بزرگ ترین اختلاف میان امت

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 در میان اهل تسنن پیرامون نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد جانشین خود گفتارها تا بدانجا متفاوت و متناقض است که فرد محقق شگفت زده می شود. آنچه انکار نمی شود این است که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله سفارشی به تشکیل شورای اهل سقیفه ننمود.چنان که اگر کمترین سفارشی نسبت به ابوبکر کرده بود در سقیفه بدان استدلال می کردند،(240)
حال آن که نه ابوبکر و نه هیچ یک از هواداران او کمترین سخنی که حاکی از سفارش پیامبر به جانشینی وی باشد،اظهار ننموده اند.(241)
افزون بر این ،ابوبکر به اعتراف خود، عالم ترین و با فضیلت ترین صحابی رسول خدا نبود.نیز مورد اتفاق است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق علی علیه السلام و منزلت او سخن بسیار گفته بود،اما ادعا می شد که آن گفتارها فقط به منظور ارشاد امت به حق علی علیه السلام اظهار گردیده است ،نه برای الزام به پیروی او.
گاه از عایشه نقل می شود که گفته است :چون بیماری پیامبر شدت یافته به برادرم عبدالرحمن گفت :قلم و کاغذ بیاورید تا درباره ابوبکر سفارشی کنم که هیچ کس پس از من در مورد او اختلاف نکند...یا طمعکاری آرزوی مقام او را ننماید.(242)
اگر چنین بود نمی بایست عمربن خطاب از آوردن قلم و کاغذ جلوگیری می کرد و ابوبکر نیز در سقیفه بدان استبدلال می کرد، در حالی که زمانی ابوبکر به عبدالرحمن بن عوف گفت: ای کاش ،از پیامبر پرسیده بودم که امر خلافت سزاوار چه کسی است ،تا دیگر با صاحبش نزاع نکنیم .(243)
افزون بر اینها، محققان سنی این روایت عایشه را ساختگی و ناصحیح می دانند.(244)
این نظر که حضرت محمد صلی الله علیه و آله درباره جانشین خود هیچ سفارشی نکرده است .در حقیقت چیزی کمتر از نسبت هذیان پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به فرد پایبند بدین عقیده پیامبرصلی الله علیه و آله را از اعراب معاصر خود کمتر دانسته است .چگونه پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله با آن همه رنج و شکنجه که برای تبلیغ رسالت الهی کشید و از بیان کوچک ترین حکم خدا دریغ نورزید، موضوع جانشینی خود را که بزرگ تر ار آن مسئله ای نیست و بسیار مورد اختلاف و گفتگو است ناگفته باقی گذاشت و کار را به تعارف مردم واگذار کرد تا هر یک به دیگری هدیه اش کند و آن دیگری به مزایده اش نهد یا مانند غنیمتش دانند که باید به چند قسمت ،میان افراد و قبایل تقسیم شود
آیااین شیوه،ابتذال آور نیست که امری چنان پر ارج ،بدین حال و روز افتد و آن گاه که کار گذشت ،یکی بگوید اشتباهی بود که شد و خدا بر ما ترحم کرد واز شر اشتباهمان در امان داشت .مواظب باشید دیگر از این اشتباهات نکنید.
می نویسند:ابوبکر در آستانه مرگ بیهوش شد و عثمان وصیت او را در مورد زمامداری عمر تکمیل کرد.پس از بهوش آمدن و شنیدن نگاشته عثمان ،به وی گفت :خوب نوشتی .ترسیدی من بمیرم و امت را بدون سرپرست واگذارم؟ خدا تو را جزای خیر دهد.(245)
عبدالله بن عمر هم به ضرورت تعیین جانشین پی برده ،به پدر می گوید:تو چگونه جانشین بر نمی گزینی ،با این که اگر تو چوپان یا شتر چرانی داشته باشی که گله اش را رها کند،خواهی گفت او کوتاهی نموده و کار را تباه کرده است !حال آن که سرپرستی مردم از شتر و گوسفند مهم تر و دشوارتر است .اگر پس از مرگت خدا را در حالی ملاقات کنی که در میان بندگانش جانشین برای خود انتخاب نکرده باشی ،در بیان عذر این تقصیر،به خدا چه خواهی گفت ؟(246)
نیز عایشه به عمربن خطاب پیغام می دهد:امت محمد را بی پرست نگذار.برای خود در میان ایشان جانشین برگزین و آنان را بعد خود همچون شتران بی افسار،سر خود و بی راهبر مکن .من می ترسم آشوبی بر پا شود.ا(247)
شگفت تر رفتار معاویه است که در توجیه انتخاب یزید به جانشینی ،همین حکم عقلی را دستاویز قرار داده می گوید:می ترسم اگر خلیفه ای برگزینم امت محمد را بعد از خود همچون گله ای بی شبان رها کرده باشم !(248)
چگونه عبدالله بن عمر،که به گفته پدرش از طلاق دادن همسر خود نیز عاجز است ،(249)
تا بدین حد می داند که رهبر امت نباید بدون تعیین جانشین ،به حال خود رها کند،و آخرین برگزیده خدا محمد صلی الله علیه و آله به چنین امری آگاه نیست !دور از مقام نبوت !آیا هیچ کس به رسول خداصلی الله علیه و آله اشاره نکرده که خلیفه تعیین کند یا طریقه انتخاب او را بیان دارد که مردم دچار فتنه نشوند،همان گونه که عایشه به خلیفه دوم اشاره کرد!چرا مردمی که مسایل کوچک وبزرگ را از حضرتش می پرسیدند،ار این مسئله سئوال نکردند؟با آن که این امر لازم ،بیان صریحی را می طلبد،چرا رسول گرامی صلی الله علیه و آله از بیان آن ساکت ماند؟(250)
و اگر به واقع ،جانشینی تعیین نکرد، چرا خلفا از شیوه او پیروی نکردند؟!
اگر بر طبق فرض ،رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه پیام آور وحی ،بلکه فقط بزرگ ترین مرد سیاسی عصر خود معرفی شود،باز هم ممکن نبود چنین موضوعی از نگاه او مخفی بماند و بدان اشاره ای نکند.شهرستانی در الملل و النحل (251)
می نویسند:
بزرگترین اختلاف میان امت اسلامی ،اختلاف در موضوع امامت است .زیرا در اسلام در تمام ادوارش ،چنان خونریزی و شمشیرکشی که برای مسأله امامت پدید آمده است ،برای هیچ موضوع دیگری به وجود نیامده است.
آیا رواست که پیرامون جزئی ترین احکام حج مانند کشتن پشه و برخی حیوانات در حال احرام ،حکمی باده ها تبصره ذکر شود و آیه ای از قرآن بدان اختصاص یابد(252)
و آن گاه موضوع امامت امت به مردم کوچه وبازار واگذار شود!؟آیا مردم از احکام سر تراشیدن و ناخن گرفتن و طهارت و نیز خواص بعضی غذاها و داروها،(253)
صدها پرسش می کردند و هیچ کس از این مسئله پرسشی نکرد؟!(254)
با آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 23سال در میان ایشان زیست و همه می دانستند او نیز روزی رخلت خواهد کرد!
آیا قرآن رسول خداصلی الله علیه و آله را به وصیت امر می کند و پیامبرصلی الله علیه و آله نیز به امت می فرماید مهم ترین وظیفه فرد مسلمان این است که دو شب پیاپی به خواب نرود مگر این که وصیت نامه اش به همراهش باشد.(255)
و آن گاه حضرتش خود بدون وصیت ،جهان را ترک می گوید!از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و هم از پیروانش خواسته است که در امور ناچیز- گرچه فقط یک درهم باشد- وصیت کنند.(256)
عزالدین ابوحامد معتزلی می گوید:
زمانی از استادم ابوجعفر بن محمد،که مردی با انصاف و خردمند بود،پرسیدم : مقصود علی از این خطبه چیست که درباره خلافت خود فرموده است .گروهی از آن بخل ورزیدند و گروهی چشم پوشیدند.؟ مقصود او روز تشکیل سقیفه است یا روز شورای انتصابی عمر؟
وی گفت : مقصودش سقیفه بود
گفتم : باور نمی کنم ،که سرپیچی از دستور رسول خدا را به اصحاب او نسبت دهم !او گفت :من نیز نمی توانم کوتاهی در امر امامت را به رسول خدا نسبت دهم و بپذیرم که مردم را بدون سرپرست رها کرد،در حالی که شیوه پیامبر چنین بود که هرگز مدینه را بدون جانشین ترک نمی نمود.چگونه در حالی زندگی که فاصله چندانی با مدینه نداشت ،شهر را بدون سرپرست رها نمی کند و در آستانه مرگ که می داند رویدادهای بعدی را نمی تواند جبران کند،جانشین بر نمی گزیند!؟ در نگاه مسلمانان رسول خدا صلی الله علیه و آله عقل واندیشه ای کامل داشت .غیر مسلمانان هم او را مردی حکیم و دوراندیش - با اندیشه ای بسیار نیرومند- می شناختند که توانست امتی تشکیل دهد و آیینی پایه گذاری نماید. چنین انسانی با این اندیشه وعقل کامل ،که طبیعت عرب را می شناخت و به حس انتقام جویی آنان آگاه بود،چگونه با این که می دانست خواهد مرد،دختر و پسر عمو و دامادش را در میان مردمی تنها نهاد که در جنگ ها از او و دامادش علی ضربه خورده و از پای درآمده اند، درحالی که آنها دو فرزند دارند که او آنها را از فرزندان خود بیشتر دوست دارد!آیا ممکن است درباره خلافت او توصیه ای ننماید؟آیا پیامبر نمی داند که اگر خانواده و فرزندان خود را همانند مردم عادی و رعیت رها کند،آنان را در معرض خطر قرار داده، بلکه خودش خون آنان را بر زمین ریخته و آنان را به کشتن داده است !زیرا اهل بیت پیامبر پس از او تکیه گاهی ندارند که از آنان حمایت کند و شکار درندگان می شود و مردم کینه های خود را در موردآنان فرو خواهند نشاند
آیا پیامبر حتی به اندازه انصار که حضرت خود،آنان را هشیار ساخته بود، به این موضوع آگاهی نداشت؟ انصار می گفتند:ما از آن بیم داریم که بعد از شما حکومت به دست کسانی اداره شود که ما پدران ،فرزندان و برادران آنها را کشته ایم .(257)
عمربن خطاب در گفتگوی خود با ابن عباس می گوید:قریش همچون گاوی که به قصاب خود نگاه می کند،به شما می نگرند.(258)
با وجود این خطر،آیا به ذهن کسی نرسید که از پیامبر صلی الله علیه و آله بپرسد رهبر آینده چه کسی است؟ در حالی که مردم می دانستند پیامبر صلی الله علیه و آله روزی خواهد مرد؟!
ابن ابی الحدید می نویسد : وقتی عمر فهمید رسول خدا از دنیا رفته است ، ترسید که برای امر پیشوایی مشکل و آشوبی ایجاد شود و در آن دگرگونی به وجود آید ، یا انصار و غیر آنان ، امامت را به دست گیرند یا از اسلام برگردند. (259)
بنابراین سزاوار بود پیامبر خود از این دلسوزی دریغ نمی ورزید!
اگر حضرت محمد صلی الله علیه و آله تعیین رهبر پس از خود را به امت وانهاده بود ، بی تردید باید گفت او می دانست که این امر بدون اختلاف به پایان خواهد رسید. چه ، در صورت احتمال اختلاف ،به چنین امری اقدام نمی ورزید. بنابراین شتاب بی حد برای تشکیل سقیفه - قبل از خاکسپاری پیامبراکرم صلی الله علیه و آله - چگونه توجیه می شود ؟!
درباره موضوع جانشینی رسول اکرم صلی الله علیه و آله سه نظر اساسی وجود دارد:
1. آن حضرت مردم را کاملا به حال خود واگذاشت ، تا به اتفاق عمومی یا به رای اکثریت عمل کنند.
2. آنها را به سران قوم اهل حل و عقد واگذاشت.
3. به پیروی فردی خاص سفارش کرد.

240) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،ج 6،ص 12 و13.
241) ادعای عایشه در این باره تا بدانجا متناقض است که محققان سنی بدان توجهی نکرده اند.آنها که در این باره به روایات ساختگی توسل جسته اند تا این اندازه توجه نداشته اند که اگر کمترین سخنی از حضرت در این مورد بیان شده بود ابوبکر و عمر در گردهمایی سقیفه بدان استدلال می کردند.
242) البدالیة و النهایة،چاپ قدیم ،ج 5،ص 228،و مشابه آن :صحیح مسلم ،ج 4،ص 2857،باب فضائل الصحابة،ح 11،ش 2387.
243) شرح نهج البلاغه ،ج 2،ص 47،مروج الذهب ،ج 1،ص 658،تاریخ یعقوبی ،ج 2،ص 18.
244) شرح نهج البلاغه ،ج 6،ص 12و13.
245) تاریخ الامم و ملوک ،ج 4،ص 2138،چاپ اروپا.
246) الطبقات الکبری ،ج 1،ص 33،مروج الذهب ،ج 2،ص 338.
247) تاریخ الامم و الملوک ج 6،ص 17،الامامة والسایة،ج 1،ص 151.
248) الامامة و السیایة،ج 1،ص 22،الکامل فی التاریخ ،ج 2،ص 512،تاریخ الامم و الملوک ،ج 5،ص 304.
249) تاریخ الامم و الملوک ،ج 3،ص 192.
250) اسرار سقیفه ،ص 56و68.
251) ج 1،ص 16.
252) مائده /94- 96.
253) ر.ک: صحیح بخاری ،ج 7،کتاب الطب ،صحیح مسلم و سنن ترمذی ،بخش طب .
254) اگر فقط در کتاب اربعه ،پرسش افراداز مسایل احکام شمارش شود،عددآنها به هزاران خواهد رسید.این که در قرآن به صراحت نامی از جانشینان حضرت محمد (ص) برده نشده است ،علتی دارد که در کتاب ها به طور مفصل ار آن بحث شده است .
255) ر.ک :صحیح بخاری ،ج 4،کتاب الوصایا،صحیح مسلم ،ج 5،کتاب الوصیة،مسنداحمد،ج 2،ص 2،4،57و 80 .
256) کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیر الوصیة : بر شما لازم است در هنگامی که نزدیک است مرگ کسی از شما فرا رسد،هرگاه مالی از خود بر جای می گذارد،وصیت نماید.(بقره /180)
257) شرح نهج البلاغه ،ج 2،ص 53.
258) همان ،ج 1،ص 190.
259) به اعتقاد شیعه موضوع جانشینی پیامبر(ص) امری الهی است که جز با تعیین پرودگار و بیان رسول اکرم (ص) صورت نمی پذیرد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page