او فرمود: اى محمد بن مسلم! مثل ما خاندان پيامبر مثل آن خانواده‏اى است كه در قوم بنى اسرائيل به سر مى‏بردند و هرگاه چهل شب به راز و نياز و پرستش خداوند مى‏پرداختند و پس از آن دعا مى‏كردند، دعايشان مستجاب و خواسته‏شان برآورده مى‏شد، ولى يك بار، يكى از آنان بر خلاف هميشه، پس از چهل روز راز و نياز دعايش مستجاب نشد. او نزد حضرت عيسى (عليه‏السلام) رفت و گله كرد و از او خواست كه برايش دعا كند. عيسى (عليه‏السلام) وضو ساخت و به نماز ايستاد و پس از نماز براى فرد دعا كرد. پس پروردگار به عيسى (عليه‏السلام) فرمود: اين بنده من، از درى كه بايد از آن در به سوى من مى‏آمد و راز و نياز مى‏كرد، نيامده است. او مرا مى‏خواند، ولى در دلش نسبت به پيامبرى تو شك وجود داشت. از اين رو اگر آن قدر با من به راز و نياز بپردازد و گردنش را به قدرى خم كند كه بشكند و اگر آن قدر دست به دعا بردارد كه انگشتانش بريزند، دعايش را هرگز به اجابت نخواهم رساند.
پس از آن عيسى (عليه‏السلام) از مرد پرسيد: آيا تو خداى خود را مى‏خوانى اما در مورد پيامبرش در دل خود شك مى‏پرورى؟ مرد سر به زير انداخت و با شرمسارى پاسخ داد: اى روح خدا! به خدايت سوگند همين گونه است كه مى‏گويى و من درباره پيامبرى تو شك دارم. حال از تو مى‏خواهم تا دعا كنى تا پروردگار اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه‏السلام) مهربان‏تر از آن بود كه خواهش مرد را نپذيرد. پس از دعاى عيسى (عليه‏السلام) مرد توبه كرد. پروردگار هم توبه او را پذيرفت و آن مرد نيز مانند ديگر افراد خانواده‏اش، مستجاب الدعوة شد. از آن پس هرگاه كه چهل روز به نيايش مى‏پرداخت، سبد نيازش پر از گلبوته‏هاى اجابت مى‏شد.
محمد بن مسلم، پاسخ خود را يافته بود. او دانست كه بدون پذيرش ولايت، دعاى كسى مستجاب نخواهد شد.
________________________________
1. مناقب آل ابى طالب، ابوجعفر محمد بن على، ابن شهر آشوب مازندرانى، بى‏جا، انتشارات ذوى القربى، چاپ اول، 1421 ق، ج 4، ص 211.
2. بحار الانوار، ج 42، ص 357.
3. اعيان الشيعة، ج 1، ص 652؛ الارشاد، ج 2، ص 232.
4. الارشاد، ج 2، ص 230؛ كشف الغمة، ج 2، ص 329.
5. الارشاد، محمد بن محمد نعمان شيخ مفيد، قم، مؤسسه آل البيت، بى‏تا، ج 2، ص 230.
6. همان، ص 231.
7. مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 221؛ اعيان الشيعة، سيد محسن امين، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، بى‏تا، ج 1، ص 651.
8. وسائل الشيعة، محمد بن حسن، حرّ عاملى، قم مؤسسه آل البيت، 1409 ق، وسايل الشيعه، ج 18، ص 9.
9. ن. ك: اصول كافى، محمد بن يعقوب الكلينى، قم، انتشارات اسوه، ج 2، كتاب الحجة.
10. رجال الطوسى، محمد بن يعقوب الكلينى، نجف، مطبعة الحيدرية، 1381 ق، چاپ اول، صص 102 - 142.
11. رجال، ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، اختيار معرفة الرجال، قم، مؤسسه آل البيت (عليهم‏السلام)، 1404 ق، ج 2، ص 345.
12. همان، ص 348.
13. همان، ص 378.
14. المفيد من معجم رجال الحديث، محمد جوهرى، قم، مكتبة المحلاتى، 1417 ق، ص 578.
15. اختيار معرفة الرجال، ج 2، ص 383.
16. همان، ص 391.
17. همان.
18. همان، ص 386، اعيان الشيعه، ج 1، ص 650.
19. الاختصاص، محمد بن النعمان العكبرى البغدادى (شيخ مفيد)، قم، منشورات جماعة المدرسين فى الحوزة العلميه، ص 51.
20. رجال النجاشى، ابوالعباس احمد بن على بن نجاشى كوفى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1407 ق، ص 324.
21. رجال النجاشى، ص 321.
22. اختيار معرفة الرجال، ج 2، ص 400.
23. رجال النجاشى، 112.
24. اختيار معرفة الرجال، ج 2، ص 348.
25. همان؛ الاختصاص، ص 66.
26. رجال النجاشى، ص 112.
27. رجال الطوسى، صص 102 - 104.
28. قاموس الرجال، ج 11، ص 232؛ ابن عماد ابوالفلاح عبدالحى بن احمد بن محمد العكرى الحنبلى، تذكرات الذهب فى اخبار من ذهب، بيروت، دار ابن كثير، 1408 ق، چاپ اول، ج 2، ص 90.
29. الأصول من الكافى، ج 1، ص 70، ح 8.
30. اصول كافى، ج 2، ص 400، حديث 9.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page