یک شهروند آمریکایی مسلمان آسیاییتبار، در گفتگو با شبکه خبری CNN ماجرای شنیدنی یک دزد آمریکایی را شرح داد که به دلیل بحران و وضعیت وخیم اقتصادی، برای به دست آوردن پول به مغازه وی حمله کرد اما در پایان به دین مبین اسلام گروید.
به گزارش شیعه آنلاین، "محمد السهیل" شهروند آمریکایی مسلمان که یک پاکستانی تبار است و صاحب فروشگاه "شرلی اکسپرس" در ایالت نیویورک آمریکاست، گفت: چندی پیش، در ساعات پایانی شب بود و من کمکم داشتم فروشگاهم را میبستم که ناگهان یک مرد نقاب به صورت وارد مغازه شد و از من خواست که به او پول بدهم. من کمی مقاومت کردم. او ناگهان نقاب را از صورتش برداشت و شروع کرد به گریه کرد.
"السهیل" افزود: او مانند بچهها اشک میریخت و از من خواست که به او 40$ بدهم تا برای زن و بچههایش غذا بخرد. من هم که دیدم این مبلغی که او میخواهد زیاد نیست، فورا به او دادم. ناگهان به من گفت، میخواهم مانند تو مسلمان باشم. درباره دین اسلام برایم توضیح بده. من هم شروع کردم توضیح دادن. پس از اینکه دین مبین اسلام را به طور خلاصه برایش شرح دادم، گفت من میخواهم مسلمان شوم. شهادیتن را بر زبان آورد و مسلمان شد.
گفتنی است وضعیت اجتماعی آمریکا به گونهایست که در دهه اخیر تعداد بسیار زیادی از زندانیان آمریکا، در زندانها مسلمان شدهاند. يكي از زندانبانان در زندان آمريكايي گوانتانامو، در گفت و گو با شبكه تلويزيوني الجزيره قطر، چگونگي مسلمان شدن خود در اين زندان اینگونه شرح داد.
در حالي كه همواره رابطه بين زنداني و زندانبان، رابطه خوبي نيست، اما آنچه در زندان گوانتانامو به وقوع پيوست يك استثنا بود. شبي از شبهاي سال ۲۰۰۴مسير زندگي تري هولدبروكس يك سرباز آمريكايي كه نگهبان شب بود تغيير كرد، به گونهاي كه شهادتين خود را در برابر زنداني شماره ۵۹۰كه تبعه مغرب (مراكش) و به ژنرال معروف بود بر زبان آورد و مسلمان شد.
تري هولدبروكس در تشريح چگونگي مسلمان شدن خود به شبكه الجزيره گفت:
سرباز ارتش آمريكا بودم و به عنوان نگهبان در زندان گوانتانامو كار مي كردم و همانجا اسلام آوردم. پيش از آن، بيشتر ساعات شب را با نوشيدن افراطي شراب سپري ميكردم. وارد ارتش شدم، زيرا مايل بودم زندگي من بهتر از زندگي والدينم باشد. مسوولان ارتش پيش از بردن ما به گوانتانامو كوشيدند به هر نحو ممكن، كينه و تنفر از زندانيان اين زندان را در دل سربازان ايجاد كنند. ۷۷۵زنداني در اين زندان بودند و من نميتوانستم بپذيرم كه همه آنها عليه آمريكا توطئه كرده باشند. بنابراين چنين تصوري از آنها در ذهن من بيارزش بود و پس از مدتي هم اين امر به من ثابت شد، زيرا ۵۵۰نفر از اين زندانيان اكنون در كشورهاي خود حضور دارند و هيچ گناه و اتهامي عليه آنان وجود ندارد. اين زندانيان معمولا خندان بودند. هر كس اموري در زندگي و دين خود دارد كه از آن بهرههاي روحي ميبرد، ولي من از داشتن چنين اموري محروم بودم. بارها صداي اذان براي اداي نماز را مي شنيدم و گفتههاي زندانيان در نمازهايشان را هم ميشنيدم. اذان و نماز آنان براي سربازان ارتش آمريكا امري ناراحتكننده بود و آنها هيچ اهميتي براي فرهنگ و دين زندانيان قائل نبودند و هيچ كس فكر نميكرد كه بعضي از سربازان ممكن است با زندانيان سخن بگويند.
وي افزود: زنداني شماره ۵۹۰كه ژنرال ناميده ميشد، فردي خوشنام براي سربازان نبود، زيرا پرسشهايي را مطرح ميكرد كه انسان را به فكر فرو مي برد، بدون اينكه وارد بحث و احتجاج شود. همين فرد بود كه اسلام را به من شناساند و من شهادتين را در برابر او بر زبان آوردم و او نيز اسلام آوردن را به من تبريك گفت. من معتقدم درك مفاهيم اسلام براي همه امكانپذير است و ما ميتوانيم مسلمانان خوبي باشيم در عين حال كه آمريكايي هستيم.
هولدبروكس در ادامه افزود : از جمله مسائلي كه پس از اسلام آوردن، توجه مرا جلب كرد اين بود كه اگر دري بر روي انسان بسته شود ، خداوند در ديگري را كه بهتر از آن است ميگشايد. اسلام را در گوانتانامو كشف كردم، در حالي كه در هيچ مكان ديگري از جهان نتوانسته بودم به آن دست پيدا كنم.