امام علی(ع) و بیست و پنج ‏سال سکوت

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

«مدتی این مثنوی تاخیر شد»! سخن در این سلسله مقالات پیرامون سیره سیاسی امام‏ علی(ع) بود در مقاله اول که در چند شماره قبل خواندید مدخلی پیرامون سیره سیاسی‏ امام علی(ع) تقدیم شد و اینک با پوزش از وقفه ‏ای که پیش آمد قسمت دوم این مجموعه‏ را می‏خوانید که پیرامون سیره مولی در دوره بیست و پنج‏ساله سکوت است.


یکی از ادوار شایسته بررسی و تامل در سیره امامان علیهم‏السلام بررسی دوره‏ بیست و پنج ‏ساله سکوت مولی علی(ع) است. در این راستا باید به این سوالات پاسخ‏گفت:
1- معنای سکوت چیست؟ آیا به معنای خانه نشینی و کناره‏ گیری از همه خدمات ‏اجتماعی و سیاسی است؟ و یا واژه سکوت مرادف با «آتش بس‏» و خودداری از درگیری‏ با دستگاه خلافت است؟
2- جایگاه سکوت از دیدگاه خود مولی چیست؟
3- فلسفه سکوت مولی علی(ع) چه بوده است؟
4- فعالیت‏های سیاسی مولی علی(ع) در این دوره بیست و پنج‏ساله در چه زمینه‏هایی‏بوده است.
پیش از آغاز بحث تذکر این نکته لازم است که ما در این بحث درصدد نگاهی کلی به‏سیره سیاسی حضرت در این دوره هستیم و بر آن نیستیم تا جزئیات حوادثی که در این‏دوره تحقق یافته و مواضع امام(ع) در این زمینه‏ها را مورد بحث قرار دهیم.
1- معنای سکوت
آیا سکوت امام علی(ع) به معنای خانه‏ نشینی و کناره گیری از همه‏خدمات و مسئولیت‏ های اجتماعی است؟ رداشت‏خود مولی علی(ع) این نیست. امام علی(ع)در نهج البلاغه از موضع خود در این دوره بیست و پنج‏ساله به عنوان صبر، تسلیم و..
. یاد می‏کند.
در خطبه شقشقیه امام علی(ع) بعد از آن که حوادث تلخ بعد از پیامبر را بازگومی‏کند می‏فرماید:
«... وطفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیه عمیاء... فراءیت‏ان الصبر علی هاتا احجی...; و ژرف بیاندیشیدم که آیا با دست تنها بستیزم یا براین تاریکی کور صبر نمایم... سرانجام صبر و شکیبایی را خردمندانه‏تر دیدم‏».
در این جا و نیز موارد مشابه (که در همین مقاله خواهید خواند) مولی از سکوت‏خویش تعبیر به صبر می‏کند. و آن را در مقابل جنگ و ستیز قرار می‏دهد. بر این اساس ‏استنباط روشن از این جملات آن است که مولی موضع خویش را در حقیقت «آتش‏بس‏» درآن شرائط می‏داند. و هرگز در این واژه سخنی از انزوا، گوشه نشینی نیست.
در مورد دیگر مولی از این موضع تعبیر به «تسلیم‏» کرده است:
«لقد علمتم انی احق الناس بهامن غیری و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین ولم‏یکن فیها جور الا علی خاصه التماسا لاجر ذلک و فضله و زهدا فیما تنافستموه من‏زخرفه و زبرجه; همانا می‏دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت منم به خدا سوگند تسلیم خواهم بود (بدانچه کردید گردن می‏نهم) تا هنگامی که اوضاع مسلمین به سامان‏ بوده باشد و کسی را جز من ستمی نرسد و این کار را به خاطر آن انجام می‏دهم که ازاجر و پاداش اخروی بهره‏مند گردم و تا بی‏ میلی خویش را در آنچه برای رسیدن به آن‏ مسابقه گذارده ‏اید یعنی دست‏یابی به زر و زیور دنیا، به اثبات رسانم‏».
در این سخن مولی ابتدا از لیاقت‏ خویش برای خلافت می‏گوید تا از سکوت حضرت سوءاستفاده نشده و آن را دلیل بر اعتراف برناتوانی حضرت نگیرند!! آن گاه حضرت سخن‏از آرمان گرایی خویش دارد و می‏فرماید برای من مهم آن است که در جامعه اسلامی‏ امنیت و آرامش حاکم بوده و نظام اسلامی سامان داشته باشد و در این راستا ایثارگرانه همه محرومیت‏ها را به جان خریده و به همه آنچه دیگران برای آن سر وکله می‏شکنند بی‏اعتنا خواهم بود.
در این سخن نیز مولی از موضع خویش تحلیل ایثارگرانه داشته و هرگز سخن ازانزوا نیست‏بلکه سخن از درگیر نشدن با دستگاه خلافت است‏ بنابراین باید سکوت مولی‏را به معنای گزینش موضع مسالمت آمیز با دستگاه خلافت و پرهیز از درگیری و مبارزه ‏مسلحانه تفسیر کرد. بنابراین تعبیر «خانه ‏نشینی‏» اگر معنای کنائی از آن مقصودنباشد چندان واژه رسا و گویا در این زمینه نیست، آن چنان که واژه «سکوت‏» اگربه معنای فریاد و خروش بر نیاوردن در برابر دستگاه خلافت‏ باشد، واژه ‏ای متناسب باهمین موضعی است که از این دو گفتار امام علی(ع) عرضه شد. آن چنان که برداشت ‏مولی نیز از واژه سکوت همین است:
«...فان اقل یقولوا حرص علی الملک و ان اسکت‏یقولوا جزع من الموت...; اگرسخن بگویم و حقم را مطالبه کنم گویند خلافت را آزمندانه خواهان است و اگر دم‏فروبندم و ساکت نشینم خواهند گفت از مرگ ترسید».
در این سخن مولی سکوت را در برابر «فریاد و خروش‏» قرار می‏دهد و سیره عملی‏ مولی علی(ع) در این دوره بهترین مفسر موضع مولی است. این چنین نبود که مولی درخانه نشسته باشد و خود را از همه مسئولیت‏ های سیاسی، اجتماعی کنار بکشد و درانزوای مطلق باشد.
حضرت در این دوره هر جا که حضورش را برای دفاع از مبانی و کیان اسلام ضروری‏دید، ایثارگرانه وارد شد و علیرغم جفاها و ناجوانمردی‏ هایی که نسبت‏به حضرت صورت‏گرفت هر جا که دستگاه خلافت در موضوعی ناتوان می‏شد و مولی می‏دید ناتوانی آنها راپای اسلام می‏گذارند نه آنها، مردانه وارد می‏شد و این سرباز گمنام و مظلوم اسلام‏به وظیفه سربازی خویش در رابطه با اسلام عمل می‏کرد. (بخشی از تلاش‏های امام را دراین دوره در پایان همین مقاله خواهید خواند) و این نکته را ما در سیره دیگرامامان نیز داریم. برای همه آنان حفظ کیان اسلام در هر شرایط از اصول پذیرفته‏ شده و اجتناب ناپذیر بوده است.
جایگاه سکوت مولی علی(ع)
امام علی(ع) از موضع خویش با تعابیری یاد می‏کند که‏ گویای جهاد سخت مولی است و نشان دهنده آن است که تحمل آن شرایط برای مولی بسیارسخت و ناگوار بوده ولی به همان ملاکی که در دوره پیامبر(ص) با حضور مؤثر درنبردهای پیامبر اکرم(ص) تیرها و نیزه ‏های دشمنان را به جان خرید، به همان دلیل ‏در این دوره خون دلها خورد و به تعبیر امام راحل «جام زهر» را سر کشید! و آن ‏دلیل انجام تکلیف و وظیفه است که قبله مردان خدا بوده است.
این تعابیر عبارتند از:
1 و 2- استخوان در گلو و خاشاک در چشم «... فصبرت و فی العین قذی و فی‏الحلق شجی; پس شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر بلکه) درحالی بود که گویا چشم را خاشاک پر کرده و استخوان راه گلویم را گرفته بود».
«... واغضیت علی القذی و شربت علی الشجی...; (در حالی سکوت کردم که) ...
چشم‏ های پر از خاشاک را فرو بستم و با گلوئی که گوئی استخوان در آن گیر کرده ‏جرعه حوادث را نوشیدم‏».
«... فاغضیت علی القذی و جرعت ریقی علی الشجی...; پس چشمان پر از خاشاک رابرهم گذاردم و همچون کسی که استخوان در گلویش گیر کرده باشد آب دهان فرو بردم.
» (واژه قذی به معنای خاک یا خاشاک یا آلودگی است که در چشم یا نوشیدنی باشدکه در این جا مقصود خاشاک در چشم است. و شجا به معنای استخوان یا چیز دیگری است‏که در گلو گیر کند و در اینجا کنایه از اندوه و غم و شدت رنج است).
این دو تعبیر ترسیم گویایی از نهایت ناراحتی امام در آن سال‏های مرارت بار است‏که از طرفی مولی به چشم می‏دید که به تدریج، و آرام آرام نظام و حکومت و به‏دنبال آن مردم از راهی که پیامبر ترسیم کرده بود فاصله می‏گیرند، به چشم می‏دیداسلام ناب محمدی(ص) از هر طرف مورد تاخت و تاز قرار گرفته، و از طرف دیگرزمینه‏ای برای فریاد و اقدام برای دفاع از اسلام ناب نبود. به حق شرایط سخت وکشنده‏ای است و امام علی(ع) تنها با سرمایه فراوان ایمان و اخلاصی که داشت توانست‏آن را تحمل کند.
با اشک روان چون شمع بر بسته لب از شکوه مردانه و پابرجا می‏سوزم و می‏سازم
3- تلخ‏تر از حنظل!
امام علی(ع) در سخنی از صبر خویش چنین تعبیر می‏کند:
«... و علی امر من العلقم...; صبرم همانند صبر کسی بود که بر نوشیدن تلخ‏تر از حنظل شکیبا باشد».
(طریحی گوید: العلقم بفتح العین فالسکون شجر مر و یقال للحنظل علقم. علقم درخت تلخی است‏به درخت‏حنظل علقم گفته می‏شود).
در لغت نامه دهخدا آمده است: حنظل ثمر گیاهی است‏بقدر خربزه خرد در نهایت‏تلخی که آن را هندوانه ابوجهل گویند.. .
سعدی گوید:
اگر حنظل خوری از دست‏ خوشخوی به از شیرینی از دست ترش روی مولی سکوت تلخ خویش را تشبیه به خوردن تلخ ترین میوه می‏کند و اگر بخواهیم این‏جمله را از زبان فرزند آن امام مظلوم یعنی امام راحل ترجمه کنیم باید بگوئیم:جام زهر را نوشیدن!
4- دردناکتر از تیزی دم شمشیر برای قلب تعبیر امام در این‏زمینه این است:
«... و آلم للقلب من وخز الشفار; و صبرم برایم دردناکتر بود از تیزی دم‏شمشیر برای قلب.» با این تعابیر دقیقا می‏توان جایگاه سکوت را از دیدگاه مولی‏ یافت، مولی خود را همیشه در میدان جهاد می‏بیند گاه در میدان جهاد با دشمنان‏ رویاروی با اسلام و گاه در میدان جهاد اکبر، جهاد با نفس! و در همه صحنه‏ ها صبوراست و شجاع و بدون تردید اگر ارج و عظمت صبر و شجاعت مولی در این عرصه برتر ازعرصه ‏های دیگر نباشد قطعا کمتر نیست. آنچنان که شکوه پذیرش قطعنامه از سوی حضرت‏ امام(ره) (به هنگامی که وظیفه، پذیرفتن آن شد) و معامله شکوه‏مند آن امام عزیزبا خداوند، کمتر از فریاد و خروش در دوره حکومت‏ستم شاهی نبود.
فلسفه سکوت
اساسی ترین فلسفه سکوت آن حضرت آن گونه که از سخنان مولی استفاده ‏می‏شود «حفظ اساس دین‏» است.
مولی علی(ع) به این باور رسید که ادامه روش اعتراض ‏آمیز نه تنها تاثیر آنی‏ خود را ندارد بلکه سبب سوء استفاده دشمنان زخم‏ خورده اسلام می‏شود. لکن در برخی ازسخنان مولی این نکته مطرح است که حضرت راز سکوت خویش را نداشتن یاران وفادار وفداکار بیان می‏کند. اینجا سوالی که مطرح است این است که اگر ما محور حفظ دین راراز اصلی سکوت به حساب آوریم حتی اگر مولی یارانی آن چنان نیز می‏داشت‏باید سکوت‏می‏کرد؟ پس راز بیان این نکته چیست؟
باید گفت نکته حائز اهمیت همین جا است که مولی علی(ع) در آغاز تلاش شایسته ‏خویش را در جهت تحقق برترین معروف یعنی «تحقق حکومت ‏حق‏» به کار برد و آن گاه‏که از یافتن نتیجه مایوس شد بر اساس مصالح اسلام دست از روش اعتراض ‏آمیز خویش‏ کشید. و این روش الهام بخش این نکته است که انسان باید در حد توان خود در جهت ‏تحقق معروف تلاش کند تا حد یاس! و فایده دیگری که این رفتار مولی داشت آن بودکه جلوی تحریف تاریخ را گرفت وگرنه بی‏تردید سکوت مولی را علامت رضا گرفته و می‏گفتند آنچه واقع شده مطابق خواست‏ حضرت بوده است! لذا مولی در آغاز تلاش گسترده‏ مقدس خویش را جهت‏ بازگرداندن امامت در جایگاه شایسته خود به کار برد هم او واردصحنه شد و هم همسر فداکارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و هم برخی ازدوستان وفادار و فداکار حضرت! در این رابطه مولی علی(ع) هم کار سیاسی داشت و هم‏تلاش تشکیلاتی! و البته در تمام اینها مولی کاملا مراقب بود که دشمنان اسلام که‏ درصدد یافتن فرصت‏ برای ضربه زدن به اسلام‏اند از وضعیت پیش آمده بهره نبرند!
اولین برخورد مولی در این رابطه برخورد پرخاشگرانه حضرت با ابوبکر در همان روزغصب خلافت‏بود. مسعودی می‏نویسد:
در روز بیعت‏سقیفه مولی به ابوبکر فرمود:
«افسدت علینا امورنا و لم‏تستشر و لم‏ترع لنا حقا فقال ابوبکر بلی ولکنی خشیت‏الفتنه; کار ما را تباه کردی و با ما مشورت نکردی و حق ما را رعایت ننمودی ‏ابوبکر گفت: آری ولکن از بروز فتنه ترسیدم!» ناگفته روشن است که سخن ابوبکر بهانه‏ ای بیش نیست، واقعیت آن است که اگر با مولی بیعت می‏شد «فتنه زدایی‏» صورت‏ می‏گرفت. زیرا این علی بود که «فتنه شناس‏» بود و بهترین شیوه را برای دفع آن‏داشت این بهانه همان است که بعدها عمر به ابن ‏عباس گفت که درست است ما هم علی رالایق‏ترین برای خلافت دانسته و می‏دانیم لیکن از آن جا که علی(ع) در جنگها بستگان‏ کافر برخی از اینان را کشته ترسیدم در صورت به خلافت رسیدن او، آنها فتنه به پاکنند!! دومین تلاش مولی کوشش برای فراهم آوردن نیرو جهت‏برخورد با جریان انحراف ‏بود.
به گفته مورخان امام علی(ع) شب‏ها به همراه حضرت صدیقه طاهره به خانه مهاجر وانصار می‏رفت و آنان را به یاری می‏طلبید لیکن آنان با عذرهای غیرموجهی همانند آن‏که کار تمام شده و بیعت‏ با ابی‏ بکر صورت پذیرفته و اگر مولی زودتر از ما بیعت‏ می‏خواست ما حضرت را برمی‏گزیدیم! شانه از انجام وظیفه امام حق خالی کردند و جزاندکی وفادار، کسی در کنار آن حضرت نبود. بدیهی است در این شرائط با این یاران ‏اندک کاری از پیش نمی‏رود و قیام در این شرایط جز کشته شدن همین اندک بدون آن که ‏تاثیر مناسب خویش را داشته باشد، پیامد دیگری نخواهد داشت و این حقیقتی است که‏ مولی در سخنان خود بیان فرموده است:
«... فنظرت فاذا لیس لی معین الا اهل بیتی فضننت‏بهم عن الموت...; نگریستم ودیدم مرا یاری نیست و جز کسانم مددکاری نیست دریغ آمدم که آنان دست‏به یاری م‏گشایند مبادا که به کام مرگ درآیند...».
نیز فرمود: «... فنظرت فاذا لیس لی رافد و لا ذاب و لامساعد الا اهل بیتی فضننت‏بهم عن المنیه...;... پس نگریستم و دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و مددکاری‏جز کسانم که دریغ آمدم به کام مرگشان برانم...».
و در سخنی دیگر فرمود:
«لو وجدت اربعین ذوی عزم منهم لناهضت القوم...;اگر چهل تن که دارای عزم ‏استوار باشند از میان ایشان بیابم با این گروه به نبرد برمی‏خیزم‏».
و این تحرکات مولی طبق نقلی تا شش ماه ادامه یافت و اینها در شرایطی بود که‏ مولی این اقدامات را وظیفه می‏دید و ضرری برای اساس اسلام نداشت. سخنان امام درزمینه نداشتن یاران وفادار و فداکار مربوط به این دوره است.
بعد از این دوره شرایط تغییر یافت و مولی به این باور رسید که نه تنها اقدامات حضرت مؤثر نیست‏بلکه بیم آن می‏رود که دشمنان از آب گل آلود استفاده ‏کرده ماهی بگیرند!! اینجا بود که حضرت دست از این اقدامات نیز کشید و در حقیقت‏ آتش بس یک طرفه از ناحیه مولی انجام گرفت.
خود مولی در این زمینه چنین می‏فرماید:
«... فامسکت‏یدی حتی راءیت راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین‏محمد صلی الله علیه و آله فخشیت ان لم‏انصر الاسلام و اهله ان اری فیه ثلما اوهدما تکون المصیبه به علی اعظم من فوت ولایتکم...;... پس ست‏خود باز کشیدم تاآن که دیدم گروهی در دین خود نماندند و از اسلام روی برگرداندند و مردم را به ‏نابود ساختن دین محمد(ص) خواندند پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری‏ نکنم رخنه ‏ای در آن بینم یا ویرانیی، که مصیبت آن بر من سخت‏تر از محروم ماندن ازخلافت است و از دست‏ شدن حکومت شما...».
در این سخن مولی علی(ع) دقیقا شرایط را ترسیم کرده و زیربنای سکوت خویش رادفاع از اساس اسلام بیان می‏کند.
در چنین شرایطی از گوشه کنار کشور اسلامی اخباری می‏رسید که برخی از قبائل تازه ‏مسلمان سر به شورش برآورده و پرچم ارتداد را برافراشتند و عملا در برابر اساس ‏اسلام ایستاده ‏اند و علاوه بر ارتداد، فتنه ظهور مدعیان نبوت همانند مسیلمه و سجاح‏و طلیحه مشکل دیگر آن روز جهان اسلام بود که بدون تردید اگر مولی هم چنان به ‏مخالفت ‏خود ادامه می‏داد این اساس اسلام بود که ضربه می‏دید، و برای امام علی(ع)‏ فدائی وفادار به اسلام به هیچ وجه این امر قابل پذیرش نبود. در همین بحبوحه شخصی‏به مولی گفت: اگر شما همچنان به این رویه (اعتراض) ادامه دهی هیچ کس به جنگ بادشمنان اسلام نمی‏رود! حضرت نیز وقتی شرائط را چنان دید دست از اعتراض کشید ونشاط فوق ‏العاده ‏ای برای نبرد با دشمنان مکتب در بین مسلمین پدید آمد.
امام علی(ع) در سخنی شرایط آن دوره را چنین ترسیم می‏کند:
«لما توفی رسول الله(ص) ارتدت العرب واشراءیت الیهودیه والنصرانیه و نجم‏النفاق و صار المسلمون کالغنم المطیره فی اللیله الشاتیه; هنگامی که پیامبروفات یافت عرب جاهلی بازگشت‏خود را شروع کرد و یهود و نصاری سر برداشتند ومنافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان هم‏چون رمه بی‏چوپانی بودند که‏در یک شب سرد و بارانی زمستان در بیابان گرفتار شده‏اند.» اینجاست که مولی حفظ‏اسلام را در حفظ وحدت امت اسلامی و کنار گذاشتن اعتراض می‏داند و اگر بخواهیم ‏فلسفه سکوت مولی را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم حضرت برای حفظ اساس دین‏شیوه نرمش را برگزید آنچنان که به همان انگیزه در پی یارانی وفادار بود تا باهمراهی آنان از اسلام ناب محمدی(ص) پاسداری کند اما افسوس!!!...
در همان روزهای آغاز غصب خلافت‏یک نفر از بستگان امام علی(ع) اشعاری در مدح‏حضرت سرود که: من هرگز فکر نمی‏کردم که رهبری امت را از خاندان بنی‏هاشم و ازامام ابو الحسن سلب کنند.
آیا علی نخستین کسی نیست که بر قبله شما نماز گزارد؟ آیا داناترین شما به ‏قرآن و سنت پیامبر او نیست؟
آیا وی نزدیک‏ترین فرد به پیامبر نبود؟
آیا او کسی نیست که جبرئیل او را در تجهیز پیامبر یاری کرد؟
هنگامی که امام علی(ع) از اشعار او آگاه شد قاصدی فرستاد که او را از خواندن‏ اشعار خویش باز دارد و فرمود:
«سلامه الدین احب الینا من غیره; سلامت اسلام از گزند اختلاف برای ما از همه چیزخوشتر است.» امام علی(ع) در سخنی صریحا خطر تفرقه را گوشزد می‏کند و پیامددردناک آن را: «و ایم الله لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الکفر ویبور الدین لکنا علی غیر ما کنا لهم علیه; به خدا سوگند اگر از پراکندگی وتفرقه مسلمانان و بازگشت کفر و اضمحلال دین بیمناک نبودم، با ستمگران غاصب به‏طرز دیگری رفتار می‏کردم‏».
و ارزش این رفتار شکوهمندانه مولی علی(ع) اگر از جهاد مقدس مولی برتر نباشد یقینا کمتر نیست! این سیره درس آموز برای همه پیروان مولی است که همه بایدفدایی دین باشیم و برای ما مصالح اساس اسلام در اولویت اول قرار داشته باشد وحتی در مواردی که حق را صد در صد در جانب خود می‏دانیم ولی اگر ببینیم که تلاش دراین زمینه ضربه به اساس اسلام و انقلاب اسلامی که امروز پرچم اسلام را در دنیا برافراشته می‏زند باید از این کار دست کشید و تنها به هدف والای اعتلای اسلام ومکتب اندیشید چنین باد انشاءالله.
تلاش ‏های امام علی(ع) در این دوره امام علی(ع) در این دوره همانند همه ادوارزندگی پرافتخارش مرد تکلیف و وظیفه بود. برای مولی تنها این مطرح بود که‏«جانان چه می‏پسندد؟».
تلاش‏های مولی را در این دوره می‏توانیم به طور فشرده به سه بخش تقسیم کنیم:
1-تلاش فرهنگی.
2- تلاش سیاسی.
3- تلاش اجتماعی.
1- تلاش فرهنگی:
تلاش فرهنگی امام علی(ع) در این دوره دو بعد دارد:
1- خدمت‏به قرآن کریم.
امام علی(ع) از آن جهت که از آغاز بعثت‏با پیامبر اکرم(ص) همراه بوده تاپایان عمر مبارک آن حضرت اطلاع دقیق از شان نزول آیات، تفسیر آیات، تاءویل آیات‏ داشته است و اینها را به طور پراکنده جمع ‏آوری کرده بود. بعد از پیامبر اکرم(ص)با شرایطی که مهیا شده بود بهترین فرصت ‏برای مولی پیش آمد تا این مفسر بزرگ‏قرآن، که خود نیز قرآن ناطق است ‏به تبیین ابعاد آن بپردازد. مولی در این تلاش‏ کاملا موفق بود و کتابی در این زمینه تنظیم کرد که در حقیقت تفسیر قرآن بود. خودمولی در این زمینه می‏فرماید:
«و لقد جئتهم بالکتاب کملا مشتملا علی التاءویل و التنزیل; من تمام کتاب رابرایشان آوردم کتابی که حاوی تنزیل (لفظ قرآن) و تاءویل آن (تفسیر و بیان آیات)بود».
مولی در این سخن اشاره به این نکته دارد که به هنگام جمع قرآن، در زمان‏ابوبکر مولی این کتاب را بر آنها عرضه کرد ولی دستگاه خلافت اعلام کرد که مانیازی به آن نداریم!! نیز مولی علی(ع) فرمود: «والله ما نزلت آیه الا و قد علمت‏فی ما نزلت و این نزلت و علی من نزلت ان ربی اعطانی قلبا عقولا و لسانا ناطقا;
به خدا قسم هیچ آیه نازل نشد مگر آن که دانستم در چه موضوعی بوده و در کجا نازل‏شده ودر مورد چه شخصی بوده است همانا خداوند قلبی فهیم و زبانی گویا به من داده‏است‏».
این کتاب ودیعه الهی در دست فرزندان مولی علی(ع) یعنی امامان معصوم دست‏به‏دست گردیده و اینک در دست‏ بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است وکسی جز آنان از محتوای آن باخبر نیست.
2- پاسخگویی به مشکلات فرهنگی جهان اسلام، دومین تلاش فرهنگی امام بود. جهان‏اسلام به طور طبیعی مشکلات فرهنگی داشت و گسترش جغرافیایی جهان اسلام که تحت عنوان‏فتوحات صورت می‏گرفت‏خود مزید بر علت‏بود که مشکلات بیشتر فرهنگی به وجود آید پاسخگوی این همه فقط مولی(ع) بود. و این چیزی بود که دستگاه خلافت هم دریافته‏بود و همه مشکلات را در این زمینه به آن حضرت ارجاع می‏داد و امام نیز پاسخگو بود.
نمونه‏ ها در این زمینه فراوان است، تنها ابونعیم اصفهانی صورت مذاکره امام(ع)را با چهل تن از احبار یهود نقل کرده است‏بیان این نمونه ‏ها از عهده یک مقاله‏ مختصر بیرون است.
2- تلاش سیاسی:
تلاش سیاسی مولی را در این دوره می‏توان در دو بخش عرضه کرد: یکی مشاوره‏های‏سیاسی در مسائل به خصوص برون مرزی که نظر صائب از آن مولی بود، و مولی از آن روکه می‏دید آبروی اسلام مطرح است، آنان را از نظر اندیشمند خویش محروم نمی‏کرد. به‏ عنوان نمونه ابوبکر در آغاز خلافت در مورد برخورد با رومیان تردید داشت‏ با گروهی ‏از صحابه در میان گذاشت پاسخ قانع کننده نشنید سرانجام با مولی به مشورت نشست،حضرت فرمود پیامبر(ص) تصمیم بر نبرد با آنان را داشت، تو هم راه آن حضرت رادنبال کن پیروز خواهی شد. ابوبکر از این نظر امام خوشحال شد و گفت فال نیکی زدی‏و به خیر بشارت دادی.
نیز عمر می‏خواست ‏خود همراه سپاهیانی که برای نبرد با ایران آن روز به راه ‏افتاده بودند حرکت کند مولی او را از این کار بازداشت و گوشزد فرمود اگر فارسیان بدانند خلیفه مسلمانان در لشگر است‏ سعی می‏کنند او را از پای درآورند وبه خیال خود ضربه ‏ای به اسلام وارد خواهند کرد ولی دیگران نظرشان این بود که عمرخود شرکت کند اما وی سخن مولی را ترجیح داد. در قسمتی از رهنمود مولی در این ‏زمینه آمده است:
«فکن قطبا واستدر الرحا بالعرب و اصلهم دونک نار الحرب فانک ان تنخصت من هذه‏الارض انتقضت علیک العرب من اطرافها و اقطارها حتی یکون ما تدع وراءک من العورات‏اهم الیک مما بین یدیک; تو همانند قطب بر جای بمان و عرب را چون آسیا گرد خودبگردان و به آنان آتش جنگ را برافروزان که اگر تو از این سرزمین برون شوی عرب‏از هر سو تو را رها کند و پیمان بسته را بشکند و چنان شود که نگاه داری مرزها که‏ پشت‏ سر می‏گذاری برای تو مهم‏تر باشد از آنچه پیش روی داری‏».
این تنها دو نمونه از رایزنی‏های دستگاه خلافت‏ با مولی(ع) بود و نمونه ‏ها فراوان‏است.
دومین تلاش سیاسی امام در این دوره قضاوت‏ های محیر العقول مولی است که به حق‏کانونی از معارف الهی است و گنجینه ذی قیمتی برای کارگزاران قضایی و نیز برای‏ کسانی که درصدد سوژه‏ های مفید برای ساختن فیلم در سیره امامان هستند.
امام علی(ع) نه تنها در دوران خلفا بهترین قاضی و یگانه داور به حق امت‏بودبلکه در دوران پیامبر گرامی(ص) نیز در یمن، مدینه مرجع قضایی مسلم مردم بود رسول خدا(ص) داوری‏های او را ستود و از این طریق مرجع قضایی جامعه اسلامی پس ازخویش معرفی کرد. و دستگاه خلافت نیز چاره‏ای جز رجوع به مولی در این زمینه‏ ها نداشتند. از کتاب‏های نفیس در این زمینه کتاب «قضاء امیرالمؤمنین علی بن‏ابی‏طالب‏» تالیف علامه شیخ محمد تقی تستری قدس سره می‏باشد که در 54 باب و یک‏خاتمه تنظیم شده و موارد فراوانی از قضاوت‏های مولی را آورده است و خوشبختانه ‏این کتاب توسط فرزند مولف به فارسی ترجمه شده است.
تلاش اجتماعی امام تلاش اجتماعی امام در این دوره و همه ادوار زندگی مبارکش‏عبارت بود از خدمت‏ به مردم به ویژه مستضعفان و محرومان. با کار و تلاش و زحمت،حاصل دست رنج‏ خویش را در مسیر فوق به کار می‏برد امام صادق (ع) فرمود: ان علیا(ع) اعتق الف مملوک من کد یده; امام علی(ع) هزار برده را از دسترنج ‏خویش آزادکرد». با زحمت فراوان قنات حفر می‏کرد و آن را وقف زائران خانه خدا و رهگذران‏می‏نمود و می‏فرمود کسی حق فروش آب را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به میراث ‏نمی‏برند.
اینها بخشی و اندکی از نمونه خدمات فراوان اجتماعی امام بود.
به این ترتیب سیری اجمالی در سیره مولی در دوره سکوت بیست و پنج ‏ساله به ‏پایان رسید گو این که ده ها نکته ناگفته دیگر در این دوره قابل بحث و بررسی است‏که مجالی برای ذکر آنها در یک مقاله نیست‏به ویژه آن که بنای ما بر اختصار وایجاز است‏به یاری خداوند در مقاله آینده پیرامون حکومت مولی علی(ع) سخن خواهیم‏ گفت ان شاء الله.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page