«مدتی این مثنوی تاخیر شد»! سخن در این سلسله مقالات پیرامون سیره سیاسی امام علی(ع) بود در مقاله اول که در چند شماره قبل خواندید مدخلی پیرامون سیره سیاسی امام علی(ع) تقدیم شد و اینک با پوزش از وقفه ای که پیش آمد قسمت دوم این مجموعه را میخوانید که پیرامون سیره مولی در دوره بیست و پنجساله سکوت است.
یکی از ادوار شایسته بررسی و تامل در سیره امامان علیهمالسلام بررسی دوره بیست و پنج ساله سکوت مولی علی(ع) است. در این راستا باید به این سوالات پاسخگفت:
1- معنای سکوت چیست؟ آیا به معنای خانه نشینی و کناره گیری از همه خدمات اجتماعی و سیاسی است؟ و یا واژه سکوت مرادف با «آتش بس» و خودداری از درگیری با دستگاه خلافت است؟
2- جایگاه سکوت از دیدگاه خود مولی چیست؟
3- فلسفه سکوت مولی علی(ع) چه بوده است؟
4- فعالیتهای سیاسی مولی علی(ع) در این دوره بیست و پنجساله در چه زمینههاییبوده است.
پیش از آغاز بحث تذکر این نکته لازم است که ما در این بحث درصدد نگاهی کلی بهسیره سیاسی حضرت در این دوره هستیم و بر آن نیستیم تا جزئیات حوادثی که در ایندوره تحقق یافته و مواضع امام(ع) در این زمینهها را مورد بحث قرار دهیم.
1- معنای سکوت
آیا سکوت امام علی(ع) به معنای خانه نشینی و کناره گیری از همهخدمات و مسئولیت های اجتماعی است؟ رداشتخود مولی علی(ع) این نیست. امام علی(ع)در نهج البلاغه از موضع خود در این دوره بیست و پنجساله به عنوان صبر، تسلیم و..
. یاد میکند.
در خطبه شقشقیه امام علی(ع) بعد از آن که حوادث تلخ بعد از پیامبر را بازگومیکند میفرماید:
«... وطفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیه عمیاء... فراءیتان الصبر علی هاتا احجی...; و ژرف بیاندیشیدم که آیا با دست تنها بستیزم یا براین تاریکی کور صبر نمایم... سرانجام صبر و شکیبایی را خردمندانهتر دیدم».
در این جا و نیز موارد مشابه (که در همین مقاله خواهید خواند) مولی از سکوتخویش تعبیر به صبر میکند. و آن را در مقابل جنگ و ستیز قرار میدهد. بر این اساس استنباط روشن از این جملات آن است که مولی موضع خویش را در حقیقت «آتشبس» درآن شرائط میداند. و هرگز در این واژه سخنی از انزوا، گوشه نشینی نیست.
در مورد دیگر مولی از این موضع تعبیر به «تسلیم» کرده است:
«لقد علمتم انی احق الناس بهامن غیری و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین ولمیکن فیها جور الا علی خاصه التماسا لاجر ذلک و فضله و زهدا فیما تنافستموه منزخرفه و زبرجه; همانا میدانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت منم به خدا سوگند تسلیم خواهم بود (بدانچه کردید گردن مینهم) تا هنگامی که اوضاع مسلمین به سامان بوده باشد و کسی را جز من ستمی نرسد و این کار را به خاطر آن انجام میدهم که ازاجر و پاداش اخروی بهرهمند گردم و تا بی میلی خویش را در آنچه برای رسیدن به آن مسابقه گذارده اید یعنی دستیابی به زر و زیور دنیا، به اثبات رسانم».
در این سخن مولی ابتدا از لیاقت خویش برای خلافت میگوید تا از سکوت حضرت سوءاستفاده نشده و آن را دلیل بر اعتراف برناتوانی حضرت نگیرند!! آن گاه حضرت سخناز آرمان گرایی خویش دارد و میفرماید برای من مهم آن است که در جامعه اسلامی امنیت و آرامش حاکم بوده و نظام اسلامی سامان داشته باشد و در این راستا ایثارگرانه همه محرومیتها را به جان خریده و به همه آنچه دیگران برای آن سر وکله میشکنند بیاعتنا خواهم بود.
در این سخن نیز مولی از موضع خویش تحلیل ایثارگرانه داشته و هرگز سخن ازانزوا نیستبلکه سخن از درگیر نشدن با دستگاه خلافت است بنابراین باید سکوت مولیرا به معنای گزینش موضع مسالمت آمیز با دستگاه خلافت و پرهیز از درگیری و مبارزه مسلحانه تفسیر کرد. بنابراین تعبیر «خانه نشینی» اگر معنای کنائی از آن مقصودنباشد چندان واژه رسا و گویا در این زمینه نیست، آن چنان که واژه «سکوت» اگربه معنای فریاد و خروش بر نیاوردن در برابر دستگاه خلافت باشد، واژه ای متناسب باهمین موضعی است که از این دو گفتار امام علی(ع) عرضه شد. آن چنان که برداشت مولی نیز از واژه سکوت همین است:
«...فان اقل یقولوا حرص علی الملک و ان اسکتیقولوا جزع من الموت...; اگرسخن بگویم و حقم را مطالبه کنم گویند خلافت را آزمندانه خواهان است و اگر دمفروبندم و ساکت نشینم خواهند گفت از مرگ ترسید».
در این سخن مولی سکوت را در برابر «فریاد و خروش» قرار میدهد و سیره عملی مولی علی(ع) در این دوره بهترین مفسر موضع مولی است. این چنین نبود که مولی درخانه نشسته باشد و خود را از همه مسئولیت های سیاسی، اجتماعی کنار بکشد و درانزوای مطلق باشد.
حضرت در این دوره هر جا که حضورش را برای دفاع از مبانی و کیان اسلام ضروریدید، ایثارگرانه وارد شد و علیرغم جفاها و ناجوانمردی هایی که نسبتبه حضرت صورتگرفت هر جا که دستگاه خلافت در موضوعی ناتوان میشد و مولی میدید ناتوانی آنها راپای اسلام میگذارند نه آنها، مردانه وارد میشد و این سرباز گمنام و مظلوم اسلامبه وظیفه سربازی خویش در رابطه با اسلام عمل میکرد. (بخشی از تلاشهای امام را دراین دوره در پایان همین مقاله خواهید خواند) و این نکته را ما در سیره دیگرامامان نیز داریم. برای همه آنان حفظ کیان اسلام در هر شرایط از اصول پذیرفته شده و اجتناب ناپذیر بوده است.
جایگاه سکوت مولی علی(ع)
امام علی(ع) از موضع خویش با تعابیری یاد میکند که گویای جهاد سخت مولی است و نشان دهنده آن است که تحمل آن شرایط برای مولی بسیارسخت و ناگوار بوده ولی به همان ملاکی که در دوره پیامبر(ص) با حضور مؤثر درنبردهای پیامبر اکرم(ص) تیرها و نیزه های دشمنان را به جان خرید، به همان دلیل در این دوره خون دلها خورد و به تعبیر امام راحل «جام زهر» را سر کشید! و آن دلیل انجام تکلیف و وظیفه است که قبله مردان خدا بوده است.
این تعابیر عبارتند از:
1 و 2- استخوان در گلو و خاشاک در چشم «... فصبرت و فی العین قذی و فیالحلق شجی; پس شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر بلکه) درحالی بود که گویا چشم را خاشاک پر کرده و استخوان راه گلویم را گرفته بود».
«... واغضیت علی القذی و شربت علی الشجی...; (در حالی سکوت کردم که) ...
چشم های پر از خاشاک را فرو بستم و با گلوئی که گوئی استخوان در آن گیر کرده جرعه حوادث را نوشیدم».
«... فاغضیت علی القذی و جرعت ریقی علی الشجی...; پس چشمان پر از خاشاک رابرهم گذاردم و همچون کسی که استخوان در گلویش گیر کرده باشد آب دهان فرو بردم.
» (واژه قذی به معنای خاک یا خاشاک یا آلودگی است که در چشم یا نوشیدنی باشدکه در این جا مقصود خاشاک در چشم است. و شجا به معنای استخوان یا چیز دیگری استکه در گلو گیر کند و در اینجا کنایه از اندوه و غم و شدت رنج است).
این دو تعبیر ترسیم گویایی از نهایت ناراحتی امام در آن سالهای مرارت بار استکه از طرفی مولی به چشم میدید که به تدریج، و آرام آرام نظام و حکومت و بهدنبال آن مردم از راهی که پیامبر ترسیم کرده بود فاصله میگیرند، به چشم میدیداسلام ناب محمدی(ص) از هر طرف مورد تاخت و تاز قرار گرفته، و از طرف دیگرزمینهای برای فریاد و اقدام برای دفاع از اسلام ناب نبود. به حق شرایط سخت وکشندهای است و امام علی(ع) تنها با سرمایه فراوان ایمان و اخلاصی که داشت توانستآن را تحمل کند.
با اشک روان چون شمع بر بسته لب از شکوه مردانه و پابرجا میسوزم و میسازم
3- تلختر از حنظل!
امام علی(ع) در سخنی از صبر خویش چنین تعبیر میکند:
«... و علی امر من العلقم...; صبرم همانند صبر کسی بود که بر نوشیدن تلختر از حنظل شکیبا باشد».
(طریحی گوید: العلقم بفتح العین فالسکون شجر مر و یقال للحنظل علقم. علقم درخت تلخی استبه درختحنظل علقم گفته میشود).
در لغت نامه دهخدا آمده است: حنظل ثمر گیاهی استبقدر خربزه خرد در نهایتتلخی که آن را هندوانه ابوجهل گویند.. .
سعدی گوید:
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی به از شیرینی از دست ترش روی مولی سکوت تلخ خویش را تشبیه به خوردن تلخ ترین میوه میکند و اگر بخواهیم اینجمله را از زبان فرزند آن امام مظلوم یعنی امام راحل ترجمه کنیم باید بگوئیم:جام زهر را نوشیدن!
4- دردناکتر از تیزی دم شمشیر برای قلب تعبیر امام در اینزمینه این است:
«... و آلم للقلب من وخز الشفار; و صبرم برایم دردناکتر بود از تیزی دمشمشیر برای قلب.» با این تعابیر دقیقا میتوان جایگاه سکوت را از دیدگاه مولی یافت، مولی خود را همیشه در میدان جهاد میبیند گاه در میدان جهاد با دشمنان رویاروی با اسلام و گاه در میدان جهاد اکبر، جهاد با نفس! و در همه صحنه ها صبوراست و شجاع و بدون تردید اگر ارج و عظمت صبر و شجاعت مولی در این عرصه برتر ازعرصه های دیگر نباشد قطعا کمتر نیست. آنچنان که شکوه پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام(ره) (به هنگامی که وظیفه، پذیرفتن آن شد) و معامله شکوهمند آن امام عزیزبا خداوند، کمتر از فریاد و خروش در دوره حکومتستم شاهی نبود.
فلسفه سکوت
اساسی ترین فلسفه سکوت آن حضرت آن گونه که از سخنان مولی استفاده میشود «حفظ اساس دین» است.
مولی علی(ع) به این باور رسید که ادامه روش اعتراض آمیز نه تنها تاثیر آنی خود را ندارد بلکه سبب سوء استفاده دشمنان زخم خورده اسلام میشود. لکن در برخی ازسخنان مولی این نکته مطرح است که حضرت راز سکوت خویش را نداشتن یاران وفادار وفداکار بیان میکند. اینجا سوالی که مطرح است این است که اگر ما محور حفظ دین راراز اصلی سکوت به حساب آوریم حتی اگر مولی یارانی آن چنان نیز میداشتباید سکوتمیکرد؟ پس راز بیان این نکته چیست؟
باید گفت نکته حائز اهمیت همین جا است که مولی علی(ع) در آغاز تلاش شایسته خویش را در جهت تحقق برترین معروف یعنی «تحقق حکومت حق» به کار برد و آن گاهکه از یافتن نتیجه مایوس شد بر اساس مصالح اسلام دست از روش اعتراض آمیز خویش کشید. و این روش الهام بخش این نکته است که انسان باید در حد توان خود در جهت تحقق معروف تلاش کند تا حد یاس! و فایده دیگری که این رفتار مولی داشت آن بودکه جلوی تحریف تاریخ را گرفت وگرنه بیتردید سکوت مولی را علامت رضا گرفته و میگفتند آنچه واقع شده مطابق خواست حضرت بوده است! لذا مولی در آغاز تلاش گسترده مقدس خویش را جهت بازگرداندن امامت در جایگاه شایسته خود به کار برد هم او واردصحنه شد و هم همسر فداکارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و هم برخی ازدوستان وفادار و فداکار حضرت! در این رابطه مولی علی(ع) هم کار سیاسی داشت و همتلاش تشکیلاتی! و البته در تمام اینها مولی کاملا مراقب بود که دشمنان اسلام که درصدد یافتن فرصت برای ضربه زدن به اسلاماند از وضعیت پیش آمده بهره نبرند!
اولین برخورد مولی در این رابطه برخورد پرخاشگرانه حضرت با ابوبکر در همان روزغصب خلافتبود. مسعودی مینویسد:
در روز بیعتسقیفه مولی به ابوبکر فرمود:
«افسدت علینا امورنا و لمتستشر و لمترع لنا حقا فقال ابوبکر بلی ولکنی خشیتالفتنه; کار ما را تباه کردی و با ما مشورت نکردی و حق ما را رعایت ننمودی ابوبکر گفت: آری ولکن از بروز فتنه ترسیدم!» ناگفته روشن است که سخن ابوبکر بهانه ای بیش نیست، واقعیت آن است که اگر با مولی بیعت میشد «فتنه زدایی» صورت میگرفت. زیرا این علی بود که «فتنه شناس» بود و بهترین شیوه را برای دفع آنداشت این بهانه همان است که بعدها عمر به ابن عباس گفت که درست است ما هم علی رالایقترین برای خلافت دانسته و میدانیم لیکن از آن جا که علی(ع) در جنگها بستگان کافر برخی از اینان را کشته ترسیدم در صورت به خلافت رسیدن او، آنها فتنه به پاکنند!! دومین تلاش مولی کوشش برای فراهم آوردن نیرو جهتبرخورد با جریان انحراف بود.
به گفته مورخان امام علی(ع) شبها به همراه حضرت صدیقه طاهره به خانه مهاجر وانصار میرفت و آنان را به یاری میطلبید لیکن آنان با عذرهای غیرموجهی همانند آنکه کار تمام شده و بیعت با ابی بکر صورت پذیرفته و اگر مولی زودتر از ما بیعت میخواست ما حضرت را برمیگزیدیم! شانه از انجام وظیفه امام حق خالی کردند و جزاندکی وفادار، کسی در کنار آن حضرت نبود. بدیهی است در این شرائط با این یاران اندک کاری از پیش نمیرود و قیام در این شرایط جز کشته شدن همین اندک بدون آن که تاثیر مناسب خویش را داشته باشد، پیامد دیگری نخواهد داشت و این حقیقتی است که مولی در سخنان خود بیان فرموده است:
«... فنظرت فاذا لیس لی معین الا اهل بیتی فضننتبهم عن الموت...; نگریستم ودیدم مرا یاری نیست و جز کسانم مددکاری نیست دریغ آمدم که آنان دستبه یاری مگشایند مبادا که به کام مرگ درآیند...».
نیز فرمود: «... فنظرت فاذا لیس لی رافد و لا ذاب و لامساعد الا اهل بیتی فضننتبهم عن المنیه...;... پس نگریستم و دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و مددکاریجز کسانم که دریغ آمدم به کام مرگشان برانم...».
و در سخنی دیگر فرمود:
«لو وجدت اربعین ذوی عزم منهم لناهضت القوم...;اگر چهل تن که دارای عزم استوار باشند از میان ایشان بیابم با این گروه به نبرد برمیخیزم».
و این تحرکات مولی طبق نقلی تا شش ماه ادامه یافت و اینها در شرایطی بود که مولی این اقدامات را وظیفه میدید و ضرری برای اساس اسلام نداشت. سخنان امام درزمینه نداشتن یاران وفادار و فداکار مربوط به این دوره است.
بعد از این دوره شرایط تغییر یافت و مولی به این باور رسید که نه تنها اقدامات حضرت مؤثر نیستبلکه بیم آن میرود که دشمنان از آب گل آلود استفاده کرده ماهی بگیرند!! اینجا بود که حضرت دست از این اقدامات نیز کشید و در حقیقت آتش بس یک طرفه از ناحیه مولی انجام گرفت.
خود مولی در این زمینه چنین میفرماید:
«... فامسکتیدی حتی راءیت راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دینمحمد صلی الله علیه و آله فخشیت ان لمانصر الاسلام و اهله ان اری فیه ثلما اوهدما تکون المصیبه به علی اعظم من فوت ولایتکم...;... پس ستخود باز کشیدم تاآن که دیدم گروهی در دین خود نماندند و از اسلام روی برگرداندند و مردم را به نابود ساختن دین محمد(ص) خواندند پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم رخنه ای در آن بینم یا ویرانیی، که مصیبت آن بر من سختتر از محروم ماندن ازخلافت است و از دست شدن حکومت شما...».
در این سخن مولی علی(ع) دقیقا شرایط را ترسیم کرده و زیربنای سکوت خویش رادفاع از اساس اسلام بیان میکند.
در چنین شرایطی از گوشه کنار کشور اسلامی اخباری میرسید که برخی از قبائل تازه مسلمان سر به شورش برآورده و پرچم ارتداد را برافراشتند و عملا در برابر اساس اسلام ایستاده اند و علاوه بر ارتداد، فتنه ظهور مدعیان نبوت همانند مسیلمه و سجاحو طلیحه مشکل دیگر آن روز جهان اسلام بود که بدون تردید اگر مولی هم چنان به مخالفت خود ادامه میداد این اساس اسلام بود که ضربه میدید، و برای امام علی(ع) فدائی وفادار به اسلام به هیچ وجه این امر قابل پذیرش نبود. در همین بحبوحه شخصیبه مولی گفت: اگر شما همچنان به این رویه (اعتراض) ادامه دهی هیچ کس به جنگ بادشمنان اسلام نمیرود! حضرت نیز وقتی شرائط را چنان دید دست از اعتراض کشید ونشاط فوق العاده ای برای نبرد با دشمنان مکتب در بین مسلمین پدید آمد.
امام علی(ع) در سخنی شرایط آن دوره را چنین ترسیم میکند:
«لما توفی رسول الله(ص) ارتدت العرب واشراءیت الیهودیه والنصرانیه و نجمالنفاق و صار المسلمون کالغنم المطیره فی اللیله الشاتیه; هنگامی که پیامبروفات یافت عرب جاهلی بازگشتخود را شروع کرد و یهود و نصاری سر برداشتند ومنافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همچون رمه بیچوپانی بودند کهدر یک شب سرد و بارانی زمستان در بیابان گرفتار شدهاند.» اینجاست که مولی حفظاسلام را در حفظ وحدت امت اسلامی و کنار گذاشتن اعتراض میداند و اگر بخواهیم فلسفه سکوت مولی را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم حضرت برای حفظ اساس دینشیوه نرمش را برگزید آنچنان که به همان انگیزه در پی یارانی وفادار بود تا باهمراهی آنان از اسلام ناب محمدی(ص) پاسداری کند اما افسوس!!!...
در همان روزهای آغاز غصب خلافتیک نفر از بستگان امام علی(ع) اشعاری در مدححضرت سرود که: من هرگز فکر نمیکردم که رهبری امت را از خاندان بنیهاشم و ازامام ابو الحسن سلب کنند.
آیا علی نخستین کسی نیست که بر قبله شما نماز گزارد؟ آیا داناترین شما به قرآن و سنت پیامبر او نیست؟
آیا وی نزدیکترین فرد به پیامبر نبود؟
آیا او کسی نیست که جبرئیل او را در تجهیز پیامبر یاری کرد؟
هنگامی که امام علی(ع) از اشعار او آگاه شد قاصدی فرستاد که او را از خواندن اشعار خویش باز دارد و فرمود:
«سلامه الدین احب الینا من غیره; سلامت اسلام از گزند اختلاف برای ما از همه چیزخوشتر است.» امام علی(ع) در سخنی صریحا خطر تفرقه را گوشزد میکند و پیامددردناک آن را: «و ایم الله لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الکفر ویبور الدین لکنا علی غیر ما کنا لهم علیه; به خدا سوگند اگر از پراکندگی وتفرقه مسلمانان و بازگشت کفر و اضمحلال دین بیمناک نبودم، با ستمگران غاصب بهطرز دیگری رفتار میکردم».
و ارزش این رفتار شکوهمندانه مولی علی(ع) اگر از جهاد مقدس مولی برتر نباشد یقینا کمتر نیست! این سیره درس آموز برای همه پیروان مولی است که همه بایدفدایی دین باشیم و برای ما مصالح اساس اسلام در اولویت اول قرار داشته باشد وحتی در مواردی که حق را صد در صد در جانب خود میدانیم ولی اگر ببینیم که تلاش دراین زمینه ضربه به اساس اسلام و انقلاب اسلامی که امروز پرچم اسلام را در دنیا برافراشته میزند باید از این کار دست کشید و تنها به هدف والای اعتلای اسلام ومکتب اندیشید چنین باد انشاءالله.
تلاش های امام علی(ع) در این دوره امام علی(ع) در این دوره همانند همه ادوارزندگی پرافتخارش مرد تکلیف و وظیفه بود. برای مولی تنها این مطرح بود که«جانان چه میپسندد؟».
تلاشهای مولی را در این دوره میتوانیم به طور فشرده به سه بخش تقسیم کنیم:
1-تلاش فرهنگی.
2- تلاش سیاسی.
3- تلاش اجتماعی.
1- تلاش فرهنگی:
تلاش فرهنگی امام علی(ع) در این دوره دو بعد دارد:
1- خدمتبه قرآن کریم.
امام علی(ع) از آن جهت که از آغاز بعثتبا پیامبر اکرم(ص) همراه بوده تاپایان عمر مبارک آن حضرت اطلاع دقیق از شان نزول آیات، تفسیر آیات، تاءویل آیات داشته است و اینها را به طور پراکنده جمع آوری کرده بود. بعد از پیامبر اکرم(ص)با شرایطی که مهیا شده بود بهترین فرصت برای مولی پیش آمد تا این مفسر بزرگقرآن، که خود نیز قرآن ناطق است به تبیین ابعاد آن بپردازد. مولی در این تلاش کاملا موفق بود و کتابی در این زمینه تنظیم کرد که در حقیقت تفسیر قرآن بود. خودمولی در این زمینه میفرماید:
«و لقد جئتهم بالکتاب کملا مشتملا علی التاءویل و التنزیل; من تمام کتاب رابرایشان آوردم کتابی که حاوی تنزیل (لفظ قرآن) و تاءویل آن (تفسیر و بیان آیات)بود».
مولی در این سخن اشاره به این نکته دارد که به هنگام جمع قرآن، در زمانابوبکر مولی این کتاب را بر آنها عرضه کرد ولی دستگاه خلافت اعلام کرد که مانیازی به آن نداریم!! نیز مولی علی(ع) فرمود: «والله ما نزلت آیه الا و قد علمتفی ما نزلت و این نزلت و علی من نزلت ان ربی اعطانی قلبا عقولا و لسانا ناطقا;
به خدا قسم هیچ آیه نازل نشد مگر آن که دانستم در چه موضوعی بوده و در کجا نازلشده ودر مورد چه شخصی بوده است همانا خداوند قلبی فهیم و زبانی گویا به من دادهاست».
این کتاب ودیعه الهی در دست فرزندان مولی علی(ع) یعنی امامان معصوم دستبهدست گردیده و اینک در دست بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است وکسی جز آنان از محتوای آن باخبر نیست.
2- پاسخگویی به مشکلات فرهنگی جهان اسلام، دومین تلاش فرهنگی امام بود. جهاناسلام به طور طبیعی مشکلات فرهنگی داشت و گسترش جغرافیایی جهان اسلام که تحت عنوانفتوحات صورت میگرفتخود مزید بر علتبود که مشکلات بیشتر فرهنگی به وجود آید پاسخگوی این همه فقط مولی(ع) بود. و این چیزی بود که دستگاه خلافت هم دریافتهبود و همه مشکلات را در این زمینه به آن حضرت ارجاع میداد و امام نیز پاسخگو بود.
نمونه ها در این زمینه فراوان است، تنها ابونعیم اصفهانی صورت مذاکره امام(ع)را با چهل تن از احبار یهود نقل کرده استبیان این نمونه ها از عهده یک مقاله مختصر بیرون است.
2- تلاش سیاسی:
تلاش سیاسی مولی را در این دوره میتوان در دو بخش عرضه کرد: یکی مشاورههایسیاسی در مسائل به خصوص برون مرزی که نظر صائب از آن مولی بود، و مولی از آن روکه میدید آبروی اسلام مطرح است، آنان را از نظر اندیشمند خویش محروم نمیکرد. به عنوان نمونه ابوبکر در آغاز خلافت در مورد برخورد با رومیان تردید داشت با گروهی از صحابه در میان گذاشت پاسخ قانع کننده نشنید سرانجام با مولی به مشورت نشست،حضرت فرمود پیامبر(ص) تصمیم بر نبرد با آنان را داشت، تو هم راه آن حضرت رادنبال کن پیروز خواهی شد. ابوبکر از این نظر امام خوشحال شد و گفت فال نیکی زدیو به خیر بشارت دادی.
نیز عمر میخواست خود همراه سپاهیانی که برای نبرد با ایران آن روز به راه افتاده بودند حرکت کند مولی او را از این کار بازداشت و گوشزد فرمود اگر فارسیان بدانند خلیفه مسلمانان در لشگر است سعی میکنند او را از پای درآورند وبه خیال خود ضربه ای به اسلام وارد خواهند کرد ولی دیگران نظرشان این بود که عمرخود شرکت کند اما وی سخن مولی را ترجیح داد. در قسمتی از رهنمود مولی در این زمینه آمده است:
«فکن قطبا واستدر الرحا بالعرب و اصلهم دونک نار الحرب فانک ان تنخصت من هذهالارض انتقضت علیک العرب من اطرافها و اقطارها حتی یکون ما تدع وراءک من العوراتاهم الیک مما بین یدیک; تو همانند قطب بر جای بمان و عرب را چون آسیا گرد خودبگردان و به آنان آتش جنگ را برافروزان که اگر تو از این سرزمین برون شوی عرباز هر سو تو را رها کند و پیمان بسته را بشکند و چنان شود که نگاه داری مرزها که پشت سر میگذاری برای تو مهمتر باشد از آنچه پیش روی داری».
این تنها دو نمونه از رایزنیهای دستگاه خلافت با مولی(ع) بود و نمونه ها فراواناست.
دومین تلاش سیاسی امام در این دوره قضاوت های محیر العقول مولی است که به حقکانونی از معارف الهی است و گنجینه ذی قیمتی برای کارگزاران قضایی و نیز برای کسانی که درصدد سوژه های مفید برای ساختن فیلم در سیره امامان هستند.
امام علی(ع) نه تنها در دوران خلفا بهترین قاضی و یگانه داور به حق امتبودبلکه در دوران پیامبر گرامی(ص) نیز در یمن، مدینه مرجع قضایی مسلم مردم بود رسول خدا(ص) داوریهای او را ستود و از این طریق مرجع قضایی جامعه اسلامی پس ازخویش معرفی کرد. و دستگاه خلافت نیز چارهای جز رجوع به مولی در این زمینه ها نداشتند. از کتابهای نفیس در این زمینه کتاب «قضاء امیرالمؤمنین علی بنابیطالب» تالیف علامه شیخ محمد تقی تستری قدس سره میباشد که در 54 باب و یکخاتمه تنظیم شده و موارد فراوانی از قضاوتهای مولی را آورده است و خوشبختانه این کتاب توسط فرزند مولف به فارسی ترجمه شده است.
تلاش اجتماعی امام تلاش اجتماعی امام در این دوره و همه ادوار زندگی مبارکشعبارت بود از خدمت به مردم به ویژه مستضعفان و محرومان. با کار و تلاش و زحمت،حاصل دست رنج خویش را در مسیر فوق به کار میبرد امام صادق (ع) فرمود: ان علیا(ع) اعتق الف مملوک من کد یده; امام علی(ع) هزار برده را از دسترنج خویش آزادکرد». با زحمت فراوان قنات حفر میکرد و آن را وقف زائران خانه خدا و رهگذرانمینمود و میفرمود کسی حق فروش آب را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به میراث نمیبرند.
اینها بخشی و اندکی از نمونه خدمات فراوان اجتماعی امام بود.
به این ترتیب سیری اجمالی در سیره مولی در دوره سکوت بیست و پنج ساله به پایان رسید گو این که ده ها نکته ناگفته دیگر در این دوره قابل بحث و بررسی استکه مجالی برای ذکر آنها در یک مقاله نیستبه ویژه آن که بنای ما بر اختصار وایجاز استبه یاری خداوند در مقاله آینده پیرامون حکومت مولی علی(ع) سخن خواهیم گفت ان شاء الله.