داور ناکام

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 زمانی که عبدالرحمن برخلاف سوگند و تعهد خود ،کار را به نفع عثمان پایان برد ، علی علیه السلام آن دو را چنین نفرین کرد : امیدوارم خداوند بین شما اختلاف بیندازد. در سال شیوع بیماری خون دماغ ،عثمان نیز بدین مرض مبتلا شد و نزدیک بود بمیرد. وی در آستانه مرگ ، بدون حضور مردم ، ضمن تدوین نگاشته ای ،عبدالرحمن بنعوف را جانشین تعیین کرد. عبدالرحمن آن شیوه وصیت را ناجوانمردانه پنداشت و گفت : چطور من او را در حضور مردم خلیفه گردانیدم و او حکم جانشینی مرا در پنهانی می نویسد ! پس از این تا پایان زندگی از او دوری گزید و عهد کرد تا زنده است با او سخن نگوید. (779)
روزی که وی در بستر قرار گرفت ،عثمان به عیادتش آمد و عبدالرحمن از او روی برگردانید و کلمه ای با وی سخن نگفت (780)
و وصیت کرد خلیفه بر جسد وی نماز نگزارد. به مسلمانان نیز سفارش کرد که پیش از طولانی شدن حکومت عثمان ، جان وی را بستانند.(781)

779) شرح نهج البلاغة ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 196.
780) همان ، العقد الفرید ، ج 4، ص 286.
781) الغدیر ، ج 9 ، ص 86.