حسين ‏بن سعيد اهوازى

(زمان خواندن: 15 - 30 دقیقه)

بدون شك بالندگى و شكوفائى مكتب حيات‏بخش اسلام، نخست از عنايات خاصه حضرت حق (جل و على) و زحمات فراوان پيامبر اسلام و ائمه معصومين (ع) سرچشمه گرفته و از آن پس مرهون خدمات بى‏ دريغ انسان‏هائى است كه در كوير مشكلات و ناملايمات با توكل به خداوند، و استقامت و همت والاى خود به پاسدارى و حفاظت از آن مكتب برخاسته ‏اند. در اين ميان نقش خطير و بى ‏نظير راويان حديث و نقل كنندگان سخنان پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله و امامان معصوم بر كسى مخفى نيست.
حال بر ماست كه ابتدا با شناخت و سپس شناساندن آنان به نسل حاضر، در راستاى راه مستقيم پيشينيان خود فرار گرفته و بيانگر شخصيت آنها باشيم. بر اين اساس دورنمائى از زندگانى عالم و راوى توانمند شيعى «حسين‏ بن سعيد اهوازى» هرچند به اجمال از نظر خوانندگان عزيز مى‏گذرد. اميد آنكه گامى كوچك در معرفى چهره‏ هاى درخشان پيروان مكتب اهل‏بيت عصمت و طهارت (ع) و راويان احاديث ايشان به حساب آيد.
سيماى حسين‏بن سعيد اهوازى
ابومحمد (1) حسين‏بن سعيد معروف به حسين اهوازى (2) ، از راويان جليل‏ القدر شيعى بوده و در زمره عالمان برجسته زمان خويش، در قرن سوم هجرى، به شمار مى‏رفته است.
او در شهر كوفه قدم به عرصه وجود نهاد و پس از چندى باتفاق برادرش «حسن» به اهواز منتقل شده (3) و مدتى در آنجا بسر برد، شايد معروف شدن وى به حسين اهوازى نيز به همين علت باشد. از آن پس راه شهر قم را در پيش گرفت و به سوى آن ديار شتافت او تا آخر عمر خويش در آنجا بسر برد (4) وى در عش آل محمد به كسب علم و معرفت، نقل حديث و روايت و تربيت شاگردان كارآمد پرداخت، بگونه‏ اى كه درخشش در اين عرصه او را در شمار بزرگان سده سوم آن سامان درآورد.
از زمان ولادت وى هيچگونه تاريخ روشنى در دست نيست، ولى با عنايت به اين مطلب كه برقى (5) و شيخ طوسى (6) هر يك در رجال خود او را از اصحاب امام رضا (ع) به حساب آورده ‏اند، و دوران حيات آن امام همام نيز تا سه سال بعد از قرن دوم هجرى (203 ه) ادامه داشته است، براحتى مى‏توان گفت كه تاريخ ولادت او به اواخر سده دوم هجرى برمى‏گردد.
خاندان
حسين‏بن سعيد در خانواده ‏اى ديده بجهان گشود و رشد يافت كه افراد آن از تربيت ‏يافتگان مكتب اهل‏بيت عصمت (ع) بوده و پيوسته در خدمت خاندان نبوت و امامت بسر برده‏اند، آنان وفادارى و ارادت خود را نسبت به ايشان به اثبات رسانده و از هر مجال و فرصتى براى ابراز محبت و ارائه خدمت نهايت كوشش و تلاش را مى‏نمودند.
اغلب رجال نويسان، همانند مرحوم كشى (7) و شيخ طوسى (8) نياكان حسين اهوازى بويژه، «حمادبن سعيد» را از مواليان امام چهارم، حضرت على‏ بن‏ الحسين (ع) به شمار آورده‏اند.
با توجه به اين نكته كه در معناى «موالى» گستردگى ويژه ‏اى وجود دارد و تنها در اينجا به سه معناى «محب، عبد، و آزاد شده (9) » بكار رفته است، مى‏توان گفت، كه هر يك از اين سه ترجمه به تنهائى نشان ‏دهنده اين مطلب است كه اجداد حسين‏بن سعيد نسبت به خاندان وحى تقرب و مودت خاصى داشته و از نزديك با ايشان در ارتباط بوده ‏اند، بهرروى افتخار خدمت درگاه، و محبت آل‏ الله، امتيازى بزرگ و درخشان است كه همواره نياكان او را در رديف دوستان و خدمتگزاران اهل‏بيت قرار داده است.
بى‏ ترديد داشتن چنين ارتباط نزديك با خاندان رسالت در تربيت شخصيتى همچون «حسين اهوازى» فوق‏ العاده تأثيرگذار بوده، و به يقين در رشد و نمو شخصيت او اثر بسزائى داشته است.
برادر حسين اهوازى
او برادرى بنام «حسن ‏بن سعيد» داشته، كه در عرصه علوم و معارف آن عصر، داراى شخصيت والائى بوده است، حسن‏بن سعيد داراى تأليفات و تصنيفات فراوان بوده، و همانند برادرش در بسيارى از معارف و دانش هاى زمان خود، از زمره پيشتازان آن ميدان به شمار مى ‏آمده است (10).
نام حسن‏بن سعيد در ميان كتابهاى رجالى، بويژه نوشته‏ هايى كه از متون نخستين علم رجال بحساب مى ‏آيد، اغلب در كنار برادرش ذكر شده، و رجال نويسان به شرح حال آن دو با هم پرداخته ‏اند .
برقى (11) ، كشى (12) و شيخ طوسى (13) هر كدام اين دو برادر را در كنار يكديگر نام برده و هر يك بگونه‏ اى شخصيت اين دو را معرفى كرده ‏اند.
نجاشى ابتدا سراغ معرفى چهره «حسن‏بن سعيد» رفته و در ضمن از برادرش «حسين» نيز نام برده است، او در ادامه چنين گفته است: حسن‏بن سعيد در تأليف و تصنيف سى كتاب با برادرش حسين مشاركت داشته است (14).
حسين‏بن سعيد در عرصه امامت
عصر حيات اين راوى و عالم برجسته شيعى با روزگار سه تن از امامان معصوم (ع) مصادف بوده است. او از اين فرصت بدست آمده، نهايت تلاش را در جهت كسب معارف و درك فيوضات فراوان از پيشگاه خاندان امامت و ولايت، بكار بسته، و بدين وسيله بر رشد و بالندگى شخصيت علمى و معنوى خود افزوده است. اگرچه حاكمان جائر و غاصب عباسى موانع فراوان بر سر راه گسترش فرهنگ اصيل علوى و ولوى قرار دادند، و در اين راستا از هيچ ظلم و جورى عليه خاندان رسالت، و پيروان آنها فروگذار نكردند، و همواره و بهر وسيله ممكن بدنبال جدا كردن و دور نگه داشتن اهل‏بيت از دوستان و پيروان آنها بوده و پيوسته در صدد محو آثار و ارزش آنان بودند، اما نه ‏تنها قادر به خاموش كردن چراغ پرفروغ و هدايت‏گر ولايت و امامت نشدند، كه چهره كريه و غاصب خود را بيشتر آشكار ساخته و به سوى رسوائى هرچه بيشتر خود قدم برداشتند . برخلاف هدف غاصبان منصب رهبرى و زعامت امت، روز بروز، شمار دوستداران و پيروان مكتب امامت افزايش يافت، و دلهاى فراوانى شيفته و دلباخته آنان شد. حسين‏بن سعيد نيز يكى از شيفتگان اين مكتب است كه فيض هم عصر بودن يا حضرت امام على‏ بن موسى‏ الرضا، امام جواد و حضرت هادى (ع) را بخوبى درك كرد (15) ، و از اين سرچشمه فناناپذير، جرعه‏هاى ناب معرفت را نوشيد.
صحابى امام
حسين كه از جمله مواليان و دلباختگان اهل‏بيت و فيض صحابى بودن سه امام را درك كرده بود، وفادارى و اخلاص خود را نسبت به مكتب ولايت و امامت با نقل روايت و حديث، و تلاش پيگير براى گسترش فرهنگ علوى، به اثبات رساند، و در اين راه هيچگاه احساس خستگى ننمود و از پاى ننشست و هرگونه رنج و ملامتى را بجان خريدار شد.
اكثريت رجال‏نويسان، نام حسين‏بن سعيد را در زمره ياران امامان معصوم (ع) آورده ‏اند، با اين تفاوت كه برخى، (همانند شيخ طوسى (16) ، محقق اردبيلى (17) ، صاحب روضات‏الجنات (18) ، ..). وى را از ياران و راويان امام رضا، امام جواد و امام هادى (علیهماالسلام) برشمرده ‏اند، و گروهى (همچون برقى (19) ، علامه حلى (20) ، ..). او را از اصحاب و محدثان امام على‏بن موسى‏الرضا و حضرت جواد (ع) بحساب آورده‏اند و بعضى ديگر (چون ابن شهرآشوب (21) ، ابن حجر عسقلانى از علماء اهل سنت (22) ، ..). نيز حسين‏بن سعيد را تنها در عداد راويان امام هشتم حضرت على‏بن موسى‏الرضا (ع) به شمار آورده‏اند.
رابطه با امام
با توجه به اين نكته كه صحابى بودن و نيز هم‏عصر بودن حسين‏ بن سعيد با امامان (ع) مسلم و قطعى بوده است، اين سؤال جاى خود را پيدا مى‏كند كه كيفيت ارتباط او با امام عصر خود به چه صورت بوده؟ و از اين فرصت چگونه بهره جسته است؟ در جواب اين پرسش ابتدا بايد گفت كه نحوه رابطه او با حضرات معصومين (ع) و فعاليت هاى وى در راستاى اهداف ائمه (ع) و نيز اعلام مواضع در مقابل دشمنان ولايت و امامت، و بسيارى از رمز و رازهاى زندگى اين عالم و راوى شيعه، نكته‏اى است كه هماره مخفى مانده و در ميان متون علم رجال چيزى در اين‏باره نگاشته نشده است. اما با دقت در روايات و اخبارى كه او به نقل آنها پرداخته به تعدادى از آنها مى ‏رسيم كه حسين‏بن سعيد يا نوشتن نامه، و يا حتى حضور در محضر امام (ع) كسب تكليف و درك فيض نموده است. با توجه به اين موارد گرچه اندك، مى‏شود گفت كه رابطه او با امام معصوم (ع) بوسيله مكاتبه و نامه بوده، و گاهى نيز فيض حضور نصيب او گرديده است . بعنوان نمونه به گوشه ‏اى از اين دو نوع رابطه وى با امام عصر خويش در بخش روايات اشاره شده است كه خواهد آمد.
شخصيت علمى
حسين‏بن سعيد اهوازى در عرصه علوم و معارف، از جمله پيشتازان آن عصر و ديار بوده، و در زمينه‏هاى گوناگون علمى، كه در آن زمان متداول و مرسوم بوده، بخوبى درخشيده است. عظمت شخصيت علمى وى بگونه‏اى بوده است كه اغلب شخصيت نگاران را وادار ساخته تا از او بعنوان عالم و فقيهى فرهيخته ياد كرده و به ستايش و تمجيد مقام علمى اين شخصيت شيعى بپردازند.
او در اكثر ميدانهاى علمى همچون تفسير، علوم قرآن، تاريخ و آثار مناقب، اخلاق و بويژه فقه داراى تخصص و وسعت نظر بوده است.
مرحوم سيدحسن صدر (م 1354 ه) از علماء معاصر، در كتاب «تأسيس ‏الشيعه» از حسين‏ بن سعيد در بخش تفسير و علوم قرآن ياد كرده و او را از پيشگامان اين ميدان به حساب آورده است، او در ادامه معرفى شخصيت علمى اين عالم شيعى چنين گفته است: «حسين‏بن سعيد داراى كتاب تفسير قرآن است، و نيز از كسانى است كه آثار و تأليفات زيادى از خود بجاى نهاده است (23).»
مقام و منزلت اين دانشمند سده سوم هجرى شيعه بويژه در عرصه فقه، آنچنان روشن و ملموس است كه علاوه بر علماء رجال شيعى، برخى از عالمان اهل سنت را نيز به اعتراف واداشته است.
ابن‏نديم، آن هنگام كه بنام حسين‏بن سعيد مى‏رسد از او به نيكى هرچه تمام‏تر ياد كرده و شخصيت بارز علمى وى را به خوبى معرفى مى‏كند، او درباره چهره علمى حسين‏بن سعيد چنين گفته است: «قدرت و گستردگى مقام علمى حسين اهوازى و برادرش، در زمينه ‏هاى علم فقه، آثار و تاريخ پيشينيان، مناقب و ساير علوم شيعى، نسبت به ديگر دانشمندان زمان خود بيشتر بوده است (24).»
عمر رضا كحاله نيز در كتاب خود از او نام برده و در بيان شخصيت علمى وى چنين نوشته است . «فقيه مشارك فى‏ بعض‏ العلوم» ، او فقيهى است كه در برخى از علوم ديگر نيز مشاركت داشته است (25).
استادان
بدون ترديد بالندگى و رشد شخصيت علمى و عملى اين دانشمند فرهيخته شيعى، و فروزندگى او در زمينه‏ هاى مختلف علوم و معارف اسلامى، تا حد زيادى مرهون وجود اساتيد، و حضور در محضر درس آنان بوده است.
حسين‏بن سعيد با شناخت اين مهم، و در جهت عمق بخشيدن به دانش و معرفت خويش، از محضر استادانى بزرگ، كه در رأس آنها امامان معصوم (ع) قرار داشتند، نهايت بهره را برده و در اين راستا از هيچ تلاشى دريغ ننمود و هرگز خستگى را به خود راه نداده است.
درسى را كه او در حوزه علوم و معارف از معدن علم و معرفت، يعنى خاندان وحى و رسالت فراگرفته، در تثبيت و تعميق شخصيت علمى و معنوى او اثرى بسزا داشته، بگونه ‏اى كه تشخص وى به علم و دانش با شركت او در حوزه درسى امامان عصر خود و كسب كمالات و درك فيوضات بى‏ ارتباط نبوده است. البته بايد يادآور گرديد كه در نوشته‏ هاى تمامى ترجمه ‏نگاران هيچگونه اشاره‏اى به چگونگى حضور او در محضر امامان معصوم (ع) نشده است، ولى با عنايت به برخى رواياتى كه او بطور مستقيم يا بوسيله نامه از امام كسب تكليف مى‏كند (كه در بخش روايات خواهد آمد) و نيز معاصر بودن او با سه تن از امامان (ع) مى‏توان دريافت كه حضرت امام على‏بن موسى‏الرضا، امام جواد و حضرت هادى (ع) در رأس استادان و معلمان اين عالم فرهيخته شيعى بوده ‏اند.
بعد از اين مى‏توان به برخى ديگر از معلمان او اشاره كرد كه هر يك نيز به نوبه خود در آموزش و تربيت شخصيت علمى او اثرگذار بوده‏اند.
حسين‏بن سعيد با بهره‏گيرى از محضر اساتيد و تلمذ در نزد آنها و با كسب اجازه از مشايخ و معلمان بزرگوار خود، سرانجام به اين افتخار نائل آمد كه بعنوان راوى و ناقل سخنان و اخبار خاندان رسالت بشمار آيد.
در بين كتابهايى رجالى، كه به معرفى راويان حديث پرداخته‏اند، اساتيد و مشايخ بسيارى كه حسين‏بن سعيد از آنها اجازه نقل حديث و روايت داشته است بچشم مى‏خورد كه بيشتر آنان را محقق خويى در «معجم رجال‏ الحديث» خود نام برده است. ايشان در اين كتاب تعداد زيادى از كسانى كه، حسين ‏بن سعيد از آنها نقل روايت و حديث كرده است، و در حقيقت استاد او محسوب مى‏شدند، را معرفى كرده كه بالغ بر يكصدو پنجاه نفرند (26).
از ميان معلمان و استادان حسين‏ بن سعيد مى‏توان به «محمدبن ابى‏ عمير، صفوان‏بن يحيى و نضربن سويد» اشاره نمود كه او بيشترين روايات را از ايشان نقل نموده است، و اين در حاليست كه هر يك از اين سه معلم نيز خود از بزرگان و راويان جليل‏ القدرند و در سنگر دفاع از ولايت و امامت رنجها و مرارتهاى فراوان ديده و چشيده، و همواره مورد توجه و عنايت ويژه امامان عصر خود بوده‏اند.
محمدبن ابى عمير
ابومحمد، معروف به ابن ‏ابى‏ عمير، از راويان والامقام و بلند مرتبه، و نيز از ياران و ياوران وفادار امامان معصوم (ع) بوده و زمان سه تن از آنان، يعنى حضرت موسى‏بن جعفر . امام رضا و امام جواد (ع) را درك كرده است.
او داراى شخصيتى موجه و موثق در ميان خاصه و عامه بوده و در كسب درجات عالى اخلاق و ديندارى نسبت به همرديفان خود توفيق بيشترى داشته است، وى همواره مورد توجه و نظر دانشمندان رجال بوده است و ايشان از او به نيكى فراوان نام برده‏اند. نجاشى رجال‏نويس (27) سده پنجم هجرى ضمن معرفى مفصلى كه از اين ابى عمير بعمل آورده او را بعنوان راوى جليل ‏القدر و بزرگ منزلتى كه نقش فراوان و بسزائى در حفظ و نقل آثار و احاديث خاندان رسالت داشته معرفى كرده است. او به اين نكته نيز اشاره مى‏كند كه وى در جريان ملاقاتش با امام موسى‏بن جعفر (ع) و شنيدن احاديث و سخنان فراوان از آن حضرت، به اين افتخار نيز نائل آمد كه آن امام همام كنيه «ابومحمد» را بر او نهد، و بدين وسيله بر درجات او بيش از پيش بيفزايد .
محمدبن ابى‏ عمير پس از عمرى تلاش پيگير و خدمت در پيشگاه خاندان وحى و تحمل رنجها و زندانهاى فراوان كه از جانب دشمنان براى اعتلاى اهل‏بيت (ع) بر او روا شد، سرانجام در سال 217 هجرى قمرى دعوت حق را لبيك گفته و بديدار معبود و معشوق خويش شتافت (28).
حسين‏بن سعيد با زانوزدن در محضر درس چنين استادى بزرگ، به كسب معارف و حفظ آثار و احاديث پرداخت و از شمع فروزان استاد، هدايت‏ها و اشارت‏هاى فروان دريافت، او در زمينه‏ هاى گوناگون بويژه نقل روايت و حديث، از حوزه درس معلم خود بهره فراوان برد، و بنا به گفته مرحوم خوئى در «معجم رجال ‏الحديث»«حسين‏بن سعيد بالغ بر 531 مورد حديث و روايت از محمدبن ابى‏عمير نقل نموده است (29).
صفوان‏بن يحيى
از ناقلان حديث و در زمره عالمان برجسته زمان خويش بوده و در سلك ياران سه تن از امامان معصوم (ع) (يعنى حضرات امام موسى ‏بن جعفر، امام على‏ بن موسى(ع) و امام جواد (ع)) نيز به شمار مى‏رفته است. او نزد ائمه معصومين (ع) از چنان موقعيت و ارزشى برخوردار بود كه به توفيق وكالت از جانب امام على ‏بن موسى ‏الرضا (ع) نائل گرديد (30).
نجاشى در توصيف بعد عبادى و ورع صفوان گفته است: «او در ورع و عبادت داراى چنان درجه‏ اى بود كه احدى از هم رديفان وى به پايش نمى‏ رسيدند (31).»
صفوان از جانب خود و دو تن از دوستانش كه با آنها عهد بسته بود، روزانه 150 ركعت نماز، بجاى مى‏آورد و در طول سال سه ماه روزه مى‏گرفت و سه بار زكوة مى‏داد و هر كار خيرى را كه به انجام مى‏رساند (صدقه مى‏داد) از نيابت دوستان خود نيز تكرار مى‏كرد (32).
صفوان‏بن يحيى به سال 210 هجرى درگذشت (33).
حسين‏ بن سعيد با استفاده از محضر اين شخصيت بلندمرتبه و والامقام شيعى به تحصيل معارف و علوم پرداخت و در نهايت موفق شد از جانب استاد خود كسب اجازه در نقل روايت و حديث نمايد.
او بالغ بر 514 مورد حديث از صفوان روايت كرده است (34).
نضربن سويد
او از روايت‏گران مورد وثوق و اطمينان احاديث و اخبار بوده و به گفته شيخ طوسى ازجمله ياران امام هفتم حضرت موسى‏بن جعفر (ع) به شمار مى‏رفته است (35).
وى در راستاى حفظ و نشر سخنان گرانمايه خاندان وحى و در جهت كسب علم و دانش و انتقال آن، به تربيت شاگردان فراوانش، همچون حسين‏بن سعيد همت گماشت، تا اينكه تكليف خود را در اين وادى بخوبى انجام داد. حسين‏بن سعيد نيز ضمن بهره‏مندى از محضر استاد خود، موفق شد با كسب اجازه از او به نقل روايات و احاديث از طريق استاد خويش بپردازد. او بگفته مرحوم خوئى بالغ بر 393 مورد روايت و حديث از نضربن سويد نقل نموده است (36).
شاگردان
تعليم و تربيت شاگردان كارآمد يكى ديگر از مشخصات مثبت حسين‏بن سعيد است كه در اين عرصه نيز داراى توفيقات زيادى بوده است، او با تقديم شاگردان بسيارى به جامعه تشيع، قدم‏هاى بلند و مفيدى در راه دفاع از شريعت ناب اسلام و مذهب زنده و بالنده شيعه برداشت و به تكليف خود، در حفظ و پاسدارى از آثار خاندان وحى و رسالت و ارزشهاى بلندمرتبه آنان و انتقال آن به شاگردان لايق و شايسته خود، بخوبى عمل كرد.
در ميان اشخاص فراوانى كه از محضر حسين‏ بن سعيد بهره جسته و در محضر درس او حاضر شده و زانوى تلمذ و آموختن زده ‏اند، مى‏توان به احمدبن محمدبن عيسى، احمدبن محمدبن خالد برقى و حسين ‏بن حسن‏بن ابان اشاره كرد كه هر يك به نوبه خود در سنگر علم و دانش و حفظ و نقل آثار مكتب اهل‏بيت (ع) نيك كوشيده و به تكليف خود جامه عمل پوشانده ‏اند.
احمدبن محمدبن عيسى
به گفته علامه حلى از راويان مورد وثوق شيعه و بعنوان شيخ و بزرگ قم مطرح بوده است، وى در مقام علم و دانش نيز توفيقات فراوان كسب كرد، آنچنان كه بدليل شخصيت علمى و فقهى خود بر مسند فقيه شهر تكيه زد و بدينوسيله پاسخ‏گوى پرسشهاى فقهى مردم نيز گشت (37).
او توفيق درك و ملاقات امام رضا، امام جواد و حضرت هادى (علیهماالسلام) را يافت (38) ، و به گفته شيخ طوسى از ياران آن سه امام بزرگوار (ع) به شمار مى‏رفته است (39).
احمدبن محمدبن عيسى در بخش نقل روايت و حديث نيز خوب درخشيده، بطورى كه بنا به گفته مرحوم خوئى بيش از 2290 مورد روايت نقل نموده است (40).
وى ضمن بهره‏مندى از محضر درس استادش حسين‏بن سعيد با كسب اجازه از او به نقل روايت و حديث پرداخته است كه شمار روايات او از استادش به بيش از 260 مورد مى‏رسد (41).
احمدبن محمدبن خالد برقى
با توجه به گفتار نجاشى و بسيارى از رجال ‏نويسان او از علماء و راويان برجسته شيعه است كه داراى مراتب بالائى از دانش و معرفت بوده، بگونه ‏اى كه تأليفات و آثار فراوانى نيز داشته است (42) ، او در شمار ياران امام جواد و حضرت هادى (ع) نيز به حساب آمده است (43).
احمد برقى در راه دفاع از حريم ولايت و امامت با حفظ آثار و كسب علم و دانش از هيچ تلاشى فروگذار نكرد و در اين راستا از محضر اساتيد بزرگى همچون حسين‏ بن سعيد كسب دانش و معرفت نمود، وى با نقل روايات فراوان كه به بيش از 830 مورد مى‏رسد (44) ، و تعدادى را هم از اسناد خود روايت كرده است، از حريم تعاليم آسمانى خاندان ولايت و امامت بخوبى نگهبانى كرده است.
حسين‏بن حسن‏بن ابان
او نيز يكى از روايت‏گران حديث است كه از محضر استاد خود حسين‏بن سعيد بهره فراوان برده است. شيخ طوسى در توضيح شخصيت او گفته است: از اصحاب امام حسن عسكرى (ع) بوده و حضرتش را درك كرده است، ولى اينكه از امام نقل روايت كرده يا نه؟ نامعلوم است (45) ، و شايد به همين علت است كه شيخ طوسى مجددا نام وى را در ميان كسانى كه از امام روايت نكرده ‏اند نيز مى‏ آورد (46). حسين‏بن حسن شايد نسبت به ساير شاگردان حسين اهوازى توفيق بيشترى در استفاده از محضر استاد داشته است زيرا كه حسين‏بن سعيد در ابتداى ورودش به قم به منزل حسن‏ بن ابان «پدر حسين‏بن حسن» رفته (47) ، و از طرفى بنا به گفته برخى در هنگام مرگ نيز در منزل شاگرد خود حسين‏بن حسن بوده است و او را به كتابهاى خود وصيت نموده است (48). علاوه از اين شيخ طوسى نيز در توضيح شخصيت حسين‏بن حسن گفته است: او از تمام كتابهاى حسين‏ بن سعيد روايت كرده است (49). كه اين نيز تاييد و بلكه دليلى ديگر بر اين است كه حسين‏ بن حسن‏ بن ابان بيش از ساير شاگردان از حضور استاد استفاده كرده است.
آثار
يكى ديگر از نشانه ‏هاى روشن و بارز شخصيت علمى حسين ‏بن سعيد تأليف و آثارى است كه از خود بجاى گذاشته است وى با عنايت الهى و اتكاء به قدرت علمى خود و بهره‏مندى از منبع پايان‏ ناپذير اهل‏بيت (ع)، توانست در طول زندگى پربركت خويش علاوه بر كسب معارف و مدارج علمى بالا و تربيت و تعليم شاگردان فراوان به تصنيف و تأليف كتاب نيز بپردازد و در اين عرصه جلوه ‏گرى كند. او با نوشتن كتابهاى فراوان در زمينه ‏هاى گوناگون مقام و منزلت علمى خود را تثبيت و تقويت نمود و در حراست از حريم تشيع بپا خاست.
اگرچه نجاشى رجال نويس معروف و توانمند شيعه گفته است: برادرش با وى در نوشتن كتابها مشاركت و همكارى داشته است (50) ، اما اين چيزى از شخصيت و مقام علمى و دانش فراوان او نمى‏كاهد.
بيشتر دانشمندان علم رجال به معرفى آثار و نوشته‏ هاى حسين‏ بن سعيد نيز پرداخته‏اند، كه در ميان علماء رجال شيعه، مرحوم نجاشى (51) و شيخ طوسى (52) بيشترين تعداد از نوشته ‏هاى او را كه بالغ بر سى عنوان است معرفى كرده ‏اند.
از ميان رجال ‏نويسان اهل سنت نيز مى‏توان ابن نديم (53) و عمر رضا كحاله (54) را نام برد كه هر يك به تعداد اندكى از كتابهاى حسين‏ بن سعيد اشاره كرده‏اند، ابن‏حجر عسقلانى (55) نيز در «لسان‏ الميزان» خود فقط به ذكر اين جمله، كه او داراى تصانيفى است، اكتفا نموده و به ذكر تمام كتابهاى حسين‏بن سعيد نپرداخته است.
معرفى آثار
مرحوم نجاشى قبل از ذكر نام كتابهاى حسين‏ بن سعيد در تعريف و تمجيد از آثار وى گفته است: كتاب هايش نيكو بوده و به آنها عمل شده است. از آن پس به معرفى آثار وى پرداخته و چنين گفته (56): 1 ـ كتاب الوضو 2 ـ الصلوة 3 ـ الزكاة 4 ـ الصوم 5 ـ الحج 6 ـ النكاح 7 ـ الطلاق 8 ـ العتق و التدبير والمكاتبه 9 ـ الأيمان و النذور 10 ـ التجارات و الأجارات 11 ـ الخمس 12 ـ الشهادات 13 ـ الصيد والذبائح 14 ـ المكاسب 15 ـ الأشربه 16 ـ الزيارات 17 ـ التقيه 18 ـ الرد على‏الغلاة 19 ـ المناقب 20 ـ المثالب 21 ـ الزهد (آقابزرگ طهرانى در الذريعه گفته است: نسخه‏اى قديمى از اين كتاب در كتابخانه طهرانى سامراء موجود است) 22 ـ كتاب‏المروة (57) 23 ـ حقوق‏المؤمنين و فضلهم (آقابزرگ فرموده است: كتاب ابتلاء مؤمن كه به تعبير شيخ طوسى، كتاب مؤمن و در تعبير نجاشى كتاب حقوق مؤمنين نام گرفته است را علامه نورى بهمراه كتاب زهد استنساخ (نسخه‏بردارى) كرده و در كتاب مستدرك آورده است (58) ) 24 ـ كتاب تفسيرالقرآن 25 ـ الوصايا 26 ـ الفرائض 27 ـ الحدود 28 ـ الديات 29 ـ الملاحم 30 ـ الدعاء.
نكته آخر اينكه با توجه به عناوين و موضوعات كتابهاى حسين ‏بن سعيد مى‏توان گفت كه بيشتر آثار او درباره فقه و احكام مى‏باشد، آنچنانكه صاحب «روضات‏ الجنات» نيز به اين مطلب توجه داشته و گفته است: اكثرها فى‏الفقه والأحكام. اغلب تأليف‏ هاى حسين‏بن سعيد در باب فقه و احكام است (59).
روايات
مهمترين اثر بجاى مانده از حسين ‏بن سعيد اهوازى احاديث و رواياتى است كه وى به نقل آنها پرداخته است. او با نقل بيش از 5026 مورد حديث و روايت (60) از خاندان عصمت و طهارت (ع) كه تمامى آنها در كتب اربعه روائى شيعه موجود است، (نام) خود را در ميان روايت‏ گران نور قرار داده و به حفاظت و حراست از حريم تشيع برخاسته است .
با توجه به شناخت حسين‏بن سعيد از علوم و معارف آنروزگار و نيز نقل روايات بسيار در زمينه‏ هاى گوناگون مى‏توان نتيجه گرفت كه او در موضوعات مختلف و عناوين بسيار همچون اصول اعتقادات. احكام و شرايع و اخلاق و آداب به نقل حديث و روايت پرداخته است و بعنوان نمونه او در بخش عقايد روايتى را از امام جواد (ع) درباره خداشناسى نقل مى‏كند كه از اين قرار است: .(..عن‏الحسين‏بن سعيد قال: سئل ابوجعفرالثانى (ع)، يجوزان يقالله: إنه شيئى؟ قال: نعم، يخرجه من‏الحدين، حدالتعطيل و حدالتشبيه (61) ) حسين‏بن سعيد مى‏گويد از امام سؤال شد: رواست كه بخدا گويند چيزى است؟ فرمود: آرى، او را از حد تعطيل (خدائى نيست) و حد تشبيه (مانند ساختن او را به مخلوق) خارج مى‏كند .
احاديث و روايات حسين‏بن سعيد در بخش آداب و اخلاق نيز فصلى ديگرى است كه او به روى تشنگان معارف گشوده است. وى در اين قسمت نيز با تأليف چندين كتاب در موضوع اخلاق به تقويت مبانى اخلاقى جامعه خود يا بعد از خود پرداخته است، كتابهايى چون زهد و حقوق مؤمنين ازين دست است كه محدث نورى نيز از لابلاى كتاب ارزشمند مستدرك خود به اين دو اشاره كرده است. بعنوان نمونه او در بخش آداب و سنن به نقل مستقيم روايتى از امام رضا (ع)، درباره پسر شدن حمل، كه بيانگر نوعى كرامت از جانب حضرت است پرداخته و چنين گفته است: من بهمراه ابن غيلان مدائنى خدمت امام على‏بن موسى‏الرضا (ع) رسيده و ابن غيلان پس از دعا به وجود شريف حضرت از امام سؤال كرد كه به من خبر رسيده است اگر كسى نيت كند كه فرزند در شكم مادر را محمد نام نهد پسر به دنيا خواهد آمد؟ (آيا اين خبر درست است يا نه؟) حضرت در جواب فرمود: هر كس نيت كند كه حمل را على نام گذارد پسر به دنيا خواهد آمد، سپس فرمودند : على‏محمد است و محمد و على يك چيزند. ابن‏غيلان مجددا حضرت را دعا گفته و پس از آن عرضه داشت: من زنم را ترك كردم (و به اينجا آمدم) در حالى او داراى حمل بود، پس از شما استدعا دارم كه از خداى بخواهيد تا حمل او را پسر قرار دهد. حضرت مدت طولانى به زمين خيره شد سپس سر خود را بالا آورد و به او فرمود. او را على نام گذار، زيرا كه اين باعث درازاى عمر اوست. حسين‏ بن سعيد پس از اين گويد: باتفاق ابن ‏غيلان داخل مكه شديم كه نام ه‏اى از جانب مدائن به دست‏مان رسيد و در آن نوشته شده بود كه فرزند ابن ‏غيلان پسر بدنيا آمده است (62).
گرايش روائى
نكته ديگرى كه در بخش روايات حسين‏بن سعيد قابل توجه و دقت است گرايش و سمت و سوى احاديث و اخبارى است كه او به نقل آنها همت گمارده و در حفظ آنها كوشيده است. تعمق و تفكر در روايات نقل شده از سوى او و نيز با توجه به مقام والاى فقهى وى (كه به گفته ابن نديم از فقيهان برجسته زمان خود به حساب مى‏آمده است) بخوبى مى‏توان دريافت كه، حسين اهوازى در نقل اخبار گرايش فراوان به احاديثى كه موضوع فقهى داشته باشد، نشان داده است، بگونه‏ اى كه در اكثر ابواب فقه اسلامى و شيعى نقل حديث و روايت كرده است. مضافا به اينكه موضوع و عناوين اكثر كتابهاى وى همچون كتاب وضو، صلوة، زكوة و... نيز فقه و احكام بوده است . مرحوم محقق اردبيلى (63) در «جامع‏ الرواة» پس از نقل اقوال علماء رجال درباره حسين‏ بن سعيد به ذكر اسامى كسانى كه از او نقل روايت كرده ‏اند پرداخته و موضوع احاديث را نيز بيان داشته است كه با توجه و دقت در تمامى آنها اين نكته بخوبى نمايان مى‏گردد كه اكثر نزديك به اتفاق روايات او درباره بخش هاى مختلف فقه است.
با توجه به گرايش فقهى روايات او به آسانى مى‏شود اذعان داشت كه حسين‏بن سعيد در بخشهايى چون: طهارت، صلوة، صوم، زكات، خمس، حج، حدود و ديانت اطعمه و اشربه، صيد، تجارت و معامله، نكاح، ارث و... فراوان روايت نقل نموده است. بعنوان نمونه در بخش حدود او نامه‏اى را كه شخصى به امام رضا (ع) نوشته و از حضرتش كسب تكليف نموده است مشاهده كرده و گفته است : در نامه‏اى كه شخص خطاب به امام رضا (ع) نوشته بود خواندم كه او در اين نامه چنين گفته بود: شخصى كه مسلمان به دنيا آمده است و سپس كافر و مشرك از اسلام خارج شده است (مرتد فطرى) آيا بايد او را به توبه وادار نمود يا اينكه به قتل رسانيد؟ حضرت در جواب نوشتند : بايد كشته شود (64).
آنگونه كه در بخش رابطه او با امام معصوم وعده داده شد با توجه به اين سه مورد روايت كه وى از امام عصر خود نقل نموده است مى‏توان به نوع ارتباط او با امام عصر خود پى‏برد .
ديدگاه علماء
مطلب ديگرى كه در شناسائى مقام و منزلت اين عالم و راوى پرتلاش شيعى قابل طرح و بررسى است ديدگاه و نظريه دانشمندان در طول تاريخ بعد از او است. نام حسين‏بن سعيد در تمام كتابهاى رجالى شيعه و حتى برخى كتب اهل سنت بخوبى مى‏درخشد، و اظهار نظر صاحبان آن كتب نسبت به اين شخصيت تواناى شيعه سده سوم هجرى، چهره او را پرفروغ‏ تر و منزلت روائى و علمى وى را ارتقاء بيشترى بخشيده است.
اينك براى آشكار شدن نظريه علماء به اظهار نظر برخى از آنها درباره حسين‏ بن سعيد اشاره مى‏گردد.
نجاشى
ايشان بطور غيرمستقيم و با تعريف و تمجيد از كتابهاى حسين ‏بن سعيد شخصيت او را ستوده و در اين رابطه گفته است: كتاب هاى حسين‏بن سعيد و برادرش بسيار خوب و نيكو بوده و همگان به آنها عمل نموده‏اند (65).
شيخ طوسى
در «رجال» و «فهرست» خود به ستايش حسين‏بن سعيد پرداخته و صراحتا او را فردى مورد وثوق و اطمينان دانسته و چنين گفته است: حسين‏ بن سعيدبن حماد... ثقه (66).
علامه حلى متوفاى 726 هجرى نيز در كتاب «خلاصةالرجال» خود به توصيف و تشريح شخصيت والامقام حسين‏بن سعيد پرداخته و از او بطورى شايسته نام برده و چنين گفته: ...ثقة عين‏ جليل‏ القدر (67)...
ساير دانشمندان رجال شيعه همچون: ابن‏ شهرآشوب، ابن داود و برقى و... نيز به معرفى و ستايش اين راوى و عالم جليل‏ القدر پرداخته ‏اند.
در ميان رجال‏نويسان متأخر نيز حسين‏بن سعيد داراى منزلت و بزرگى خاص بوده است و آنها نيز از منظر خود به تمجيد شخصيت او پرداخته ‏اند. از اين بين مى‏شود به مرحوم محقق اردبيلى صاحب «جامع ‏الرواة» ، علامه سيدحسن امين مؤلف «اعيان‏ الشيعه» . سيدحسن صدر صاحب «تأسيس‏ الشيعه» . علامه ميرزا محمدباقر موسوى خوانسارى مصنف «روضات الجنات» و مرحوم آيةالله خوئى تاليف ‏گر كتاب ارزشمند «معجم رجال ‏الحديث» ، اشاره داشت.
حسين اهوازى نه ‏تنها در ميان نوشته‏ ها و آثار رجالى شيعه نام برده شده است بلكه صفحات بعضى از كتابهاى رجال اهل سنت نيز با نام او مزين گشته و مؤلفين آنها را وادار به معرفى و اعتراف نسبت به شخصيت بلندمرتبه اين عالم و راوى شيعى نموده است. از ميان كتابهاى اهل سنت كه به معرفى حسين‏بن سعيد پرداخته ‏اند، ابن نديم بيشترين و بهترين كلمات را در توصيف و توضيح اين شخصيت شيعى بكار برده است. او در اين رابطه چنين گفته است: .. .او سع اهل زمانهما علما بالفقه والآثار والمناقب و غيرذالك من علوم ‏الشيعه (68)... او و برادرش در زمان خود عالم‏ترين افراد در زمينه‏ هاى فقه، تاريخ، مناقب و ساير علوم شيعى بوده‏اند.
پس از ابن‏نديم برخى ديگر نيز از حسين‏بن سعيد نام برده و فقط به معرفى مختصر او اكتفا كرده‏اند كه از اين ميان مى‏شود به ابن حجر عسقلانى (69) در «لسان‏ الميزان» و عمر رضاكحاله (70) در «معجم ‏المؤلفين» اشاره نمود.
آغاز سفر ابدى
حسين‏ بن سعيد اهوازى پس از عمرى تلاش پيگير خالصانه، در جهت ترويج و تقويت مبانى شيعه، و قبول مهاجرت ها و مرارتهاى فراوان در راستاى نقل آثار اهل‏بيت (ع) و حفاظت آنها، و نيز تعليم و تربيت شاگردانى توانمند و عالم و بجاى گذاشتن احاديث و روايات فراوان و كتابها و آثار گوناگون، براى رسيدن به بهشت رضوان الهى لحظه‏ شمارى كرده و درپى ديدار مطلب و مقصود خويش بى‏صبرانه بر توسن رهوار مرگ سوار گشته و آماده سفر به ديار ابدى معبود گشت.
او در آخرين لحظات عمر خويش در منزل شاگرد خود حسين ‏بن حسن‏ بن ابان به‏سر مى‏برد و كتابهاى خود را نيز به او وصيت كرد و سرانجام از همان خانه روحش به ملكوت اعلى پيوست و بدرود حيات گفت (71). به گفته اكثر دانشمندان علم رجال حسين‏ بن سعيد در شهر قم وفات يافت، اما از محل دفن او و زمان وفات او هيچگونه تاريخ دقيق و روشنى در دست نيست. اگرچه عمر رضاكحاله در «معجم‏ المؤلفين» و دهخدا در فرهنگ خود (گويا به تبع از عمر رضا كحاله) او را تا سال 300 هجرى داراى حيات دانسته ‏اند ولى بعيد به نظر مى‏رسد، مگر آنكه وى را داراى عمرى طولانى بالغ بر 110 سال بدانيم.
________________________
1) مرحوم نجاشى كنيه «ابومحمد» را متعلق به حسن‏بن سعيد برادر حسين اهوازى مى‏داند. (رجال نجاشى ص 58)
2) اعيان‏الشيعه، ج 6ع ص .27
3) فهرست شيخ طوسى، ص .58
4) همان.
5) رجال برقى، ص .54 (ضمن مقدمه رجال ابن داود) .
6) رجال شيخ طوسى، ص .372
7) رجال كشى، ص .551
8) فهرست شيخ طوسى، ص .58
9) المنجد فى‏اللغه واژه «ولى» .
10) فهرست ابن نديم، ص 277، ف 5، م .6
11) رجال برقى ص 56 ـ .54 (ضمن مقدمه رجال ابن داود)
12) رجال كشى، ص .551
13) رجال شيخ طوسى، ص .399
14) رجال نجاشى، ص .58
15) رجال شيخ طوسى ص 373 ـ 399 ـ .412
16) همان و فهرست، ص .58
17) جامع‏الرواة، ج 1، ص .241
18) روضات‏الجنات، ج 2، ص .310
19) رجال برقى ص 56 ـ 54 (در مقدمه رجال ابن داود) .
20) خلاصةالرجال، ص .25
21) معالم‏العلماء، ص .40
22) لسان‏الميزان، ج 2، ص .284
23) تأسيس‏الشيعه، ص .328
24) فهرست ابن‏نديم، ص 277، ف 5، م .6
25) معجم‏المؤلفين، ج 4، ص .10
26) معجم رجال‏الحديث، ج 5، ص .250
27) رجال نجاشى، ص 327 ـ .326
28) همان.
29) معجم رجال‏الحديث، ج 5، ص .250
30) رجال نجاشى، ص .197
31) همان.
32) همان.
33) همان.
34) معجم رجال‏الحديث، ج 5، ص .251
35) رجال شيخ طوسى، ص .362
36) معجم رجال‏الحديث، ج 5، ص .253
37) خلاصةالرجال، ص .13
38) همان.
39) رجال شيخ طوسى، ص 366 ـ 397 ـ .404
40) معجم رجال‏الحديث، ج 2، ص .301
41) همان.
42) رجال نجاشى، ص .76
43) رجال شيخ طوسى، ص 398 ـ .410
44) معجم رجال‏الحديث، ج 2، ص .266
45) رجال شيخ طوسى، ص .430
46) همان (فى من لم يروعنهم) .
47) رجال علامه حلى (خلاصةالرجال)، ص .25
48) رجال شيخ طوسى، پاورقى ص .430
49) همان (فى من لم يروعنهم) .
50) رجال نجاشى، ص .58
51) همان، ص 58 ـ .59
52) فهرست شيخ طوسى، ص .58
53) فهرست ابن‏نديم، ص 277، ف 5، م .6
54) معجم‏المؤلفين، ج 4، ص .10
55) لسان‏الميزان، ج 2، .284
56) رجال نجاشى، ص 55 ـ .59
57) الذريعه، ج 12، ص .64
58) همان، ج 1، ص .62
59) روضات‏الجنات، ج 2، ص .310
60) معجم رجال‏الحديث، ج 5، ص .250
61) كافى، ج 1، ك 3، ب 2، ح .2
62) كافى، ج 6، ك 1، ب 5، ح .2
63) جامع‏الرواة، ج 1، ص .241
64) تهذيب، ج 10، ح .549
65) رجال نجاشى، ص .58
66) رجال طوسى، ص 372، فهرست، ص .58
67) رجال علامه، ص .25
68) فهرست ابن‏نديم، ص 277، ف 5، م .6
69) لسان‏الميزان، ج 2، ص .284
70) معجم‏المؤلفين، ج 4، ص .10
71) پاورقى رجال شيخ طوسى، ص .430

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page