یکی از شیوه های رفتاری امام علی علیه السلام7رسیدگی به وضعیت نیازمندان جامعه بود که این شیوه میتواند راهگشای کارگزاران حکومتی در جامعه اسلامی امروزی باشد. امام علی علیه السلام 7در توزیع مطلوب اموال (بیت المال) دو ویژگی اساسی را مورد تأکید قرار میدادند:
1. رعایت عدالت در تقسیم؛
2. حبس نکردن حقوق عمومی.
و برای بیت المال دو نوع مصرف را در نظر میگرفتند:
الف) مصرف خاص؛
ب) مصرف عام1.
یکی از مصادیق مصرف خاص بیت المال از دیدگاه امام، تأمین نیاز فقرا و مستمندان و از کار افتادگان است. با توجّه به اینکه افراد جامعه با یکدیگر برابر نیستند، برخی توانایی جسمی و استعداد سرشار دارند و برخی ضعیف هستند، از این رو سطح درآمد، با توجّه به امکانات هرکس متفاوت است. برخی برای امرار معاش، درآمد کافی ندارند و برخی معلول، بیمار، ورشکسته و از کار افتاده و به عبارت جامع، نیازمندند. حقوق این گونه افراد چگونه باید استیفا شود و چه حقوقی در جامعه انسانی دارند؟
میدانیم که «فقر» آثار بسیاری در جامعه انسانی برجای میگذارد. امام علی7به این موضوع چنین اشاره میفرماید:
«یا بُنَیَّ إنّی أَخافُ عَلَیکَ الفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنهُ فَإنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدّینِ، مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِیَةٌ لِلْمَقْتِ2؛ ای فرزند! من از تهایدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنی است».
امام7در این اندرز به سه اثر اشاره میکند: 1. نقص در دین؛ 2. نقص در عقل؛ 3. ایجاد دشمنی.
با گرسنگی قوّتِ پرهایز نماند
افلاس عنان از کف تقوا بستاند3
کامل فرزانه را، دیوانه سازد احتیاج
عاقلان را از خرد، بیگانه سازد احتیاج4
تأمین حقوق نیازمندان جامعه، مستلزم برآورد نیاز، تأمین منابع مالی و سازوکاری بری حمایت از آنان است. حمایت از محرومان به معنای توزیع فقر در جامعه نیست؛ بلکه ریشهکنی فقر از جامعه است و موجب توسعه و عمران آن میشود. با حمایت از نیازمندان میتوان آنها را به بازار کار و تولید کشاند تا رقابت سالم و صحیح پدید آید و بر حجم و کیفیت تولیدات افزوده شود.5
نیازمندان، حقوقی دارند که بدان اشاره و راه استیفای آن را بیان میکنیم.
1. حقّ حیات
همه افراد در حالت عادی، حقّ زنده ماندن و استفاده طبیعی از امکانات موجود در طبیعت را دارند. بری کسانی که از کار افتادهاند و به خاطر وقوع حوادث غیر منتظره، درآمد کافی ندارند، باید چارهای اندیشید. در چنین مواقعی «دولت اسلامی» برای ادامه زندگی آنان اقدام میکند. همچنین مردم با انفاقشان، چه واجب و چه مستحب، به تأمین زندگی آنان اقدام میکنند. حضرت علی7در این باره میفرماید:
«إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی أَمْوالِ الأغْنِیاءِ أَقْواتَ الفُقَراءِ فَما جاعَ فَقیرٌ إلاَّ بِما مُتِّعَ بِهِ غَنیٌ6؛ خداوند روزی نیازمندان را در اموال ثروتمندان واجب کرده است و نیازمندی گرسنه نمیماند، مگر اینکه توانگری از حق او بهرهمند شده باشد».
این سخن امام به نوعی تفسیر آیه 25 سوره معارج است:(وَالَّذینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَالمَحْرُوم)« و آنها که در اموالشان حقّ معلومی است، برای تقاضا کننده و محروم».
این آیه اشاره به رعایت حقّ نیازمندان در زندگی دارد که باید حفظ شود و دولت و ثروتمندان وظیفه دارند از همنوعان خود با عنوان «تکافل» حمایت کنند. اختصاص بخشی از مالکیت به عموم شهروندان با توجّه به نیاز افراد نیازمند، برای رعایت و حفظ حقّ آنان است. امام7در این باره نحوه رفتار با نیازمندان جامعه را یادآوری میکند که در زمان حکومت خود، روزی پیرمردی را دید که از مردم کمک میخواهد. حضرت از اطرافیانش پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: مردی مسیحی است که از طریق کارگری امرار معاش میکرد و حالا از کار افتاده است و کسی او را برای کار استخدام نمیکند. امام فرمود:
«إِسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّی اِذا کَبُرَ وَ عَجَزْ تُمُوهُ وَ مَنَعْتُمُوهُ، أَنْفِقُوا عَلَیهِ مِنْ بَیتِ المالِ7؛ از او کار کشیدید تا پیر و ناتوان شد و اکنون او را محروم میسازید! از بیت المال به او انفاق و کمک کنید».
نیازمندی، آثار سوئی را به بار میآورد که منجر به کفر و از بین رفتن خِرَد انسانی میشود و امام7به این موضوع هم توجه داشت. این نمونه رفتار امام7بیانگر این واقعیت است که ادامه زندگی نیازمندان باید از طریق «انفاق» تأمین شود و «حقّ حیات»، یک حق انسانی است، نه یک حق دینی.
2. حقّ معاش
یکی دیگر از حقوق نیازمندان، حقّ معاش یا گذراندن زندگی به شکل آبرومندانه است. درباره با این حقّ نیازمندان، امام7این چنین اشاره میفرماید:
«اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَی الأغنِیاءِ فی أَموالِهِمْ بِقَدْرِ ما یَکْفی فُقَراءَهُمْ فَإِنْ جاءُوا وَ عَرَوُا جاهَدُوا فی مَنْعِ الأغنِیاءِ فَحَقٌّ عَلَی اللّهِ أَنْ یُحاسِبَهُمْ یَومَ القِیامَةِ وَ یُعَذِّبَهُمْ عَلَیهِ8؛ خداوند بر ثروتمندان واجب کرده است تا از اموالشان به اندازه کفایت فقیران هزینه کنند. اگر نیازمندان، گرسنه یا عریان باشند، به سبب منع ثروتمندان است و خداوند از آنها در روز قیامت حساب میکشد و مجازات میکند».
تعبیر «بقدر ما یکفی فقراءهم» در سخن امام، به حقّ معاش نیازمندان اشاره دارد و بیانگر این نکته است که هزینه معاش نیازمندان بایستی تأمین شود، چه از سوی دولت اسلامی و چه ثروتمندان، و اگر این دسته به تأمین معاش آنان اقدام نکنند، مورد محاسبه و مجازات قرار میگیرند. «تکافل اجتماعی» وظیفه همگانی است، به ویژه ثروتمندان موظّف هستند تا «فقر» را از صحنه زندگی افراد نیازمند بزدایند.
گرچه مفهوم فقر در جامعه، گسترده است و در هر زمان با توجّه به سطح زندگی افراد جامعه، سطح فقر تعیین میشود، تأمین «حقّ حیات و معاش» در حدّاقل شرایط و امکانات بر عهده دولت اسلامی و انسانهای مرفّه است.
با توجّه به گستردگی مفهوم فقر در هر زمان و با در نظر گرفتن سطح متوسّط معیشت جامعه، «فقر» تعریف میشود از این رو، فقرزدایی و رسیدگی به فقیران باید با تأمین رفاه نسبی آنان ادامه یابد.9 امام علی7در این باره میفرماید:
«فَمَنْ آتاهُ اللّهُ مالاً فَلْیَصِلْ بِهِ القَرابَةَ وَلْیُحْسِنْ مِنهُ الضّیافَةَ وَلْیَفُکَّ بِهِ الأسیرَ وَالعانِیَ وَلْیُعْطِ مِنهُ الفَقیرَ وَ الغارِمَ وَلْیَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَی الحُقوقِ وَالنَّوائِبِ إبْتِغاءَ الثَّوابِ10؛ هرکس که خداوند مالی را به او ببخشد، باید به خویشاوند خود بخشش کند، و سفرههای مهمانی بگستراند، و اسیر را آزاد کند، و از آن به نیازمندان و بدهکاران بپردازد، و برای به دست آوردن ثواب الهی در برابر پرداخت حقوق الهی شکیبایی ورزد».
امام علی7در این فراز از خطبه، به سه نکته اشاره میکند:
الف) مالی که در اختیار انسان قرار میگیرد، از آنِ خداست.
ب) کسانی که باید از این ثروت بهرهای ببرند، مشخّص شده که عبارتاند از: خویشاوند، مهمان اسیر، گرسنه، نیازمند و بدهکار که میتوان گفت همان مصرف کنندگان «انفاق واجب» هستند.
ج) انفاق باید با طیب خاطر و برای به دست آوردن رضای خدا صورت گیرد؛ همان طور که خداوند در قرآن میفرماید:
(مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ...)11 «کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود، انفاق میکنند...».
امام علی7در این فراز به نوعی با این بخششها، یکی از راههای تحقّق «عدالت اقتصادی» را که همان «توازن مالی» است، یادآوری میکند؛ چرا که اگر این توازن برهم بخورد و تمرکز ثروت به وجود بیاید، موجب برهم خوردن نظم اجتماعی و شکاف طبقاتی در جامعه خواهد شد.
خداوند در قرآن در این باره میفرماید:
(ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ القُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی القُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَابْنِ السّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأغْنِیاءِ مِنْکُمْ...)12 «آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آنِ خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد».
این نوع تقسیم بندی (فیء) که خداوند یادآوری میکند، عامل مهمّی است که ثروت فقط در دست عدّه خاص نباشد، بلکه نیازمندان هم از آن بهرهمند شوند و میتوان گفت که تقسیم ثروت برای جلوگیری از تمرکز آن در دست یک عدّه خاص است و از بین بردن شکاف طبقاتی، یعنی کم کردن ثروت ثروتمندان و توزیع آن در بین نیازمندان.
امام علی7در این باره میفرماید:
«أَعْطَیْتُ کَما کانَ رَسُولُ اللَّهِ یُعْطی بِالسَّویَّةِ وَ لَمْ أَجْعَلْها دُولَةً بَیْنَ النَّاسِ13؛ اموال را در بین مردم به طور مساوی تقسیم کردم، همان طور که پیامبر این چنین تقسیم میکرد، و آن را مانند گوی در بین ثروتمندان قرار ندادم تا دست به دست شود».
امام علی7در این بخش از سخن خود به ین نکته ای اشاره میکند که بخشی از دارایی و اموالی که در اختیار ثروتمندان و دولت اسلامی است، به عموم مردم اختصاص دارد. بنابراین بایستی ثروت و درآمد در بین همه گروههای جامعه توزیع شود و در دست گروهی خاص قرار نگیرد. ثروت و درآمدها در نظام اقتصادی اسلام دارای اهمیّت خاصّی است؛ زیرا توازن اقتصادی و در پرتو آن، عدالت اقتصادی را به همراه دارد.14
یکی دیگر از درآمدهایی که بایستی به نوعی در بین همه مردم توزیع شود، خراج (مالیات) است. ایشان درباره نحوه هزینه و مصرف خراج میفرماید:
«وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَراجِ بِما یُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإنَّ فی صَلاحِه وَ صَلاحِهِمْ سِواهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهُمْ إلاَّ بِهِمْ لاِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیالٌ عَلَی الْخَراجِ وَ أَهْلِهِ15؛ در کار خراج چنان دقّت کن که اصلاح خراج دهندگان در آن است؛ چه صلاح خراج و خراج دهندگان در اصلاح دیگران است و کار دیگران سامان نمییابد، جز به مؤدّیان خراج؛ چرا که همه مردم هزینه خوار خراج و خراج دهندگان هستند».
امام علی7در این فراز از نامه، دو نکته را یادآوری میکند:
الف) خراج، خراج دهندگان را با تعدیل ثروت اصلاح میکند.
ب) خراج، خراج گیرندگان را با توزیع ثروت در بین نیازمندان اصلاح میکند.
حتّی امام7بالاتر از این نکته را یادآوری میکند و میفرماید که در زمان حکومت من در کوفه، رفاه نسبی در بین ساکنان این شهر برقرار شده است و همه از این موقعیت حدّاقلی برخوردار هستند:
«ما أَصْبَحَ بِالْکُوفَةِ أَحَدٌ الاَّ ناعِماً، اِنَّ أَدْناهُمْ مَنْزِلَةً لَیَأْکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ ماءِ الفُراتِ؛16 همه مردم کوفه از رفاه برخوردار هستند. پایینترین آنها (فقیرترین) نان گندم میخورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم (فرات) مینوشند».
امام7سه موضوع را به عنوان مصداق بهرهمندی از حقّ معاش مطرح میسازد و میفرماید: کوفیان از این سه بهرهمند هستند:
1. نان گندم (خوراک)؛
2. سرپناه (منزل مسکونی)؛
3. آب سالم.
این، یعنی تأمین حدّاقل نیاز مردم یا تأمین رفاه در «کفّ» و رساندن رفاه به سقف برنامه بعدی امام. عدالتخواهی امام و سیاست توزیع ثروت در بین عامّه مردم و نیازمندان، موجب رخت بربستن پدیده فقر از «جامعه علوی» شد و درآمدهای جامعه به صورت متوازن در بین همه افراد توزیع یافت. از دیدگاه حضرت علی7سیاست توزیعی باید تا برخورداری همگان از رفاه نسبی ادامه یابد.17
امام7با معرّفی طبقات گوناگون مردم و نقش هر کدام از آنها در جامعه و با اشاره به طبقه ضعیف، یادآوری میفرماید که این گروه بایستی مورد توجّه قرار گیرند:
«وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلی مِن ذَوِی الحاجَةِ وَالمَسْکَنَةِ وَ کُلّ قَدْ سَمّی اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلی حَدِّهِ فَریضَةً فی کِتابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبیِّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) عَهْداً مَحْفُوظاً عِنْدَنا18؛ وطبقه پایین دست جامعه، نیازمندان و بینوایان هستند و خداوند سهم هر دسته را مشخّص کرده و حدود و میزان آن را در کتاب خود و سنّت پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم بیان داشته است. این، پیمانی است از جانب خدا که در نزد ما نگهداری میشود».
این فراز از سخن امام7به نوعی تفسیر آیات قرآن پیرامون «انفاق» است؛ چون در آیات انفاق سهم نیازمندان مشخّص و موارد مصرف آن تعیین شده است. توصیه های امام برای دستگیری از نیازمندان در حدّی است که خداوند را به عنوان «شاهد» یادآوری میکند و میفرماید:
«اللَّهَ اللّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلی مِنَ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهُمْ مِنَ المَساکینِ وَ الْمُحْتاجینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسی وَ الذَّمْنی فَإنَّ فی هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلَّهِ ما اُسْتُحْفَظَکَ مِن حَقِّهِ فیهِمْ وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیتِ مالِکَ19؛ خدا را، خدا را درباره طبقه پایین جامعه در نظر داشته باش، مردمی که چارهای ندارند، از بیچارگان، نیازمندان، گرفتارانِ رنجور و ناتوانان زمینگیر. در بین این طبقه، افراد قانع و سؤال کننده وجود دارد. حقّی را که خداوند برای آن، نگهبانی اش را به تو سپرده، پاس بدار و بخشی از بیت المال را به آنان اختصاص بده!»
امام7به استیفای این دو حقّ تأکید فراوان داشتهاند. امیدواریم که کارگزاران حکومتی از این «شیوه رفتاری امام» الگو گیرند و نسبت به تأمین حقوق نیازمندان جامعه اقدام کنند.
گر کشی یک کور از چاه ای فلان *** بِهْ که خود بالا کشی تا آسمان
گر برآری حاجت بیچارهای *** به که خوانی چهل کرت سیپارهای
در رضای یک مسلمان، دَه قدم *** به که سالی طی کنی راه حرم
لیک کار مؤمنان را ساختن *** سینهشان را از غمی پرداختن
هرچه باشد، شادی آن دولتی است *** خود نه محتاج خلوص قربتی است
در ازایش اجر گیری بیحساب *** قربت ار باشد، فزون گردد ثواب20
_____________________________
1. سیاستنامه امام علی7، محمد محمدی ریشهری، ترجمه مهدی مهریزی، ص 401 و 409.
2. نهج البلاغه، حکمت 319.
3. گلستان سعدی، ص167.
4. معارف نهج البلاغه در شعر شاعران، محمد دشتی، به نقل از دیوان لامع، ص 620.
5. دانش نامه امام علی7، زیر نظر علی اکبر صادقی رشاد، ج7، ص91.
6. نهج البلاغه، حکمت 328.
7. سیاست نامه امام علی7، ص 412، به نقل از تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 293.
8. موسوعة الامام علیّ بن ابیطالب7، محمد محمدی ریشهری، ج 4، ص 203.
9. دانشنامه امام علی7، ج 7، ص 94.
10. نهج البلاغه، خ 142.
11. بقره / 265.
12. حشر / 7.
13. موسوعة الامام علیّ بن ابیطالب7، ج4، ص124.
14. دانشنامه امام علی7، ج 7، ص 84.
15. نهج البلاغه، نامه53.
16. بحارالانوار، مجلسی، ج 40، ص 327.
17. دانشنامه امام علی7، ج 7، ص 84.
18. نهج البلاغه، نامه53.
19. همان.
20. معارف نهج البلاغه در شعر شاعران، به نقل از مثنوی مرحوم نراقی، ص 342.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا