جستجويى در ترجمه حسن بن محبوب

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

علم رجال از ديرباز نام خود را بروشنى در دفتر علوم اسلامى ثبت كرده است. تاريخ تدوين اولين مجموعه هاى منظم در اين علم به سده هاى سه و چهار بر مى گردد. بحث در اين علم اگر چه تاكنون از سوى برخى صاحبنظران با مخالفتهايى روبرو بوده است، اما جايگاه بايسته آن در فقاهت باعث شده تا اين فنّ موقعيّت شايسته اى را در ميان علوم حوزوى به خود اختصاص دهد. تأليف جوامع رجالى اوليه به دست قدماى اصحاب مانند: اصول ثمانيه (رجال كشى، فهرست نجاشى، رجال و فهرست شيخ طوسى، رجال برقى، رساله ابى غالب ذرارى، مشيخه صدوق و شيخ طوسى) و ادامه اين روند با تدوين معاجم و قاموس هاى رجالى در دوران متأخر بر اين مطلب صحّه مى گذارد.
علم رجال به بررسى احوال راويان احاديث معصومان(ع) مى پردازد؛ احوالى كه در قبول و رد سخن آنان تاثير داشته باشد، مانند: وثاقت در صدق و امانتدارى و قدرت حفظ احاديث و مذهب. علم رجال از هويت سجلى راويان هم تا حدودى بحث مى كند تا معلوم گردد فلان راوى كيست و آيا اصلاً وجود دارد و آيا مى تواند فلان حديث را از فلان راوى يا معصوم(س) نقل كند. آنچه در معرفت احوال راويان اهميت بيشترى دارد اين است كه جايگاه و نقش راوى در سلسله اسناد از نظر كمّيت و كيفيّتِ نقل، روشن گردد.
روشن است كه احاديث اهل بيت(ع) اساس فقه است و اين گنجينه توسط انسانهايى نسل به نسل و سينه به سينه به ما متقل شده است. بررسى حال اين افراد ما را در يافتن سنّت و گفته واقعى معصومان كمك مى كند.
ابن محبوب را در علم رجال به عنوان يكى از اصحاب اجماع مى شناسند. مبحث اصحاب اجماع بحثى است مشهور و اصطلاحى است معروف. اصحاب اجماع عده اى از راويانند كه علما بر صحت روايات و نقل آنها اتفاق نظر دارند. يكى از تفاسير مربوط به صحّت روايات اين گروه اين است كه بررسى حال راويانى كه واسطه بين اصحاب اجماع و امام معصوم(ع) هستند لازم نيست و مى توان به استناد اينكه اصحاب اجماع از آنها روايت كرده اند، آنها را افرادى موثّق بدانيم.
ابن محبوب در اصحاب اجماع در زمره اصحاب امام كاظم(ع) و امام رضا(ع) نام برده شده است، البته بعضى به جاى ابن محبوب، حسن بن على بن فضال را قرار داده اند، ولى نامزدى براى ورود در شمار اصحاب اجماع و قرابت به آنها خود براى جلالت مقام راوى امرى بس بزرگ است.
مشخّصات سجلّى
نامش حسن فرزند محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب. كنيه اش ابوعلى ولقبش سرّاد است. در كتب رجالى و در اسناد روايات بيشتر به نام ابن محبوب و حسن بن محبوب آمده است. سال تولدش بنابر يك قول سال 149هجرى و بنابر قول ديگر در سال 129 هجرى بوده است. او در كوفه و در جمع مواليان قبيله بجيلة ساكن بوده است. وفاتش را به طور قطعى در سال 224هجرى نوشته اند.
پدرش محبوب زمانى ساكن مدينه بوده ولى مدتى طولانى در كوفه سكونت داشته است كه اين نكته از گفتگوى محبوب بن وهب با امام كاظم(ع) به دست مى آيد.1 محبوب از اصحاب امام كاظم(ع) است و از حماد بن زياد روايت نقل كرده است.2
ابن محبوب دوران امامت امام رضا، امام جواد(ع) و مدت كمى از امامت امام هادى(ع) را درك كرده است. جد سومش وهب از مردم سند (شهرى بين هند و كرمان و سيستان.)3 و در صدر اسلام به عنوان غلام در خانه جرير بن عبدالله بجلى بوده است. جرير ابتدا از اصحاب اميرالمؤمنين على(ع) بود، اما پس از جنگ جمل از خرگاه معاويه سر در آورد. در اين هنگام وهب به خدمت اميرالمؤمنين(ع) شرفياب شد و از حضرت خواست تا او را از جرير بخرد؛ جرير از فروش وهب سرباز زد و ناگزير وهب را آزاد كرد تا حق ولاء بر او را از دست ندهد.4 وهب سندى پس از آزاد شدن به خدمت افتخارى امام على(ع) نائل شد، اما نام او و فرزندانش در افراد قبيله بجليه ـ كه جرير بزرگ آن بود ـ ثبت شده است. متأسفانه به غير از نام وهب اوّل (خادم اميرالمؤمنين ـ ع ـ) نتوانستيم از ديگر اجداد نزديك ابن محبوب در كتب رجالى نشانى پيدا بكنيم.
اوصاف اخلاقى و جسمانى
ابن محبوب مردى سبزه رو و متمايل به سياه بود. موهاى دو طرف پيشانى اش ريخته بود. محاسن كم پشت و لحيه اى تنُك داشت. از لگن راست مى لنگيد. يكى از چهار مردان بزرگ زمان خود بود.
سه مرد بزرگ ديگر عبارت بودند از: يونس بن عبدالرحمن، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى و صفوان بن يحيى5. ابن محبوب مرجع و ملجأ شيعيان به شمار مى رفت.6
شغل
ابن محبوب را «السرّاد» ناميده اند؛ يعنى زره ساز، ولى در كتب رجالى به اينكه شغل او مانند جدّش وهب سندى زره سازى بوده است، اشاره اى نشده است. پدرش محبوب شترهايى داشته كه آنها را كرايه مى داده است. از او نقل شده كه: زمانى كه ساكن مدينه بودم، خدمت امام موسى بن جعفر(ع) رسيدم و از شتران خود با حضرت سخن گفتم. حضرت فرمود: مگر نمى دانى شتر سختيهاى فراوان دارد. از آن پس شترانم را كرايه دادم و به همراه غلامانم به كوفه فرستادم.7
در مورد شغل خود ابن محبوب مطلبى در كتب رجالى نيامده است. در مكاسب شيخ مرتضى انصارى نكته اى وجود دارد كه مى تواند شغل ابن محبوب را مشخص كند. شيخ انصارى در مكاسب محرّمه، هنگام نقل روايتى مى گويد: «بعضى از گچكاران نقل كرده اند.»8 اين روايت را فقط ابن محبوب از امام رضا(ع) نقل كرده است. روايت، سؤال ابن محبوب از امام رضا(ع) و جواب امام(ع) به اوست. بنابراين مى توان گفت كه شيخ، ابن محبوب را جصّاص (گچكار يا گچساز) مى داند. ابن محبوب در اين روايت از امام مى پرسد: ما براى حرارت دادن به سنگ گچ از استخوان حيوانات و ارواث آنها استفاده مى كنيم، آيا سجده بر اين سنگها جايز است؟ امام فرموده است: آتش آنها را پاك مى كند.9
فرزندان
مطابق نقل كتب رجالى ابن محبوب دو پسر به نامهاى محمد و هارون داشته است. از روايتى كه از ابن محبوب نقل شده فهميده مى شود كه او حداقل يك دختر داشته كه نام او معلوم نيست.10
براى فرزندش محمد هم پسرى به نام جعفر ذكر شده است. جعفر معاصر على بن محمد القتبى، استاد كشى بوده است. محمد و هارون هر دو از اصحاب امام جواد(ع) بوده اند.11
نجاشى درباره هارون مى گويد: «او ثقه است و صادق از پدرش روايت مى كند و كتابى به نام نوادر تأليف كرده است. هارون همچنين از محمد بن عبدالله بن زراره روايت دارد.»12
جايگاه و طبقه
علامه مامقانى او را در طبقه بيست و پنجم آورده است.13 ابن محبوب در مجموع از صدوهشتاد و هشت نفر روايت نقل كرده است كه مولف مشايخ الثقات آنها را نام برده است.
ابن محبوب تقريبا در هزار و پانصد و هجده مورد در سلسله اسناد قرار گرفته است. شيخ طوسى مى گويد:
«ابن محبوب از شصت تن از اصحاب امام صادق(ع) روايت كرده است.»14
بعضى از مشايخ ابن محبوب عبارتند از:
1 ـ على بن رئاب، آسيابان كوفى از قبيله حزم؛ مولف يكى از اصول اربعماة و همچنين مؤلف كتابهايى به نام وصيت و امامت، از اصحاب امام صادق(ع).
2 ـ حمّاد بن عيسى كوفى، از قبيله جهينه، ساكن بصره، از اصحاب امام صادق و امام كاظم و امام رضا(ع). وى با دعاى امام صادق(ع) پنجاه بار به سفر حج مشرف شده و در سفر پنجاه ويكم در سال 309 در رودخانه جُحفه غرق شد.15
3 ـ محمد بن سنان زاهرى كوفى، از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد(ع). با دعاى امام كاظم(ع) دوباره بينايى خود را به دست مى آورد.
4 ـ اسحق بن عمار بن حيان، ابويعقوب صرّاف، كوفى و از قبيله بنى تغلب است. با برادرش يونس و يوسف و قيس و اسماعيل خاندان علميى را تشكيل مى دهد كه امام صادق(ع) آن را از خانواده هايى مى داند كه دنيا و آخرت را بدست آورده است.16
5 ـ ابان بن تغلب، از اصحاب امام باقر و صادق(ع).
6 . ابان بن عثمان، از اصحاب امام صادق(ع).
7 ـ ابراهيم بن ابى زياد الكرخى، از اصحاب امام صادق(ع).
8 ـ احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد(ع).
9 ـ جميل بن دراج، از اصحاب امام صادق(ع).
10 ـ محمد بن مسلم، از اصحاب امام صادق(ع).
11 ـ حسين بن بنت ابى حمزه ثمالى، از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع).
شاگردان
1 ـ ابراهيم بن هاشم، از اصحاب امام رضا(ع)؛
2 ـ احمد بن الحسين بن عبدالملك الاودى؛
3 ـ احمد بن محمد بن خالد برقى؛
4 ـ احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛
5 ـ حسن بن فضال، از اصحاب امام رضا(ع)؛
6 ـ حسين بن سعيد اهوازى، از اصحاب امام كاظم(ع)؛
7 ـ عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى، از اصحاب امام هادى(ع)؛
8 ـ على بن مهزيار اهوازى، از اصحاب امام هادى(ع)؛
9 ـ فضل بن شاذان، از اصحاب امام هادى(ع)؛
10 ـ محمد بن يحيى (استاد شيخ كلينى).
در سلسله اسناد
شيخ طوسى در مشيخه استبصار براى روايات خود از ابن محبوب دو طريق ذكر مى كند.17 در مشيخه تهذيب نيز همين سند را نقل مى كند. شيخ صدوق هم در مشيخه اش طريق خود را تا ابن محبوب بيان مى كند.18 در طريق شيخ كلينى نيز به ابن محبوب سه سلسله سند وجود دارد كه عبارتند از:
1 ـ محمد بن يحيى عطار اشعرى قمى از احمد بن محمد بن عيسى از حسن بن محبوب؛
2 ـ على بن محمد (ابن الزبير القرشى) از سهل بن زياد از حسن بن محبوب؛
3 ـ على بن ابراهيم قمى از پدرش ابراهيم بن هاشم از حسن بن محبوب.
در نگاه بزرگان
شيخ طوسى او را مورد اطمينان و از مردم كوفه مى داند.19 كشى نام او را در اصحاب امام رضا(ع) و اصحاب اجماع ذكر كرده است.20
علامه حلى او را از اركان زمان خود، جليل القدر و از راويانى مى شمارد كه فقط از موثّقان نقل مى كند.21 ابن داود حلى مى گويد: «فقهاء آنچه را كه او روايت كند، صحيح مى دانند.»22
در نسخه هاى فعلى رجال نجاشى نام ابن محبوب به طور مستقل نيامده است، ولى در دو ـ سه مورد از او سخن به ميان آمده است. نجاشى در ذيل نام جعفر بن بشير مى گويد: «او كتاب مشيخه اى مثل مشيخه ابن محبوب دارد ولى كتاب ابن محبوب از كتاب او بزرگتر است.»23 در ذيل نام داود بن كوره قمى نيز گفته است: «او كتاب مشيخه ابن محبوب را باب بندى كرده است».24 در ترجمه احمد بن الحسين بن عبدالملك هم يكبار ديگر تبويب كتاب مشيخه ابن محبوب را به او نسبت مى دهد.25
نكته
از اينجا مى توان نتيجه گرفت كه ترجمه ابن محبوب در بدو امر در رجال نجاشى بوده است، اما بعدها به عللى از بين رفته است. علامه شوشترى در قاموس الرجال در دفاع از نجاشى مى گويد:
هيچ نسخه اى از رجال نجاشى به طور كامل بدست ما نرسيده است، بغير از ترجمه ابن محبوب. بسيارى از عناوين ديگر هم در آخر كتاب او وجود ندارد، در حالى كه اين عناوين مسلماً در ابتدا در كتاب بوده است. همچنين مى بينيم كه علامه حلى در ترجمه ابن محبوب نوشته است: «كوفى، ثقة، عين». ولى در فهرست شيخ چنين آمده است: «كوفى، ثقة» و مى دانيم كه علامه در چنين مواردى در صدد آن است كه عين عبارات منابع مورد استفاده قبل از خود را ذكر كند. پس معلوم است كه علامه اين تعبير را از شيخ نگرفته، بلكه از كتاب نجاشى اخذ كرده است.26
نگاهى به ترجمه او در رجال كشى
در رجال كشى آمده است:
على بن محمد القتيبى، قال حدثنى جعفر بن محمد بن الحسن ابن محبوب، نسبة جده الحسن بن محبوب: ان الحسن بن محبوب، ابن وهب ابن جعفر بن وهب، وكان وهب عبداً سندياً مملوكا لجرير بن عبدالله البجلى وكان زرّاداً فصار الى اميرالمؤمنين(ع)، وسئله ان يبتاعه عن جرير، فكره جرير ان يخرجه من يده، فقال: الغلام حرّ قد اعتقته! فلما صحّ عتقه صار فى خدمة اميرالمؤمنين(ع)، ومات الحسن بن محبوب فى آخر سنة اربع وعشرين ومأتين، وكان من ابناء خمس وسبعين سنة، وكان آدم شديد الأدمة انزع سناطاً خفيف العارضين ربعَة من الرجال يخمع من وركه الايمن… قال نصربن الصباح: ابن محبوب لم يكن يروى عن ابن فضّال، بل هو اقدام من ابن فضّال و اسنّ، واصحابنا يتمهون ابن محبوب فى روايته عن ابن ابى حمزة،…27
البته در عبارت (جمله آخر) كلمه «ابن» اضافه است، زيرا ابن محبوب، ابوحمزه را درك نكرده است.
برخلاف اين نظر، مرحوم قهپايى معتقد است كه كلمه ابن بجاست، يعنى ابن محبوب28 از پسر ابى حمزه نقل كرده است. و اگر وجود واژه ابن را ضرورى بدانيم، كلام كشى هم نادرست خواهد بود و اصحاب نخواهد توانست بر ابن محبوب خرده بگيرند كه چرا از ابن ابى حمزه نقل مى كند، چون براى ابن محبوب نقل از پسر ابو حمزه ممكن بوده است و اين شخص در بعضى روايات با عنوان ابن بنت ابى حمزه و دربعضى روايات نيز با عنوان حسين بن بنت ابى حمزه ثمالى آمده است.
علامه شوشترى در ردّ نظر مرحوم قهپايى مى گويد:
كلمه ابن، اضافى است و اشكال علما متوجه اين نكته است كه ابن محبوب عصر ابى حمزه را درك نكرده است. نقل بى واسطه ابن محبوب از ابى حمزه در موارد متعددى آمده است و نمى توان گفت كه در تمام اين موارد كلمه ابن از سند روايت افتاده است و مؤلفان كتب اربعه را مقصّر دانست.29
مرحوم شوشترى سپس در مقام دفاع از ابن محبوب مى گويد:
ابن محبوب در زمان فوت نودوپنج سال داشته است و سبعين در عبارت كشى در اصل تسعين بوده است و تغيير تسعين به سبعين در كتب نامفهوم اتفاق مى افتد.30
لذا با توجه به اينكه سال وفات او 224 هجرى بوده، تولد او در سال 129 واقع شده است؛ ابى حمزه نيز در سال 150 از دنيا رفته و ابن محبوب در اين زمان جوانى بيست وشش ساله بوده كه صلاحيت روايت از ابى حمزه را داشته است.
اين نظريه طرفداران ديگرى هم دارد. اين عده مى گويند: ابن محبوب نه تنها از ابوحمزه، بلكه از بسيارى از اصحاب امام صادق(ع) نقل روايت كرده است؛ مانند: مالك بن عطيه، سماعة بن مهران، على بن رئاب و… درحالى كه بعضى از اين افراد قبل از سال 149 از دنيا رفته اند. آيا مى توان گفت ابن محبوب در تمام اين موارد سخنى خلاف واقع گفته است؟
اشكالاتى از علامه شوشترى بر عبارات كشى
1 ـ واژه سباطا بايد سبطا باشد. سپس خود مسبط را به معناى شخص بلند قامت ترجمه كرده است. البته در بعضى از نسخه ها اين واژه به صورت سناطا آمده است.31
با توجه به معانى لغات آمده در اين تركيب واژه سباطا نمى تواند صحيح باشد. بساط به معنى موى صاف و كشيده است و اين واژه نمى تواند خبر كان باشد. خبر در اينجا بايد مشتق باشد كه بر يك معنى و ذات دلالت كند. اما دو احتمال ديگر: سناط به معنى مرد كوسه و تنك ريش است و سبط يعنى مرد بلندقد و اگر اين واژه سَبِط باشد به معنى مرد موى كشيده است.
از طرف ديگر واژه انزع در جمله، يعنى مردى كه موهاى دو طرف پيشانى او ريخته است. در تركيب «حفيف العارضين» هم دو احتمال است. به معنى مرد سبك لحيه و تنك ريش و يا به معنى مرد سبك موى كه تنكى موى سر را هم شامل شود. اگر حفيف العارفين به معنى مرد سبك لحيه باشد، احتمال سناطا در ضبط اين واژه از جهت تكرار دو لفظ مترادف ضعيف مى شود. اما اگر حفيف العارفين اشاره به تنكى موى سر باشد، اين احتمال هيچ ايرادى نخواهد داشت؛ مخصوصاً اگر بگوييم تكرار در اينجا مخل و مهلّ نيست. اما اگر ضبط اين واژه سَبْطا باشد، از نظر معنى ايرادى وارد نيست و هيچ تكرارى لازم نمى آيد الا اينكه تغيير و تحريف مسبطا به صورت سباطا يا سناطا مشكل است. اما احتمال تغيير سناطا به سباطا قويتر است.32
2 ـ مرحوم شوشترى همچنين معتقد است كه در عبارت «فكره جريران يخرجه من يده» (يعنى: جرير نخواست كه امام، وهب را از دستش خارج كند، ياخودش نخواست كه وهب را از تحت قدرت خود خارج كند.) به جاى كلمه يده بايد ولائه باشد. مرحوم شوشترى چنين استدلال مى كند كه جرير نمى خواست عبد از ولائش خارج شود نه از دستش والاّ او را آزاد نمى كرد. عبد با آزاد كردن از دستش خارج مى شود، ولى از ولائش خارج نمى شود. اما اگر او را مى فروخت عبد از ولائش هم خارج مى شد. در واقع اين اشكال متوجه بيان كشى است نه اينكه در اينجا تحريفى ناخواسته رخ داده است، چون مسلما ولائه به يده تبديل نمى شود.33
در دفاع از كشى مى توان گفت: استفاده از اين گونه تعابير، ذوقى و سليقه اى است و دقتهاى فقهى و فلسفى در بيان اينگونه امور رعايت نمى شود. بالفرض كه احكام مربوط به اماء و عبيد و اقسام حقوقِ موالى بر آنها در زمان رسول الله(ص) بيان شده باشد. اين دو، فاصله چندانى با هم ندارند. مى توان گفت با آزاد كردن و ايجاد حق ولاء، عبد از دست مولى بكلى خارج نمى شود، بلكه خروجى موقتى است و پس از موت عبد، باز مولى از اموال و منافع عبد استفاده مى كند.
نوش از سرچشمه
يكى از امتيازاتى كه باعث ارتقا و منزلت راوى مى شود، نقل بى واسطه او از معصوم(ع) است. ابن محبوب در مجموع هشت روايت را به طورمستقيم از معصوم(ع) اخذ كرده است.سه روايت به طور شفاهى از حضور امام(ع) و پنج روايت ديگر را به وسيله نامه از محضر امام (ع) اخذ كرده است از روايات حضورى او دو روايت از امام رضا(ع) و يك روايت از امام جواد(ع) است. روايات مكاتبه اى را نيز از محضر امام رضا(ع) اخذ كرده است.
تأليفات
1 ـ مشيخه. همانطور كه گذشت نجاشى تبويب اين كتاب را به داود بن كوره قمى و احمد بن الحسين بن عبد الملك نسبت داده است. الذريعة تبويب آن را به دست داود بن كوره متذكر شده است.34 ابن ادريس حلى از اين كتاب چهارصدو پنجاه حديث انتخاب كرده و در السرائر آورده است.35
علامه مجلسى درباره اين كتاب مى گويد:
«اين كتاب از تمام كتبى كه در زمان حضور معصوم(ع) نگارش يافته مشهورتر است. اين كتاب صدسال قبل از غيبت نوشته شده و حاوى اخبارى درباره غيبت و ظهور امام عصر(عج) است.»36
كتب مشيخه ابن محبوب از اولين كتابهايى است كه در موضوع علم رجال نگارش يافته و متأسفانه مانند ديگر كتب اصحاب ائمه به دست ما نرسيده است.
2 ـ كتاب ديات؛
3 ـ حدود؛
4 ـ نكاح و طلاق؛
5 ـ نوادر (در حدود هزار ورق)؛
6 ـ فرائض؛
7 ـ تفسير؛
8 ـ كتاب العتق. (كتاب تفسير و عتق را احمد بن محمد بن عيسى روايت كرده است)؛37
9 ـ كتاب المراح، با راء مهمله چنانچه در فهرست شيخ آمده است،38 البته در اعيان الشيعه با زاء معجمه ضبط شده است.39
جلوه اى ديگر از جمال حسن
ابن محبوب روايتگرى است به بزرگى و وسعت تمامى ابواب فقه. نام وى در ورق ورق كتاب عظيم فقه جعفرى ثبت است. امامت سه امام بزرگ، امام كاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درك كرده است.
بارها به محضر حضرت رضا(ع) شرفياب گشته است. براى اخذ احاديث آل على(ع) در محضر بيش از صد راوى نشسته است. در تداوم اين سنّت بيش از صد تن ديگر را رسالت دارِ نقل روايات خود كرده است.
وى در ميان هفده ستاره ديگر در اصحاب اجماع پرتوافشانى مى كند. بزرگانى همچون شهيد ثانى او را در زمره زبده ترين اصحاب امام صادق(ع) برشمرده اند.40 بعضى ديگر از بزرگان از او به نام شيخ ياد كرده41 و بعضى هم او را فقيه راويان ناميده اند42 ابن محبوب فقيهى اجتماعى بود كه در جامعه در كنار مردم و شيعيان كوفه پناه و اميد و كليد حل مشكلات آنها بود.
ابن محبوب اگر چه در بطن آشوب كورِ واقفيه قرارداشت اما در آن غرق نشد. حق را شناخت و به آن تمسك جست. در اين باره رواياتى را در ردّ واقفيه و گمراهى آنان براى ديگران نقل كرده است.43
پايان اين نوشته، گفتارى است از امام صادق(ع) درباره ابن محبوب:
قال الرضا(ع) فيما كتب اليه: ان الله ـ عزّوجلّ ـ قد ايّدك بحكمة وانطقها على لسانك، قد احسنت واصبت، اصاب اللّه بك الرشاد ويسّرك للخير ووفّقك لطاعته.44
________________________________________
1 . بحارالانوار، ج64، ص135
2 . من لايحضره الفقيه، ج4، ص101
3 . معجم البلدان، ياقوت حموى، بيروت، دار صادر، 1982، ج3، ص267
4 . حق ولاء از حقوقى است كه آزاد كننده عبد با آزاد كردن او پيدا مى كند و بر طبق آن، كسى حق فروش و يا بخشيدن عبد را ندارد. همچنين اگر عبد وارثى نداشته باشد، آزاد كننده وارث او محسوب مى شود. (به نقل از سلسله المنابع الفقهية، على اصغر مرواريد، ج10، ص330).
5 . مجمع الرجال، علامه قهپايى، اصفهان، نشر مصحح، 1384هـ، ص145
6 . راويان امام رضا(ع) در مسندالرضا(ع)، ص123
7 . بحارالانوار، ج64، ص135
8 . المكاسب المحرمة، شيخ انصارى، چاپ دوم، تبريز، 1375هـ.، ص14
9 . كافى، كلينى، بيروت، دارالاضواء، 1405هـ.، ج3، ص33
10 . همان، ج5، ص471
11 . رجال الطوسى، چاپ اول، نجف، كتابخانه حيدريه، 1381هـ.، ص408؛ معجم رجال الحديث، آية اللّه خويى، چاپ دوم، نشر مدينة العلم، 1403هـ.، ج19، ص227
12 . وسائل الشيعة، ج4، ص61
13 . طرائف المقال، سيد على اصغر جابلقى، چاپ اوّل، كتابخانه آية اللّه مرعشى، 1410هـ.، ج1، ص296
14 . الفهرست، شيخ طوسى، چاپ اول، موسسه نشر الفقاهة، 1417هـ، ص96، شماره 162.
15 . جامع الرواة، محمد اردبيلى، كتابخانه آية الله مرعشى، 1403هـ.، ج1، ص273
16 . قاموس الرجال، علامه شوشترى، چاپ دوم، جامعه مدرسين، 1411هـ.، ج1، ص758
17 . الاستبصار، شيخ طوسى، چاپ سوم، بيروت، دارالاضواء، 1406هـ.، ج4، ص307
18 . من لايحضره الفقيه، ج4، كتاب مشيخه، ص49
19 . رجال الطوسى، ص347
20 . اختيار معرفة الرجال (رجال الكشى)، تحقيق: حسن مصطفوى، چاپ دانشگاه مشهد، ص556
21 . رجال العلامة الحلى (خلاصه الاقوال)، قم، كتابخانه رضى، 1402هـ، ص37
22 . رجال ابن داود، دانشگاه تهران، 1342ش، ص115
23 . رجال النجاشى، چاپ جامعه مدرسين، ص80
24 و 25 . همان، ص86 و 158
26 . قاموس الرجال، ج3، ص349
27 . اختيار معرفة الرجال، تحقيق: حسن مصطفوى، ص584، شماره هاى 1094 و 1095
28 . قاموس الرجال، ج3، ص349
29 . قاموس الرجال، ج3، ص350
30 . همان.
31 . اختيار معرفة الرجال، تحقيق: حسن مصطفوى، دانشگاه مشهد (متنى كه در مقاله آمده)؛ اختيار معرفة الرجال، تحقيق: مهدى رجايى، مؤسسه آل البيت.
32 و 33 . رجوع شود به: قاموس الرجال، ج3، ص349.
34 . الذريعة الى تصانيف الشيعة، آقا بزرگ تهرانى، قم، مؤسسه اسماعيليان، ج19، ص57
36 . السرائر، ابن ادريس حلى، جامعه مدرسين، ص85
36 . بحارالانوار، ج51، ص365
37 . معجم رجال الحديث، ج5، ص89
38 . الفهرست، شيخ طوسى، ص46
39 . اعيان الشيعة، سيد محسن امين، بيروت، دارالتعارف، 1406هـ.، ج5، ص234
40 . اصحاب الاجماع وثلاثون من فطاحل العلماء، ابراهيم مشكينى، چاپ اول، موسسه امام حسين، 1413هـ.، ص36
41 . وسائل الشيعة، ج27، ص104
42 . كتاب المعتبر، علامه حلى، قطع رحلى، مقدمه كتاب.
43 . بحارالانوار، ج49، ص15
44 . همان، ج88، ص311

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page