وداع امام رضا(علیه السلام) با پسر

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)


شيخ صدوق رحمه الله از محول سجستانى آورده است:
«وقتى كه فرستاده ‏ى مامون براى بردن امام رضا عليه السلام از خراسان به مدينه آمد، من آنجا بودم. امام عليه السلام به منظور خدا حافظى و براى وداع، به مسجد النبى كنار قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و مكرر با قبر پيامبر صلى الله عليه و آله وداع مى‏كرد و بيرون مى‏ آمد و نزد قبر باز مى‏گشت و با صداى بلند گريه مى‏كرد. من به امام نزديك شده، سلام كردم امام جواب سلام مرا داد، حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنيت و مبارك باد گفتم. امام فرمود: به ديدن من بيا زيرا از جوار جدم خارج مى‏شوم و در غربت از دنيا مى‏روم و در كنار قبر هارون مدفون مى‏شوم! من همراه حضرت به خراسان رفتم، تا اين كه از دنيا رفت و در كنار قبر هارون به خاك سپرده شد.
اميه بن على مى‏گويد: من در آن سالى كه حضرت امام رضا عليه السلام در مراسم حج‏ شركت كرد و سپس به سوى خراسان حركت نمود، در مكه با او بودم و فرزندش امام جواد عليه السلام (كه پنج‏ سال داشت) با او بود. امام با خانه ‏ى خدا وداع مى‏كرد و چون از طواف خارج شد، نزد مقام رفت و در آن جا نماز خواند. امام جواد عليه السلام بر دوش موفق (غلام حضرت) بود كه او را طواف مى‏داد. نزديك حجر اسماعيل، امام جواد عليه السلام از دوش موفق پايين آمد و مدتى طولانى در آن جا نشست موفق گفت: فدايت‏شوم برخيز.
امام جواد عليه السلام فرمود: نمى‏خواهم. مگر خدا بخواهد. آثار غم و اندوه در چهره ‏اش آشكار شد.
موفق نزد امام رضا عليه السلام آمد و گفت: فدايت‏شوم، حضرت جواد عليه السلام در كنار حجر اسماعيل نشسته و بلند نمى‏شود.
امام هشتم عليه السلام نزد فرزندش آمد و فرمود: بلند شو عزيزم.
حضرت جواد عليه السلام عرض كرد: «چگونه برخيزم با اين كه خانه‏ ى خدا را به گونه‏اى وداع كردى كه ديگر نزد آن بر نمى‏ گردى! » .
امام رضا عليه السلام فرمود: «حبيب من برخيز» آنگاه حضرت جواد عليه السلام برخاست و با پدرش به راه افتاد.
امامت‏ حضرت جواد عليه السلام:
«حسن بن على وشاء» مى‏گويد كه امام رضا عليه السلام به من فرمود:
انى حيث ارادوا الخروج من المدينة، جمعت عيالى فامرتهم ان يبكوا على حتى اسمع، ثم فرقت فيهم اثنى عشر الف دينار ثم قلت: اما انى لا ارجع الى عيالى ابدا.
«موقعى كه مى‏ خواستند مرا از مدينه بيرون ببرند، خانواده ‏ام را جمع كرده و به آن‏ها امر كردم كه برايم گريه كنند تا صداى گريه‏ ى آن‏ها را بشنوم. سپس در ميان آن‏ها دوازده هزار دينار تقسيم كردم و به آن‏ها گفتم من ديگر به سوى شما بر نمى‏ گردم‏» .
سپس دست پسرش حضرت امام جواد عليه السلام را گرفت و به مسجد برد و او را به قبر مطهر رسول خدا صلى الله عليه و آله چسبانيد و نگهدارى او را به بركت روح مطهر پيامبر صلى الله عليه و آله از خدا خواست.
حضرت امام جواد عليه السلام به پدرش نگاه كرد و گفت: به خدا سوگند به سوى خدا مى‏ روى.
سپس امام هشتم عليه السلام به خدمتكاران و نمايندگان خود دستور داد تا از حضرت امام جواد عليه السلام اطاعت كنند و با او مخالفت ننمايند و به آن‏ها تفهيم كرد كه فرزندش امام جواد عليه السلام جانشين اوست. ولايتعهدى امام رضا عليه السلام