محمّدجواد رودگر
شخصیت والا و برتر فاطمه بنت اسد علیهاالسلام از بانوان مجاهد و مهاجر صدر اسلام از دو زاویه حقوقی و حقیقی مورد توجه است: نقش ایشان نسبت به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و تربیت حضرت علی علیهالسلام . علاوه بر این، از ابعاد و ساحتهای معرفتی، ولایی، جهادی و حضور و ظهور در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایشان نیز سخن به میان میآید. از جمله ایمان آگاهانه، بصیرت در دین و پایداری در حفظ و گسترش ارزشهای اسلامی، تقرّب وجودی و ایدئولوژیکی ایشان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام ، زن نمونه بودن، برخورداری از عقلانیت و معنویتگرایی.کلیدواژهها: فاطمه بنت اسد، جهاد، هجرت، عقلانیت، ولایت.
شناخت تحلیلی و فراگیر شخصیت والای فاطمه بنت اسد علیهاالسلام از دو جهت ضروری است:
الف. از زنان نمونه صدر اسلام و الگوی ایمان، جهاد در راه خدا، هجرت، بصیرت و صبر در عرصههای ایدئولوژیکی و سیاسی و اجتماعی است.ب. مادری نمونه، تأثیرگذار و کارآمد در کانون خانواده و اجتماع است، آن هم مادرِ مرکز حقیقت، فلک حکمت، منبع معرفت و تجسّم عدالت در ساحتهای عقلانی، اخلاقی و اجتماعی؛ یعنی قطب عارفان، امیرمؤمنان، پیشوای پارسایان، الگوی مجاهدان، اسوه عابدان و زاهدان حضرت علی علیهالسلام ، که مردمداری و حکمت و حکومت از امتیازات برجسته و منحصر به فرد ایشان میباشد و جامعه اسلامی و بشری هماره، بخصوص در عصر جدید، محتاج و مشتاق چنین اسوههای جاودانه انسانی است که فراتر از زمان و زمین و زبان توانسته است نقش مهم و تعیینکنندهای در تاریخ ایفا نماید.
از شخصیت فاطمه بنت اسد علیهاالسلام میتوان در دو بخش مباحثی را مطرح نمود:
1. شخصیت حقوقی او در ارتباط با پرورش، سرپرستی و حق مادریِ عقل کل، هادی سُبُل، خاتم رُسُل، بشیر و نذیر، یعنی محمّد مصطفی صلیاللهعلیهوآله و فرزند یگانهای است که تشبّه تام و کامل به خدای سبحان پیدا کرد و باید اعتراف نمود که بشر معمولی عاجز از ادراک مقاماتِ غیبی و فتوحات معنوی و وجودی اوست؛ یعنی علی علیهالسلام که خود را «عبدٌ من عبید محمّد صلیاللهعلیهوآله »(2) مینامد. شخصیتی همچون فاطمه بنت اسد علیهاالسلام ، که مادر حقیقی علی علیهالسلام (3) و ایفاگر نقش مادری برای محمّد رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله میباشد، از بزرگترین افتخارات، امتیازات و شرافت وجودی آن «بانوی نمونه»، مادری اسوه و زنی اهل ایمان و عمل صالح میباشد که مصداق بارز «مَن عَمِلَ صالحا مِن ذَکَرٍ او اُنثی فهو مؤمنٌ فَلَنُحیینَّهُ حیاةً طیّبهً»(نحل: 79) است.(4)
2. شخصیت حقیقی فاطمه بنت اسد علیهاالسلام در حنیف بودن، حقگرایی و توحیدش ظهور یافته است. او پیش از بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر دین نیایش ابراهیم علیهالسلام بود؛ چنانکه همسرش ابوطالب علیهالسلام نیز دین حنیف و توحید ابراهیمی علیهالسلام را داشت(5) و پس از بعثت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز از اولین زنانی بود که به اسلام گرایش پیدا کرد و با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پس از خدیجه علیهاالسلام به عنوان نخستین زن بیعت نمود(6) و ابوطالب علیهالسلام نیز که همسر فاطمه علیهاالسلام بود، در قالب شعری چنین سروده است:
وَ لَقدْ عَلِمْتُ بانَّ دینَ محمّدٍ مِن خَیرِ ادیان البریّةِ دنیا(7)(8)(9)(10)
فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف علیهاالسلام ، با ابوطالب علیهالسلام همسر و عموزادهاش و با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از یک تیره بودند.(11) او نخستین زن هاشمیای بود که همسرش نیز از خاندان هاشم بود.(12) وی از زنان سابقهدار و مؤثّر در تاریخ اسلام به شمار میآمد، او از حیث ایفای نقش مادری برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ایمان و مقاومت در راه هدف توحیدی و الهی و هجرت از مکّه به مدینه سرآمد و نمونه بود. به تعبیر ابوالفرج اصفهانی، او نخستین زنی بود که پس از نزول آیه «یَا اَیُّها النَّبیُّ اِذا جاءَکَ المؤمناتُ یُبایِعنکَ» (ممتحنه: 12) با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بیعت کرد(13) و ابن ابی الحدید نیز به این مطلب، کاملاً معترف بوده است و اشاره کرده(14) که وی یازدهمین مسلمانی است که به اسلام گروید.(15) پس مصداق آیه مبارکه «یَا ایُّها النَّبی اِذا جاءَکَ المؤمناتُ یُبایِعنکَ عَلی اَن لا یُشرکنَ بِاللّهِ و لایَسرِقنَ و لایَزنینَ و لایَقتُلنَ اولادَهُنّ و لایَأتینَ بِبُهتانٍ یَفْتَرینَهُ بَین اَیدیهنّ و اَرْجُلِهِنَّ و لایَعصینَکَ فی مَعروفٍ فَبایعهُنَّ و استغفِر لَهُّنَ اللّهَ اِنّ اللّهَ غَفورٌ رَحیمٌ» (ممتحنه: 12) است که به گفته ابن عبّاس آیه مزبور در مورد ایشان نازل شده.(16)
همچنین او مصداق آیه «والسابقونَ الاوّلونَ مِن المهاجرینَ والانصارِ و الّذینَ اتَّبعوهُم بِاحسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنهم و رَضوُا عَنهُ و اَعدَّ لهم جنّاتٍ تجری مِن تَحتِهاَ الانهارُ خالدینَ فیها ابدا ذلک الفوزُ العظیمُ» (توبه: 100)(17) است. فاطمه بنت اسد علیهاالسلام از جمله زنان بزرگواری بود که فضیلت سبقت و مهاجرت را درک کرد و در آیه دوازدهم سوره ممتحنه، پس از اثبات صفت بیعت با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بسیاری از صفات نکوهیده و رذیله، مثل شرک به خدا، دزدی، زنا، قتل فرزند، افترا و بهتان و مخالفت با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از او سلب شدهاند. او از همه آنها اجتناب کرد. او با پیامبر بیعت نمود که صفات رذیله یاد شده را انجام ندهد و از آنها دوری کند. او حتی قبل از بیعت و نیز بعد از آن هرگز آلوده به آن صفات زشت نشد و از زنان مؤمن، موحّد، پاک صورت و پاک سیرت بود؛ یعنی به مقام تخلیه و طهارت از ضد ارزشها و صفات مذموم اخلاقی و رفتاری رسیده بود.
در آیه یکصدم سوره توبه نیز از «سبقت» و «هجرت» به عنوان امتیازات برجسته نام برده شده و در کنار آن فضیلتها، از صفاتی بسیار مهم، بنیادین و معرفتی ـ معنوی، که از عقیده، اخلاق و اعمال پاک حکایت مینمایند، نیز نام برده شده است؛ همچون پیروی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، رضایت خدای سبحان از آنان و رضایت آنان از خداوند متعال، آماده شدن بهشت برای آنان ـ که صفت بهشتی بودن را اثبات مینماید ـ و اینکه اهل فوز عظیم و رستگاریاند و فاطمه بنت اسد علیهالسلام همه صفات سلبی و ثبوتی در آیات یاد شده را دارا بود؛ چنانکه از حضرت جعفر بن محمّد علیهالسلام روایت شده است که فاطمه دختر اسد علیهاالسلام نخستین زنی بود که از مکّه به مدینه با پاهای خود به سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هجرت کرد و حضرت فرمود: «فاطمه دختر اسد مادر علی علیهالسلام جزو یازده تن از "سابقون" در اسلام و از "بدریون" است و هنگامی که آیه «یَا اَیُّها النَّبیُّ اِذا جَاءکَ المؤمناتُ یُبایِعنکَ»نازل شد، فاطمه نخستین زنی بود که با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیعت نمود.»(18)
با توجه به مباحث پیشگفته، شخصیت ایمانی و الهی فاطمه بنت اسد علیهاالسلام تا اندازهای روشن شد. در این فراز از نوشتار حاضر، توجه به ایمان این بانوی محترم به خدای تبارک و تعالی و پیغمبران الهی، حتی پیش از بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، بر اساس حدیثی از اصول کافی در باب ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام ، که شیعه و سنّی آن را نقل کردهاند، قابل توجه است که چگونه وقتی فاطمه بنت اسد علیهاالسلام درد زایمان بر او فشار آورد، به کنار خانه خدا آمد و با این چند جمله، شکوه ایمانش را در پیشگاه الهی و بارگاه قدس ربوبی متبلور ساخت و عرضه داشت:
«پروردگارا! من ایمان دارم به تو و به همه پیغمبران و کتابهایی که از سوی تو آمدهاند و گفتار جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق کردهام؛ همو که این خانه کعبه را بنا کرد.
پروردگارا! به حق همان کسی که این خانه را بنا نهاد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان.»(19)
در حدیث یاد شده، چند نکته مهم متجلّیاند: الف. ایمان به خدا و وحدانیت الهی؛ ب. ایمان به انبیای الهی علیهمالسلام ؛ ج. ایمان به ابراهیم خلیل الرحمن علیهالسلام ؛ د. ایمان به کتابهای آسمانی نازل شده بر پیامبران خدا؛ ه. ایمان به خانه خدا و قداست و عظمت آن؛ و. شناخت فرزندش حضرت علی علیهالسلام و جایگاه و منزلتش نزد خدای متعال؛ ز. توسّل به انوار قدسی پیامبران، خانه خدا و شخصیت حضرت علی علیهالسلام . آیا اینها همه از معرفت، ادب و تکامل روحی و معنوی فاطمه بنت اسد علیهاالسلام حکایت نمینمایند؟
در احادیثی دیگر، از شخصیت متعالی و هوشیار فاطمه بنت اسد علیهاالسلام نسبت به مقام و منزلت حضرت محمّد و علی علیهماالسلام سخن به میان آمده است.(20) همچنین پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پس از دفن فاطمه بنت اسد علیهاالسلام به عمّار فرمود: «به خدا سوگند! من از قبر فاطمه بیرون نیامدم، جز آنکه دو چراغ از نور دیدم که نزد سر فاطمه آوردند و دو چراغ دیگر از نور نزد دستهای او بود و دو چراغ از نور در کنار پاهایش و دو فرشته که بر قبر او گماشته شده بودند و تا روز قیامت برای او استغفار میکنند.»(21)
نحوه عملکرد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در مراسم وفات، کفن و دفن فاطمه بنت اسد علیهاالسلام در شناخت عمیقتر مقام والای او بسیار تنبّهآمیز و بصیرتبخش است؛ چنانکه شیعه و سنّی نقل کردهاند: رسول خدا در مراسم تشییع و کفن و دفن او حاضر شدند و تابوت او را بر دوش گرفتند و در حَفر قبر نیز شرکت کردند و سپس داخل قبر گردیدند و در آن خوابیدند و آنگاه پیراهن خود را بیرون آوردند و دستور دادند فاطمه را در آن پیراهن کفن کنند و در قبر بگذارند.(22) امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «چون فاطمه دختر اسد بن هاشم وفات کرد، رسول گرامی او را در پیراهنشان کفن کردند و بر او نماز خواندند و در نماز، بر او هفتاد تکبیر گفتند و وارد قبرش شدند و با دستانشان قبر را وسیع کردند و محکم گرداندند. آنگاه از قبر خارج شدند، در حالی که اشک از دیده فرومیریختند و با دستان خویش، خاک بر روی لَحَد ریختند.»(23)
از سوی دیگر، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام نیز هنگام ولادت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به کمک آمنه علیهاالسلام مادر آن حضرت آمد و چون حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله به دنیا آمد، نوری پدیدار شد که مابین شرق و غرب را فراگرفت و موجب تعجب و شگفت آن دو گردید و فاطمه بنت اسد علیهاالسلام داستان نوری را که مشاهده کرده بود، به ابوطالب علیهالسلام بشارت داد.(24) این موضوع نیز دست کم بر دو مطلب دلالت مینماید:
1. حضور فاطمه بنت اسد هنگام تولّد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و کمک به آمنه بنت وهب، مادر بزرگوار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ؛
2. شهود نور فراگیر و مسلّط بر شرق و غرب عالم.حال آیا نحوه رفتار پیامبر اکرم در وفات فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و حضور عارفانه و شاهدانه او هنگام تولّد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر والایی منزلت آن زن نمونه و قرب وجودی او نزد خدا و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دلالت نمینماید؟
در این بخش، به پنج گفتار راهگشا و عمیق از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره شخصیت فاطمه بنت اسد علیهاالسلام استناد میکنیم:
1. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از فاطمه بنت اسد علیهاالسلام چنین یاد کردند: «او پس از ابیطالب، بهترین خلق خدا به لحاظ رفتار با من بود. او مادر دیگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نیکی میکرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که تهیه دیده بود، گرد میآورد و از هر غذایی که بود، سهم مرا از دیگران بیشتر میداد تا دوباره برگردم.»(25)
2. فاطمه بنت اسد علیهاالسلام شنید که پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمودند: «مردم در روز قیامت عریان حضور پیدا میکنند.»
فاطمه علیهاالسلام گفت: وای بر من از چنین کار وقیحی!
حضرت فرمودند: «من از خداوند درخواست میکنم تا شما را پوشیده برانگیزاند.»
همچنین فاطمه علیهاالسلام شنید که پیامبر درباره عذاب قبر سخن میگفتند. عرض کرد: «وای از ناتوانی در آن روز!»
حضرت فرمود: «من از خداوند درخواست میکنم تا شما را از این بابت کفایت کند.»(26)
3. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «در قبرش خوابیدم تا فشار قبرش را سبک گردانم و پیراهنم بر او پوشاندم تا از لباس بهشتی بپوشد.»(27)
4. پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله پس از تدفین فاطمه بنت اسد علیهاالسلام فرمودند: «فرشتگان افق را پر کردند و درِ بهشت را برای او (فاطمه) گشودند و فرشهای بهشتی را برای او گستردند و ریحان بهشتی به ملاقات او آمدند و او در روح و ریحان و نعمت بهشتی غوطهور است و قبرش باغی از باغهای بهشت است.»(28)
5. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «جبرئیل به من خبر داد که او اهل بهشت است و خداوند به هفتاد هزار فرشته امر کرده که بر او نماز بخوانند.»(29)
در اینجا، به برخی از سخنان علما و اندیشمندان بزرگ اسلامی در خصوص شخصیت معرفتی، اخلاقی، ایمانی و معنوی فاطمه بنت اسد علیهاالسلام اشاره میکنیم:
الف. عبدالله بن عبّاس میگفت: «او نخستین زنی است که پیاده و با پای برهنه از مکّه به مدینه هجرت کرد و نخستین زنی است که پس از خدیجه با پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در مکّه بیعت کرد.»(30)
ب. زهری گفته است: «پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فاطمه را دیدار میکرد و در خانهاش میخوابید. او زنی شایسته بود.»(31)
ج. جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی میگوید: او زنی بود که اسلام آورد و از بانوان صالحه بود.»(32)
د. سید محسن امین گفته است: «او از پیشگامان در اسلام و نخستین زن مهاجر به مدینه بود.»(33)
در پایان، به دو نکته مهم در باب شخصیت فاطمه بنت اسد علیهاالسلام اشاره میکنیم:
1. فاطمة بنت اسد علیهاالسلام از زنان مهاجر به مدینه بود که به همراه حضرت علی علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام به سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله حرکت کردند و در «ضجنان» در طول شبانهروزی که در آنجا توقف کرده بودند، حضرت علی علیهالسلام آن شب را با «فواطم» یا به نماز و یا به ذکر خدا در حال ایستاده و نشسته و خوابیده، به سر آوردند و تا سپیدهدم چنین کردند. سپیدهدم نماز صبح را حضرت علی علیهالسلام با ایشان به جای آورد و پس از آن، منزل به منزل را با یاد خدا طی میکردند تا به مدینه رسیدند. وحی الهی پیش از ورود به مدینه، در شأن آنها نازل شد: «الّذینَ یَذکرونَ اللّه قیاما و قعودا و علی جُنُوبِهم و یَتفکَّرونَ فی خَلقِ السّمواتِ والارضِ» تا آنجا که در پاسخ آنها آیه شریفه میفرماید: «فَاستجابَ لهم رَبُّهم اَنّی لا اُضیعُ عَملَ عاملٍ مِنکم مِن ذَکَرٍ او اُنثی.» (آل عمران: 189 ـ 195) لفظ «ذَکَر» اشاره به حضرت علی علیهالسلام و «انثی» اشاره بر فواطم (فاطمه بنت رسولالله، فاطمه بنت اسد علیهماالسلام و فاطمه بنت زبیر) دلالت دارد.(34)
2. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «فاطمه بنت اسد، مادر امیرالمؤمنین علیهالسلام ، نخستین زنی بود که با پای پیاده از مکّه به مدینه به سوی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله هجرت کرد. او از نیکوکارترین مردم به پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بود. شنید که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: روز قیامت مردم همانند روز تولّد، عریان برانگیخته میشوند. ایشان از این عریانی ناراحت شد. پیامبر فرمودند: از خداوند میخواهم که تو را پوشیده محشور نماید. نیز شنید که پیامبر در باب فشار قبر میفرمودند. او از ناتوانی در آن روز شکوه کرد. حضرت فرمودند: از خدای بزرگ درخواست میکنم که شما را در این زمینه کفایت کند.»(35)
اینک با توجه به مباحث مطرح شده، به چند اشارت درباره شأن و شخصیت حضرت فاطمه بنت اسد علیهاالسلام بسنده مینماییم:
اشارت اول: فاطمه بنت اسد علیهاالسلام دارای فکری نورانی و روحی لطف و درونی پاک بود که خدای سبحان توفیق ایمان حقیقی و عمل صالح به او بخشید و او را همسر ابوطالب علیهالسلام ، که مسلمانی فداکار، مجاهد و حامی همهجانبه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود، قرار داد(36) و باطن الهی ـ توحیدی او را ظرف وجود و پرورش حضرت علی علیهالسلام گرداند. پس او مصداق «بَلَدةً طیّبة» (اعراف: 57) و «کلمةً طیّبة» (ابراهیم: 22 ـ 24) بود. این وجود مبارک آیت کبری(37) الهی شد؛ یعنی ابوالائمّه علی علیهالسلام را در دامان خویش پرورش داد و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز او را به منزله مادر خویش خواند.
اشارت دوم: فاطمه بنت اسد علیهاالسلام الگویی از زنان اهل بصیرت دینی، معرفت دینی و در عین حال، هجرت و جهاد در راه خدا و پایداری در راه اهداف توحیدی بود و در عین حال، اهل سبقت در ایمان نیز به شمار میرفت. پس علم و معرفت،(38) تقوای الهی(39) جهاد در راه خدا(40) سبقت در اسلام و ایمان آوردن را،(41) که از معیارهای فضیلت و برتری و مراحل تکامل علمی و عملی و سلوک معرفتی و معنوی است، دارا بود و بنا بر نصّ آیه قرآن، که در شأن حضرت علی علیهالسلام و فواطم نازل شده است،(42) اهل تفکر و تذکر و از جمله صاحبان لبّ و خردورزی بود. پس در حقیقت، وی تفسیر عینی و واقعی بر جمله «عقولُ النساءِ فی جمالهنّ و جمالُ الرجالِ فی عقولُهم»(43) نیز به شمار میرفت. پس، از نبوغ فکری و فرهنگی، بینش سیاسی و اجتماعی، طهارت فکری و فعلی برخوردار بود؛ همچون حضرت خدیجه علیهاالسلام و سمیّه آل یاسر در راه تعالی ایمان و ترویج ارزشهای اسلامی تلاشها و مجاهدتهای فراوانی داشتند و دوشادوش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهماالسلام و مجاهدان و مهاجران در راه اسلام کوشش نمودند و در دوران غربت اسلام، از آن حمایت کردند. و این مقام معنوی بسیار ستودنی و مهم است.(44)
اشارت سوم: فاطمه بنت اسد علیهاالسلام در اثر صلاحیت فکری و روحی و استعداد درونی و ظرفیت وجودیاش، شایسته این مقام منیع بود که از انوار و لمعات ملکوتی و رحمانی دو انسان کامل، که صاحبان مقام ممتاز نبوّت و ولایت بودند، یعنی حضرت محمّد مصطفی صلیاللهعلیهوآله و حضرت علیّ مرتضی علیهالسلام ، بهرههای وافی و کافی ببرد و چون مریدی گرد وجود آن مرادهای جاودانه الهی بگردد و سلوک خَلقی و خُلقی، تجلّی تکوینی و تهذیبی، جذبه سلوکی و سلوک جذبهای خویش را مرهون و مدیون آنان باشد. کمتر انسانهای اهل فضیلت بودهاند که شایستگی یافتهاند تا در پرتو هدایت، حمایت، ارشادها و اشارتهای انسانهای کاملی همچون پیامبر اکرم و حضرت علی علیهماالسلام قرار گیرند و چه شگرف و شگفت و در عین حال، شیرین و دلنشین است که پیر راه و خضر طریق و مرشد حکیم انسان سالکی همچون فاطمه بنت اسد علیهاالسلام ، پیامبر و علی علیهماالسلام باشند که پدران امّتاند! و چه زیبا و صادقانه فاطمه بنت اسد علیهاالسلام مرید و شاگرد آنان شد و تعالی وجودی و رقای معنوی و معرفتی یافت و جاودانه تاریخ گردید و تشبّه و تخلّق به اسوههای حسنه جست و خود اسوهای برای سالکان کوی حقیقت و اسلاممداران و دینداران گشت.
اشارت چهارم: فاطمه بنت اسد علیهاالسلام جامع عقل و دل و معرفت فکری و باطنی بود و پذیرش توحید پیش از بعثت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و قبول اسلام پس از بعثت و نثار و ایثار در راه دین و دینداری و شهود انوار غیبی هنگامه تولّد سیّد کائنات عالم و عقل کل و خاتم رسل و توسّل به نوزاد در رحم هنگام ولادت حضرت علی علیهالسلام در خانه خدا گواه صادقی بر این حقیقت است که او مصداق بارز آیت کریمه «اِنّ فی ذلکَ لَذکری لِمَن کانَ له قلبٌ اَو الَقَی السّمعَ و هوُ شهیدٌ»(45) است و از چشم و دل شهودی و گوش جان برای درک حقایق و ترنّمات و نغمات غیبی برخوردار بود و توانست از دو چشم و دو گوش و دو قلب خویش(46) یعنی قوای ظاهری و باطنی وجود خود بهره کافی و شافی ببرد.
اشارت پنجم: فاطمه بنت اسد علیهاالسلام مؤیَّد به تأییدات الهی و قدسی بود و کتاب علم او را پیامبر اسلام امضا کرد و بهشت، جایگاه او و فرشتگان، استقبالکنندهاش بودند و از چنان موقعیتی برخوردار بود که در تشییع جنازهاش، پیامبر جنازه او را بر دوش گرفت و همچنان زیر جنازهاش بود تا به قبر رسید و جنازه را بر زمین نهاد و داخل قبر شد و در آن خوابید و آنگاه برخاست و جنازهاش را در قبر نهاد و سپس سر خود را به طرف او خم کرد و مدتی طولانی سخنانی با او گفت و در آخر، سه بار به او فرمود: پسرت! آنگاه بیرون آمد و خاک بر روی قبر ریخت و سپس خود را روی قبر او انداخت و حاضران شنیدند که میفرمود: «لاالهالاالله اللّهم اِنّی اِستَودِعُها ایّاکَ»؛ معبودی جز خدای یکتا نیست، پروردگارا! او را به تو میسپارم.(47)نتیجه آنکه فاطمه بنت اسد علیهاالسلام به حقیقت، مصداق «اِلیهَ یَصعدُ الکَلِمُ الطّیّبُ و العملُ الصالحُ یَرفَعُه» (فاطر: 10) بود و از زنان نمونه صدر اسلام و پیشگامان عرصه ایمان، توحید، جهاد و هجرت به شمار میرفت و شخصیت برجسته دینی در دو حوزه درک دینی و درد دینی و شایسته الگوپذیری و اسوهگیری برای همه اصحاب اسلام و بخصوص زنان و دختران مسلمان در دوران کنونی است. امید است جامعه اسلامی و علوی، بخصوص نسل جوان، با این بانوی مسلمان و نمونه بیش از پیش آشنا شود.
1 دکترای عرفان اسلامی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه «فرهنگ و اندیشه اسلامی».
2. اصول کافی، ج 1، ص 89 و 90، باب الکون و المکان.
3. شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 2 / شیخ عباس قمی، تاریخ زندگی حضرت علی علیهالسلام ، ص 14 / سیدهاشم رسولی محلاّتی، زندگی امیرالمؤمنین علیهالسلام ، چ هشتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377، ص 14 ـ 15.
4. ر. ک: عبداللّه جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، چ سوم، قم، اسراء، 1377، ص 90 ـ 91.
5. علی محمّد علی دخیّل، فاطمه بنت اسد، ترجمه صادق آئینهوند، تهران، امیر کبیر، 1362، ص 12.
6. ابن الصباغ مالکی، الفصول المهمّه، ص 31.
7. علی محمّد علی دخیّل، پیشین، ص 13.
8. ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 5 و طبق حدیثی در اصول کافی، ج 1، ص 448 امام صادق علیهالسلام حکایت ابیطالب را حکایت اصحاب کهف دانست که ایمان خود را مخفی داشتند و تظاهر به شرک کردند و خداوند دوبار به آنها پاداش داده است.
9. مریم: 17 و 18 / تحریم: 12 / آل عمران: 37، 42، 43، 45 و ر. ک: عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص 144 ـ 173 / عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، تهران، رجاء، چ چهارم، 1375، ص 276.
10. ر. ک: محمّد دیلمی، ارشاد القلوب / سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه / شیخ صدوق، الامالی، محمدباقر مجلسی، جلاء العیون / همو، بحارالانوار / شیخ صدوق، علل الشرائع.
11. سیدجعفر شهیدی، علی از زبان علی یا زندگانی امیرالمؤمنان علیهالسلام ، چ هشتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 6.
12. سیدمحسن امین، پیشین، ج 3، ص 10.
13. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبییّن، ص 5.
14. ابن ابی الحدید، پیشین، ج 1، ص 6.
15. همان.
16. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 10.
17. ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 8، ص 99 ـ 111.
18. هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 227؛ و در زمینه شرایط بیعت، رابطه بیعت زنان و شخصیت اسلامی آنان ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 24، ص 44 ـ 50 و ج 22،ص69 ـ 78.
19. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 301 ـ 313 / محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 307 / علاّمه امینی، الغدیر، ج 6، ص 21 به بعد / حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 483.
20. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 70، 179، 180 / ابن اثیر، اسدالغابة، ج 5، ص 517.
21. سیدهاشم رسولی محلاتی، پیشین، ص 15.
22. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 70، 80، 179 و 180 / ابن اثیر، پیشین، ج 5، ص 517.
23. حاکم نیشابوری، پیشین، ج 3، ص 108.
24. سیدهاشم رسولی محلاّتی، پیشین، ص 12.
25. توفیق ابوعلم، الامام علی؛ رجل الاسلام المخلّد، ص 33 / ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی التمییز الصحابه، ج 4، ص 369 / ابوالمؤیّد الموفق خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام ، ج 1، ص 33.
26. سبط بن جوزی، پیشین، ص 12.
27. عمادالدین بن یحیی بن ابی کبر العامری، شرح بهجة المحافل، ج 1، ص 232.
28. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 9، ص 17.
29. حاکم نیشابوری، پیشین، ج 3، ص 108.
30. سبط بن جوزی، پیشین، ص 13.
31. همان، ص 12.
32. جمالالدین ابوالفرج ابن الجوزی، صفوة الصفوة، ج 2، ص 28.
33. سیدمحسن امین، پیشین، ج 42، ص 250.
34. علی محمّد علی دخیّل، پیشین، ص 24 ـ 25.
35. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، ص 422.
36. ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 35، ص 68 ـ 183 / علاّمه امینی، پیشین، ج 7، ص 49 ـ 330 / عبداللّه شیخ علی الخنبیزی، ابوطالب مؤمن قریش.
37. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 1.
38. مجادله: 11.
39. حجرات: 13.
40. نبأ: 95 / توبه: 20.
41. حشر: 10 / توبه: 100.
42. آل عمران: 190 ـ 195 / ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 3، ص 243 ـ 251.
43. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 224.
44. ر. ک: عبداللّه جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 290 ـ 304 / علی محمّد علی دخیّل، زنان بزرگ اسلام، ج 2، ص 9 ـ 34.
45. ق: 37 / نیز ر. ک: محمّد بن یعقوب کلینی، پیشین، با ترجمه و شرح فارسی، چ پنجم، اسوه، 1381، ج 3، ص 307، حدیث سوم.
46. حج: 46 / مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، مشهد، مطبعة سعید، ج 3، ص 383 و 384 / سیدمحمّدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 389، معرّب، چاپ ایران / ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 14، ص 145 ـ 146.
47. سیدهاشم رسولی محلاّتی، پیشین، ص 14 و 15 / سیدمهدی شمس الدین، بانوان نمونه، قم، دارالفکر، 1376، ص 35.