در برخی از کتب اهل تسنن جملاتی درمورد ابوطالب دیده میشود که حکایت از کم لطفی یا بی لطفی یا کینه نویسندگان آن کتابها نسبتبه شخصیت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگریک دهم گواههایی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است، درباره یک فرد دیگر آمده بود، همگی از سنی و شیعه، بالاتفاقاسلام و ایمان او را تصدیق میکردند; ولیچگونه است که با وجود دهها شاهد محکم برایمان او، باز گروهی وی را تکفیر کردهاند وحکم به کفر و عذاب او نمودهاند و گفته اند کهبرخی از آیات که مشعر بر عذاب است، درحق ابوطالب نازل گردیده است؟!
به راحتی میتوان فهمید که هدف از طرحاین مساله، جز طعن فرزندان ابوطالب، به ویژه امیرمؤمنان علیه السلام چیز دیگری نیست.برخی از نویسندگان اهل تسنن برای این کهبهتر بتوانند ابوطالب را تکفیر کنند، دامنه بحث را به پدران پیامبرصلی الله علیه وآله کشانیدهاند وپدر و مادر آن حضرت را نیز غیر مؤمنقلمداد نمودهاند. (1)
مسلم است که در موضوع نسب و نژاد، بعداز شخص خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله کسی به شرافتعلیعلیه السلام نمیرسد. به قدری نسبت و نژاد آنحضرت پاک و درخشان است که برخی ازمتعصبین، مانند: علاءالدین قوشچی، جاحظو سعدالدین تفتازانی گفتهاند: ما از کلماتعلیعلیه السلام که فرموده است: «نحن اهلالبیتلایقاس بنا احد»; ما اهلبیت رسول اللههستیم که احدی را نتوان به ما قیاس کرد،حیرانیم.
احمدبن محمدکرزی بغدادی میگوید: ازعبدالله بناحمد بنحنبل شنیدم کهگفت:«وقتی در مورد فضیلت صحابه از پدرم،احمدبن حنبل سؤال کردم، گفت: ابوبکر، عمرو عثمان. گفتم: پس جایگاه علیابنابیطالبعلیه السلامکجاست؟
پدرم گفت: «هو من اهلالبیت لایقاسبه هؤلاء»; علیعلیه السلام از اهلبیت پیامبر استو صحابه را نباید با او قیاس کرد.
امام احمدبن حنبل در کتاب مسند خود،میرسیدعلیهمدانی شافعی در کتابمودةالقربی ابن مغازلی شافعی در مناقب ومحمدبن طلحه شافعی در کتاب مطالبالسؤل نقل کردهاند که پیامبراکرمصلی الله علیه وآلهفرمود: «من و علی نوری بودیم در اختیارقدرت خدای تعالی، چهارده هزار سال قبل ازخلقت آدم. پس چون خداوند آدم را خلقنمود، ما را که نور بودیم، در صلب آدم قرارداد و ما در صلب آدم پیوسته باهم بودیم، تادر صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم. پسدر من، نبوت و در علی، خلافت را ظاهرساخت.» (2)
این حدیث را بسیاری از علمای اهلتسنننقل کردهاند که میتوان به افراد ذیل اشارهکرد:
1 - خوارزمی در فصل چهارم مناقب.
2 - ابنجوزی در تذکره.
3 - ابن صباغ مالکی در فصول المهمة.
4 - گنجی شافعی در کفایةالطالب.
5 - ابن ابیالحدید در جلد دوم شرح نهجالبلاغه.
6 - شیخ سلیمان بلخی حنفی در ینابیعالمودة.
7 - حموینی درکتاب فرائدالسمطین.
از طرف دیگر، طبق آنچه که از کتبتاریخی و انساب استخراج میشود، نیاکانحضرت علیعلیه السلام برخلاف دیگران، همگی تاآدم ابوالبشرعلیه السلام موحد و خدا پرستبودند ودر صلب و رحم ناپاکی قرار نگرفتند.
دلیلهایی بر ایمان ابوطالب
طرز تفکر و عقیده هرشخصی راازچند راهمیتوان به دست آورد:
1 - بررسی آثار علمی و ادبی که از او ماندهاست.
2 - طرز رفتار و کردار او در میان جامعه.
3 - عقیده دوستان و نزدیکان او. (3)
عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یادشده میتوان اثبات کرد.
راه اول; بررسی آثار علمی
اشعار و سرودههای ابوطالب کاملا بر ایمانو اخلاص او گواهی میدهد. اشعار ابوطالبگنجینهای علمی و ادبی است که دارایمضامین عالی توحیدی میباشد. برای نمونهبه چند بیت آن اشاره میشود:
لیعلم خیارالناس ان محمدا نبی کموسی والمسیح بن مریم اتانابهدی مثل ما اتیابه فکل بامرالله یهدی و یعصم. (4)
اشخاص شریف و فهمیده بدانند کهمحمدصلی الله علیه وآله بسان موسی و مسیح، پیامبراست. او هدایت را برای ما به ارمغان آورد،همان گونه که مسیح و موسی و تمام پیامبرانبه فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه بازمیدارند.
تمنیتم ان تقتلوه و انما امانیکم هذی کاحلام نائم نبی اتاه الوحی من عند ربهو من قال لایقرع بها من نادم
ای سران قریش! تصور کردهاید که میتوانیدبر او دستیابید، در صورتی که آرزویی را کهدر سر میپرورانید، کمتر از خوابهای آشفتهنیست. او پیامبر است و از ناحیه خداوند بر اووحی نازل میشود و کسی که جواب منفیبدهد، انگشت پشیمانی به دندان خواهدگرفت.
ا لم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا کموسی خط فی اول الکتب و ان علیه فیالعباد محبة و لاحیف فیمن خصه الله بالحب
ای قریش! آیا نمیدانید که ما او را مانندموسی، پیامبر میدانیم و نام و نشان او درکتابهای آسمانی قید گردیده است. وبندگان خدا محبت مخصوص به وی دارند ونباید درباره کسی که خدا محبت او را دردلها به ودیعت گذارده است، تاسف خورد.
والله لن یضلوا الیک بجمعهم حتی اوسد فی التراب دفینا فاصدع بامرک ماعلیک غضاضة وابشربذاک وقر منک عیونا ودعوتنی و علمت انک ناصحی ولقد دعوت و کنت ثم امینا و لقد علمت ان دین محمد (ص) من خیر ادیان البریة دینا
ای برادر زادهام (پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله)! هرگزقریش به تو دست نخواهند یافت و تا آنروزی که لحد را بستر کنم و در میان خاکبخوابم، دست از یاری تو برنخواهم داشت.آنچه را ماموری، آشکار کن و از هیچ چیزمترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز.مرا به آئین خود خواندی و میدانم تو پنددهنده من هستی و در دعوت خود امین ودرستکاری. حقا که کیش محمدصلی الله علیه وآله ازبهترین آیین هاست! (5)
از اشعار معروف ابوطالب که دلالتبرایمان او دارد، قصیدههای «لامیه» و «میمنه»او میباشد:
لعمری لقد کلفت وجدا باحمد واحببته حب الحبیب المواصل وجدت بنفسی دونه فحمیته ودافعت عنه بالذری والکواهل وایده رب العباد بنصره واظهر دینا حقا غیر باطل (6)
به جان خودم! به قدری به واسطه وجوداحمدصلی الله علیه وآله در وجد و سرور غوطه ورم که وجدرا به زحمت آوردهام; زیرا او را به قدریدوست میدارم مانند کسی که دوستخود رابه سینه گرفته باشد. جان خود را نثار او کنم وحمایت از او نمایم به اعضای رئیسه و غیررئیسه خود. خداوند او را پاینده بدارد کهجمال اهل دنیا است و نقمت دشمنان وزینت هر کوی و محفل است. پروردگاربندگان او را با توفیقات خود تایید و یارینمود و ظاهر و محقق کرد دین حقی را کهباطل در او راه نداشت.
از دیگر اشعار او که صراحتبر ایمانابوطالب دارد، شعری است که ابن ابیالحدیددر جلد سوم شرح نهج البلاغه آورده است:
یا شاهد الله علی فاشهد انی علی دین النبی احمد من ضل فیالدین فانی مهتد
«ای گواهان! شاهد باشید که من بر دینپیغمبر خدا احمدصلی الله علیه وآله استوارم. هرکس از آنخارج است، باشد. من به او هدایتشدم.»
هریک از این قطعات، قسمت کوچکی ازعقائد مفصل و نغز ابوطالب است که هریک بهتنهایی در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنکافی است.
راه دوم; طرز رفتار و کردار او در میانجامعه
راه دوم، نوع رفتار ابوطالب با پیامبرصلی الله علیه وآله ونحوه فداکاری ودفاع او از ساحت اقدسرسول خداست. هر کدام از آن خدماتمیتواند آیینه فکر و روشنگر روحیات اوباشد، زیرا ابوطالب شخصیتی است که راضینشد برادر زاده او دل شکسته شود و علیرغمتمام موانع و نبود امکانات، زحمتبردن او رابه شام پذیرفت.
پایه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن حداست که او را همراه خود به مصلی برد و خدارا به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید.وی در راه حفظ رسول خداصلی الله علیه وآله از پایننشست و سه سال زندگی در شکاف کوه واعماق دره را بر ریاست و سیادت مکه ترجیحداد، تا آن جا که این وضعیت او را فرسودهساخت و باعث رحلت او گردید.
ایمان او به رسول خداصلی الله علیه وآله به قدریمحکم بود که راضی شد تمام فرزندانشکشته شوند، ولی پیامبرصلی الله علیه وآله زنده بماند.ابوطالب شبها علی را در رختخوابپیامبرصلی الله علیه وآله میخوابانید تا اگر سوء قصیدیدرکار باشد، به پیامبرصلی الله علیه وآله اصابت نکند. اوحاضر شد تمام سران قریش به عنوان انتقامکشته شوند و طبعا تمام قبیله بنیهاشم نیزکشته میشد.
وصیت ابوطالب هنگام مرگ
ابوطالب هنگام مرگ به فرزندانش چنینگفت:
من محمد را به شما توصیه میکنم; زیرا اوامین قریش و راستگوی عرب و حائز تمامکمالات است. آیینی آورده است که دلهابدان ایمان دارند، اما زبانها از ترس شماتتبه انکار آن برخاسته است. من میبینم کهافتادگان و ضعیفان عرب به حمایت اوبرخاسته، به او ایمان آوردهاند و محمد بهکمک آنها برشکستن صفوف قریش قیامنموده است.
ای خویشاوندان من! از دوستان و حامیانحزب او (اسلام) باشید. هرکس او را پیرویکند، سعادتمند میگردد و اگر اجل مرا مهلتمیداد، من حوادث و مکاره روزگار را از او دفعمینمودم. (7)
موضع ابوطالب در آغاز بعثت
روزی که پیامبرصلی الله علیه وآله تمام خویشاوندانخود را جمع کرد و آیین اسلام را بر آنانعرضه نمود، ابوطالب به او گفت: «برادر زادهام!قیام کن! تو والامقامی! حزب تو گرامیترینحزب هاست! تو فرزند مرد بزرگی هستی!هرگاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی بهدفاع تو برمیخیزد. به خدا سوگند! اعرابمانند خضوع بچه حیوان نسبتبه مادرش درپیشگاه تو خاضع خواهند شد.» (8)
راه سوم; عقیده دوستان و نزدیکان
از آن جا که اهل خانه بهتر میدانند کهدرخانه چیست و چه میگذرد، ایمانابوطالب را باید از زبان اهلبیتعلیهم السلام شنید:
1 - وقتی علیعلیه السلام خبرمرگ ابوطالب را بهپیامبرصلی الله علیه وآله داد، ویسخت گریست و بهعلیعلیه السلام دستور غسل وکفن و دفن داد و ازخداوند برای او طلبمغفرت نمود.
2 - در محضر امامسجادعلیه السلام از ایمانابوطالب سخن به میانآمد. آن حضرت فرمود:«در شگفتم که چرا مردمدر اخلاص او تردیددارند، در صورتی که هیچزن مسلمانی نبایستبعداز اسلام آوردن در حباله شوهر کافر خودبماند و فاطمه بنت اسد که از سابقین دراسلام است، تا هنگام مرگ ابوطالب در نکاحاو بود.»
3 - امام باقرعلیه السلام فرمود: «ایمان ابوطالب برایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد وامیرمؤمنان دستور میداد از طرف وی حجبهجا آورند.» (9)
4 - امام صادقعلیه السلام فرمود: «حضرتابوطالب بسان اصحاب کهف است که در دلایمان داشتند و تظاهر به شرک مینمودند. ازاین جهت دوبار ماجور خواهند بود.»
5 - حضرت عبدالعظیم حسنی در نامهایاز محضر امام رضاعلیه السلام در مورد ایمانابوطالب سؤال نمود. امام رضاعلیه السلام در جوابفرمود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. اگر در ایمانابوطالب شک کنی، سرنوشت تو آتش جهنماست.» (10)
6 - عن ابیعبداللهالصادقعلیه السلام قال:«نزل جبرئیلعلیه السلام علیالنبیصلی الله علیه وآله فقال:یا محمد! ان ربک یقرئک السلام ویقول: انی قد حرمت النار علی صلبانزلک و بطن حملک و حجرکفلکفالصلب صلب ابیک ابیه عبدالله بنعبدالمطلب و البطن الذی حملک آمنةبنت وهب و اما حجر کفلک فحجرابیطالب.»; امام صادقعلیه السلام فرمود:جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: ای محمد!خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید:«من حرام کردم آتش را بر صلبی که تو راحمل کرد و شکمی که تورا پروراند و دامنیکه تو را متکفل شد; پس صلب یعنی پدرتعبدالله و شکم یعنی مادرت آمنه و دامنیعنی عمویت ابوطالب.» (11)
___________________________
1 - الغدیر، ج 7، ص 330.
2 - مودةالقربی، (المودةالثانیه.)
3 - الغدیر، ج 7، ص 331.
4 و 5 - فروغ ابدیت، ج 1، ص 300.
6 - شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ص 316.
7 - سیره حلبی، ج 1، ص 389.
8 - فروغ ابدیت، ج 1، ص 303.
9 - الغدیر، ج 7، ص 390.
10 - همان، ص 395.
11 - همان، ص 392.
فروغ ایمان در قلب ابوطالب
- بازدید: 3605