آماده باش نظامی در برابر معاویه و خیانت یاران و فرماندهان

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 معاویه، پس از به کارگیری توطئه های نهان و آشکار و پس از انجام مقدمات لازم، تصمیم گرفت به پیشروی و تجاوز خود ادامه داده و عراق را تحت تصرف خود درآورد.
امام حسنعليه‌السلام ، از حرکت نظامی معاویه اطلاع یافت و بی درنگ، مردم را به نماز جماعت، در مسجد جامع کوفه، دعوت کرد.
سپس، جمعیت زیادی در مسجد جامع کوفه، اجتماع کردند.
امام حسن مجتبیعليه‌السلام برفراز منبر رفته و پس از ذکر مطالبی، ماجرای تجاوز نظامی معاویه به عراق را، به مردم خبر داد و آنها را به آماده باش و بسیج عمومی، دعوت نمود و از آنها خواست تا برای رویارویی با سپاه معاویه، در لشکرگاه «نُّخَیْلَة »، (محل اجتماع نیروهای نظامی، که در سر راه شام قرار داشت) گرد هم بیایند.
در همین وقت، که هنوز آغاز کار بود، سستی و بی حالی مردم، آشکار گردید به طوری که مورخین می نویسند: مردم، در برابر دعوت امام حسنعليه‌السلام به جهاد با معاویه، سکوت کردند. حتی یک نفر از آنها سخنی نگفت و یک کلمه جواب نداد!
در این هنگام، که همه در سکوت مرگبار فرورفته بودند، «عدی بن حاتم» یکی از سرداران سپاه امام علیعليه‌السلام ، قفل سکوت را شکست و از جای خود برخاست و با سخنان پرشور خود، احساسات مردم را تحریک کرد، تا آنها به دعوت امام حسنعليه‌السلام ، جواب مثبت بدهند و از ترس و پراکندگی و نفاق، دوری نمایند.
سپس، افرادی مانند:
۱- قیس بن سعد.
۲- معقل بن قیس ریاحی.
۳- زیاد بن صعصعه.
دنبال سخن عدی بن حاتم را گرفته و مردم را به بسیج عمومی برای جلوگیری از تجاوز های معاویه، فراخواندند.
امام حسنعليه‌السلام ، از بالای منبر از آنها تقدیر و تشکر نمود و برایشان دعا کرد.
سپس، امام حسنعليه‌السلام به همراه لشکر عظیمی، از کوفه خارج شدند، تا به «دیر عبدالرحمان» رسیدند و آنها در آنجا، سه روز اقامت نمودند، تا همه ی مردم اجتماع نمایند(۶۳) .
امام حسنعليه‌السلام ، پسر عموی پدر بزرگوارش، عبیدالله بن عباس را طلبید و او را فرمانده دوازده هزار نفر کرد، سپس، سفارش هایی را به او فرمود: از جمله اینکه: لشکر را از کنار شط فرات حرکت بده و از آنجا، به سرزمین «مسکن» برو، وقتی که از آنجا گذشتی، با سپاه معاویه روبرو می شوی. تو پیشدستی در جنگ مکن، وقتی دیدی او جنگ را آغاز کرد، با او جنگ کن. اگر برای تو حادثه ای رخ داد، «قیس بن سعد»، فرمانده سپاه خواهد شد.
آنگاه، عبیدالله بن عباس، به همراه دوازده هزار نفر لشکر، از کنار شط فرات حرکت نمود تا به سرزمین «مسکن» رسید(۶۴) .
امام حسنعليه‌السلام ، پس از اعزام عبیدالله، همچنان مردم را به جهاد و بسیج، برای جلوگیری از سپاه معاویه، فرامی خواند.
ولی مردم، برای حرکت به سوی جبهه ی جنگ، تمایلی نشان نمی دادند و کندی می کردند. سپس آنان، با سختی و اکراه، به فرمان امام حسنعليه‌السلام گردن نهاده و همراه آن حضرت، به راه افتادند.
عالم بزرگ، شیخ مفید «رحمه الله»، در کتاب «ارشاد» خود، وضع روحی یاران امام حسن مجتبیعليه‌السلام را، به پنج دسته، تقسیم و مشخص کرده است:
۱- یک دسته از آنها، از شیعیان امام حسنعليه‌السلام و پدر بزرگوارش امام علیعليه‌السلام بودند.
۲- یک دسته از آنها، از گروه خوارج بودند، که هدفشان، جنگ با معاویه بود، اگر چه به امام حسنعليه‌السلام بی علاقه بودند.
۳- یک دسته از آنها، فتنه جو بودند و به طمع جمع غنایم جنگی، به جبهه ی جنگ می رفتند.
۴- یک دسته از آنها، در حال شک و تردید به سر می بردند و حیران و سرگردان بودند و نمی دانستند که چه باید بکنند.
۵- یک دسته از آنها، پیرو قبیله و رئیس قبیله ی خود بودند. آنها، دین و ایمانی نداشتند، بلکه به میل رؤسای قبیله ی خود، رفتار می نمودند.
امام حسنعليه‌السلام ، با لشکری که از چنین مجموعه ای ترکیب یافته بود، به راه افتادند تا به محلی به نام «حمام عمر » رسیدند.
سپس، از آنجا به «دیر کعب » و از آنجا به «ساباط » (مداین) رسیده و در کنار پل ساباط، فرود آمدند(۶۵) .
امام حسنعليه‌السلام ، شب را با یاران خود، در ساباط (مداین) ماندند.
صبح آن شب، امام حسنعليه‌السلام خواست تا سپاه خود را بیازماید و ببیند که آیا آنها، آمادگی برای جنگیدن با سپاه معاویه را دارند، یا نه؟!
آن حضرت، دستور داد تا همه ی یارانش، برای خواندن نماز، اجتماع کنند. این دستور، اجرا شد.
آن حضرت، بعد از خواندن نماز، بالای منبر رفته و پس از بیان حمد و ثنای خداوندی، فرمود:
آگاه باشید! همانا، آنچه موجب اتحاد و به هم پیوستگی شما است، (گرچه شما آن را نپسندید) برای شما از پراکندگی بهتر است. (گر چه شما پراکندگی را دوست بدارید.)
آگاه باشید! آنچه را که من برای شما می اندیشم، بهتر از آن چیزی است که خودتان برای خود، می اندیشید. بنابراین، شما از دستور من سرپیچی نکنید و رأی مرا (که من آن را برای شما پسندیده ام) به خود من باز نگردانید.
سپاهیان، پس از شنیدن این گفتار به همدیگر نگاه می کردند و می گفتند:
منظور امام حسنعليه‌السلام از این سخنان چیست؟
گروهی از آنان می گفتند: سوگند به خدا! ما چنین می پنداریم که امام حسنعليه‌السلام می خواهد با معاویه، صلح کند.
گفتگوها بالا گرفت.
عده ای از افراد سپاه (که از خوارج بودند) گفتند: این مرد (امام حسنعليه‌السلام )، کافر شده است!!!
در این وقت، گروهی تحریک شده، و به خیمه ی امام حسنعليه‌السلام ریخته و آنچه در آنجا بود، غارت کردند، تا آنجا که، جانماز آن حضرت را از زیر پایش کشیدند و بردند و حتی ردای آن حضرت را نیز از دوشش برداشتند!!!
کوتاه، سخن آنکه: امام حسنعليه‌السلام بر مرکب خود سوار شده، با جمعی از یاران و پاسداران خود، از آنجا دور شدند.
وقتی که آنها به تاریکی ساباط (مداین) رسیدند، مردی از بنی اسد، به نام «جراح بن سنان »، به پیش آمد و دهنه ی اسب امام حسنعليه‌السلام را گرفت و خطاب به آن حضرت گفت: الله اکبر! ای حسن! تو مشرک شدی، چنانکه پدرت قبل از این مشرک شد!!!
سپس آن مرد، با آن شمشیری که در دست داشت، چنان ضربه ای بر ران پای حضرت امام حسنعليه‌السلام زد، که گوشت ران را شکافته و به استخوان آن رسید.
امام حسنعليه‌السلام ، از شدت درد، دست خود را به گردن ضارب نهاد و سپس، هر دو با هم به زمین افتادند.
در این هنگام، یکی از شیعیان امام حسنعليه‌السلام ، به نام «عبدالله بن خطل » جهید و شمشیر مرد ضارب را از دست او گرفت و با همان شمشیر، خود او را کشت.
از آن پس، امام حسن مجتبیعليه‌السلام در شهر مداین و در خانه ی «سعد بن مسعود ثقفی » که حاکم مداین بود، بستری شد و به معالجه ی خود پرداخت(۶۶) .
در چنان شرایط سختی، چند حادثه ی بسیار تلخ دیگر که در ذیل، به آنها اشاره می شود، اتفاق افتاد:
۱- گروهی از سران سپاه امام حسنعليه‌السلام ، به طور محرمانه، برای معاویه نوشتند: ما تسلیم فرمان تو هستیم، تو به سوی ما بیا. ما متعهد می شویم که یا حسنعليه‌السلام را تسلیم تو نماییم، یا او را غافلگیر کرده و بکشیم!!!
۲- نامه ای از جانب قیس بن سعد، برای امام حسنعليه‌السلام آمد، که در آن نامه نوشته بود:
عبیدالله بن عباس، در جبهه ی جنگ، فریب پیام معاویه را خورده و شبانه، با عده ای از همراهان خود به معاویه پیوست. زیرا معاویه، برای او پیام داد که اگر تو به من بپیوندی، من یک میلیون درهم پول به تو می دهم، به طوری که نیمی از آن پول را به صورت نقد، و نیم دیگرش را، به هنگام ورود به کوفه، در اختیار تو می گذارم!!!(۶۷) .
بنا به گفته ی یعقوبی، در تاریخ خود، این خیانت باعث شد که هشت هزار نفر از سپاه امام حسنعليه‌السلام ، به معاویه پیوستند(۶۸).
امام حسنعليه‌السلام ، سپاهی را که تعدادشان چهار هزار نفر بود، به فرماندهی مردی از قبیله ی کنده، به جبهه ی جنگ فرستاد.
آنها، وقتی که به شهر انبار رسیدند، معاویه توسط جاسوسان خود، برای فرمانده آن سپاه، مبلغ پانصد هزار درهم فرستاد و وعده ی أمارت بعضی از نقاط شام را نیز به او داد.
آن فرمانده نیز، به همراه دویست نفر از نزدیکان خود، به سپاه معاویه پیوست.
امام حسنعليه‌السلام ، مردی از قبیله ی مراد را نیز به همراه سپاهی، به سوی جبهه ی جنگ فرستاد. او نیز، با عده ای، فریب پول و وعده های معاویه را خورده و به سپاه معاویه پیوستند!(۶۹) .
در این آزمایش، که دورنمایی از آن بیان شد، امام حسنعليه‌السلام ، یاران سست اراده ی خود را به خوبی شناخت و سیه رویی سپاه عراق نیز برای آن حضرت و اصحابش، آشکار شد. یارانی که حتی وسایل ساده ی زندگی آن حضرت را غارت کرده، به ران مبارکش شمشیر زدند و فرماندهانش، یکی پس از دیگری، به آن حضرت خیانت کردند.
در این هنگام، جز گروه اندکی از شیعیان وفادار امام حسنعليه‌السلام ، کسی با آن حضرت باقی نماند. ولی آنها نیز، به قدری اندک بودند که آن حضرت، توانایی نبرد با سپاه بیکران معاویه را نداشت.
در چنین شرایطی، معاویه نامه ای به امام حسنعليه‌السلام نوشت و در آن نامه به امام حسنعليه‌السلام پیشنهاد صلح را مطرح نمود و از سوی دیگر، معاویه نامه های یاران امام حسنعليه‌السلام را که به معاویه نوشته بودند، برای امام حسنعليه‌السلام ارسال داشت.
این جا بود که امام حسنعليه‌السلام ، مجبور شد که صلح پیشنهادی معاویه را مشروط به شرایطی بپذیرد، که آن شرایط را بعدا بیان می کنیم، ان شاء الله تعالی(۷۰) .
عالم بزرگ، جناب شیخ مفید (رحمة الله تعالی علیه)، در این رابطه می نویسد:
امام حسنعليه‌السلام اطمینانی به صلح پیشنهادی معاویه نداشت و می دانست که معاویه می خواهد حیله و تزویر کند.
آن حضرت، چاره ای جز پذیرفتن صلح و ترک جنگ نداشت؛ زیرا که پیروان و یاران آن حضرت، آنگونه بودند که گفتیم. آنها، افرادی سست عنصر و سست عقیده بودند و چنانکه بیان شد، آنها درصدد مخالفت با امام حسنعليه‌السلام برآمدند.
و بسیاری از آنها، ریختن خون امام حسنعليه‌السلام را حلال می دانستند و می خواستند آن حضرت را دست بسته، به معاویه تحویل دهند!!! تا آنجا که پسر عموی آن حضرت، «عبیدالله بن عباس»، دست از یاری آن حضرت برداشت و به معاویه پیوست.
به طور کلی، یاران آن حضرت به شؤون دنیا، روی آورده و از شؤون آخرت، چشم پوشیده بودند. در این شرایط، امام حسنعليه‌السلام برای اتمام حجت و به جهت داشتن عذری میان خود و خدای خود، همچنین برای داشتن عذری میان خود و مسلمانان، پیمان محکمی از معاویه برای صلح با او گرفت(۷۱) (۷۲) .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page