چرا شیعیان می گویند كه حضرت علی (علیه السلام)، سه روز جنازه عثمان را بدون دفن رها كرد؟

(زمان خواندن: 14 - 27 دقیقه)

 

پاسخ:
برخی تلاش می كنند كه رابطه نیك امیرمؤمنان، حسنین علیهم السلام و عثمان را ثابت كنند؛ در حالی كه این مطلب با واقعیت های تاریخ و روایات اهل سنت سازگاری ندارد.
طبق روایات معتبری كه در منابع اهل سنت وجود دارد، بعد از آن كه عثمان بن عفان كشته شد، سه روز در محل جمع آوری زباله ماند، هیچ كس برای دفن او اقدامی نكردند؛ حتی امیرمؤمنان علیه السلام.
حال سؤال این است كه اگر رابطه بین عثمان و امیرمؤمنان علیه السلام خوب بوده، چرا آن حضرت از دفن عثمان خودداری كردند؟
بدون تردید، دفن میت مسلمان، بر هر مسلمانی واجب است؛ هر چند واجب كفائی؛ اما دفن نكردن میت مسلمان و ماندن آن در مزبله، كاری است غیر شرعی؛ اما چرا عثمان بن عفان سه روز در مزبله ماند؛ ولی امیرمؤمنان علیه السلام برای دفن او اقدامی نكرد؟
اهل سنت ناچارند یا باید بپذیرند كه نعوذ بالله امیرمؤمنان علیه السلام عمل خلافی مرتكب شده یا این كه عثمان را مسلمان نمی دانسته است.
پیش از ورود به اصل بحث، بی فایده نخواهد بود كه داستانی را از زبان علی بن یونس عاملی نقل كنیم تا بحث روشن تر شود.
ابن جوزی و سلونی:
ِ أَنَّ ابْنَ الْجَوْزِيِّ قَالَ يَوْماً عَلَي مِنْبَرِهِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَسَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ عَمَّا رُوِيَ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ سَارَ فِي لَيْلَةٍ إِلَي سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ فَقَالَ رُوِيَ ذَلِكَ، قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَيَّامِ مَنْبُوذاً فِي الْمَزَابِلِ وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ حَاضِرٌ. قَالَ نَعَمْ. قَالَتْ فَقَدْ لَزِمَ الْخَطَأُ لِأَحَدِهِمَا. فَقَالَ إِنْ كُنْتِ خَرَجْتِ مِنْ بَيْتِكِ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِكِ فَعَلَيْكِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ إِلَّا فَعَلَيْهِ. فَقَالَتْ خَرَجَتْ عَائِشَةُ إِلَي حَرْبِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِإِذْنِ النَّبِيِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْ لَا فَانْقَطَعَ وَ لَمْ يُحِرْ جَوَاباً.
روزی ابن جوزی بر روی منبر گفت: هر چه می خواهید از من سؤال كنید، قبل از آن كه مرا از دست بدهید؛ زنی از او سؤال كرد از این روایت كه علی (علیه السلام) شبانه (از مدینه به مدائن) پیش سلمان آمد، او را تجهیز (كفن و دفن) كرد و سپس برگشت. ابن جوزی گفت: بلی، این روایت نقل شده است. آن زن سؤال كرد: آیا عثمان سه روز در زباله دانی بقیع ماند؛ در حالی كه علی (علیه السلام) در آن جا حاضر بود؟ ابن جوزی گفت: بلی. آن زن گفت: پس لازم می آید كه علی در یكی از این دو مورد اشتباه كرده باشد. ابن جوزی گفت: اگر شما بدون اجازه شوهرت خارج شدی؛ پس بر تو لعنت و گر نه بر او لعنت. آن زن گفت: آیا عائشه برای جنگ با علی علیه السلام با اجازه پیامبر صلی الله علیه وآله خارج شد یا بدون اجازه آن حضرت؟ ابن جوزی ساكت شد و جوابی نداشت.
العاملي النباطي، الشيخ زين الدين أبي محمد علي بن يونس (متوفاي877هـ) الصراط المستقيم إلي مستحقي التقديم، ج 1، ص218، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر : المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، الطبعة الأولي، 1384هـ ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 29، ص 647 - 648، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.
دفن مسلمان واجب است:
تمام مذاهب اسلامی اتفاق دارند كه دفن میت، بر هر مسلمانی واجب كفایی است. به این معنا كه اگر كسی یافت شد كه میت را دفن كند، از دیگران ساقط می شود، و گر نه بر گردن همه مسلمانان واجب است كه بر دفن او اقدام كنند.
محمد بن ابراهیم نیشابوری در كتاب الإجماع می نویسد:
ما أجمع عليه فقهاء الأمصار...
وأجمعوا علي أن دفن الميت لازم واجب علي الناس لا يسعهم تركه عند الإمكان ومن قام به منهم سقط فرض ذلك علي سائر المسلمين.
چیزهایی كه فقهای تمام شهرها بر آن اجماع دارند.
تمام علما اجماع دارند كه دفن میت بر مردم لازم و واجب است، تا زمانی كه ممكن است، حق ترك این كار را ندارند، اما اگر یكی از مسلمانان این كار را انجام داد، وجوب از سایر مسلمانان ساقط می شود.
النيسابوري، أبو بكر محمد بن إبراهيم بن المنذر (متوفاي318هـ)، الإجماع، ج 1، ص42، تحقيق : د. فؤاد عبد المنعم أحمد، ناشر : دار الدعوة - الإسكندرية، الطبعة : الثالثة، 1402هـ.
ابن حزم اندلسی كه از بزرگان مذهب ظاهری به شمار می رود، تصریح می كند كه حتی دفن میت كافر نیز واجب است:
قال عَلِيٌّ وأما جِلْدُ الْإِنْسَانِ فَقَدْ صَحَّ نَهْيُ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم عن الْمُثْلَةِ وَالسَّلْخُ أَعْظَمُ الْمُثْلَةِ فَلاَ يَحِلُّ التَّمْثِيلُ بِكَافِرٍ وَلاَ مُؤْمِنٍ وَصَحَّ أَمْرُهُ عليه السلام بِإِلْقَاءِ قَتْلَي كُفَّارِ بَدْرٍ في الْقَلِيبِ فَوَجَبَ دَفْنُ كل مَيِّتٍ كَافِرٍ وَمُؤْمِنٍ وَبِاَللَّهِ تَعَالَي التَّوْفِيقُ.
علی (ابن حزم) گوید: اما پوست انسان، به درستی كه روایت صحیح نقل شده است كه رسول خدا از مثله كردن نهی كرده، و پوست كندن، بدترین مثله است؛ پس حلال نیست كه مثله كردن كافر و مؤمن جایز نیست. و همچنین دستور آن حضرت بر انداختن كشته های كفار بدر به داخل چاه با سند صحیح نقل شده است؛ پس واجب است دفن كردن هر میتی؛ چه كافر باشد و چه مؤمن.
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاي456هـ)، المحلي، ج 1، ص124، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت.
نووی از فقهای بزرگ شافعی ها در این باره می نویسد:
قال المصنف رحمه الله تعالي : دفن الميت فرض علي الكفاية لأن في تركه علي وجه الأرض هتكا لحرمته، ويتأذي الناس من رائحته....
أما الأحكام : ففيه مسائل : إحداها : دفن الميت فرض كفاية بالإجماع، وقد علم أن فرض الكفاية إذا تعطل أثم به كل من دخل في ذلك الفرض دون غيرهم.
مصنف گفته: دفن میت واجب كفایی است؛ چرا كه ترك میت بر روی زمین هتك حرمت برای او است و مردم از بوی او اذیت می شود.
اما از نظر احكام: در این باره چند مسأله است: یكی از آن ها این است كه دفن میت واجب كفایی است به اجماع علما، و دانسته شد كه واجب كفائی اگر انجام نشود، تمام كسانی كه مشمول این واجب می شوند، گناه كرده اند، نه دیگران.
النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيي بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، المجموع، ج 5، ص238، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، التكملة الثانية.
بهوتی حنبلی از علمای بزرگ حنابله در این باره می گوید:
فصل في دفن الميت
ودفنه فرض كفاية لقوله تعالي «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» الآية قال ابن عباس أكرمه بدفنه وقال « أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتا أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتًا» أي جامعة للأحياء في ظهرها بالمساكن وللأموات في بطنها بالقبور والكفت الجمع وهوإكرام للميت لأنه لو ترك لأنتن وتأذي الناس برائحته.
فصلی در باره دفن میت:
دفن میت واجب كفایی است؛ زیرا خداوند فرموده: « بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود». ابن عباس در این باره گفته: خداوند بنده اش را با دفن او گرامی داشته است. و خداوند فرموده: «آیا زمین را مركز اجتماع انسانها قرار ندادیم، هم در حال حیاتشان و هم مرگشان؟!» یعنی زندگان را در روی خود جمع كرده و مردگان را در داخل خود در قبرها. این قضیه احترامی است به میت؛ زیرا اگر او را ترك كنی، مردم از بوی او اذیت می شوند.
البهوتي الحنبلي، منصور بن يونس بن إدريس (متوفاي 1051هـ)، شرح منتهي الإرادات المسمي دقائق أولي النهي لشرح المنتهي، ج 1، ص370، ناشر : عالم الكتب - بيروت، الطبعة : الثانية، 1996م.
ابن عابدین حنفی در كتاب حاشیة رد المختار می نویسد:
مطلب في دفن الميت قوله ( وحفر قبره الخ ) شروع في مسائل الدفن وهو فرض كفاية إن أمكن إجماعا.
مطلب در باره دفن میت. این سخن مؤلف كه «و كندن قبر میت...» آغازی است برای مسائل دفن و دفن میت به اجماع علما واجب كفائی است؛ اگر ممكن باشد.
ابن عابدين الحنفي، محمد أمين بن عمر (متوفاي1252هـ)، حاشية رد المختار علي الدر المختار شرح تنوير الأبصار فقه أبو حنيفة، ج 2، ص233، ناشر : دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1421هـ - 2000م.
خلیل الخرشی مالكی در شرح خود می نویسد:
وَأَمَّا دَفْنُ الْمَيِّتِ أَيْ : مُوَارَاتُهُ وَكَفَنُهُ فَفَرْضُ كِفَايَةٍ مِنْ غَيْرِ خِلَافٍ، إلَّا ابْنَ يُونُسَ فَإِنَّهُ حَكَي سُنِّيَّةَ كَفَنِهِ.
اما دفن میت؛ یعنی دفن كردن و كفن كردن میت واجب كفائی و كسی در آن اختلاف ندارد؛ غیر از ابن یونس كه گفته كفن كردن او مستحب است.
الخرشي، محمد بن عبد الله (متوفاي1101هـ)، شرح مختصر خليل، ج 2، ص113، ناشر : دار الفكر للطباعة - بيروت.
بنابراین تمام مذاهب اسلامی اعتقاد دارند كه كفن و دفن میت واجب كفائی است و این مطلب اجماعی است.
عثمان سه روز دفن نشد:
اما این كه عثمان سه روز در محل جمع آوری زباله ماند و امیرمؤمنان علیه السلام او را دفن نكرد، روایاتی در منابع اهل سنت وجود دارد كه این مطلب را ثابت می كند.

روایت اول:
ابونعیم اصفهانی در كتاب معرفة الصحابة می نویسد:
26 - حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ حَيَّانَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ، حَدَّثَنَا الْمَسْرُوقِيُّ، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِيَاثٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: " مَكَثَ عُثْمَانُ فِي حَشِّ كَوْكَبٍ مَطْرُوحًا ثَلاثًا، لا يُصَلَّي عَلَيْهِ حَتَّي هَتَفَ بِهِمْ هَاتِفٌ: ادْفِنُوهُ، وَلا تُصَلُّوا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ عز وجل قَدْ صَلَّي عَلَيْهِ.
هشام بن عروه از پدرش نقل كرده است كه : عثمان سه روز در حش كوكب انداخته شده بود؛ كسی بر او نماز نخواند؛ تا این كه هاتفی صدا زد: او را دفن كنید؛ ولی بر او نماز نخوانید؛ چرا كه خداوند بر او نماز خوانده است.
الأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، معرفة الصحابة، ج 1، ص68، طبق برنامه الجامع الكبير؛
الأنصاري الشافعي، سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاي804هـ)، البدر المنير في تخريج الأحاديث والأثار الواقعة في الشرح الكبير، ج 5، ص382، تحقيق: مصطفي ابوالغيط و عبدالله بن سليمان و ياسر بن كمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزيع - الرياض-السعودية، الطبعة: الاولي، 1425هـ-2004م.
سند این روایت نیز هیچ اشكالی ندارد، ما تك روات آن را بررسی كرده ایم:

بررسی سند روایت:
أبو محمد، عبد الله بن محمد بن جعفر بن حيان:
ذهبی در باره او می گوید:
أبو الشيخ. الامام الحافظ الصادق محدث اصبهان أبو محمد عبد الله بن محمد بن جعفر بن حيان المعروف بأبي الشيخ صاحب التصانيف.
قال ابن مردويه ثقة مأمون صنف التفسير والكتب الكثيرة في الاحكام وغير ذلك. وقال أبو بكر الخطيب كان أبو الشيخ حافظا ثبتا متقنا. وقال أبو القاسم السوذرجاني هو أحد عباد الله الصالحين ثقة مأمون.
ابو الشيخ، امام، حافظ (كسي كه يك صد هزار حديث حفظ بوده) راستگو و محد اصفهان بود.
ابن مردویه گفته: او ثقه و قابل اطمینان بود، كتاب تفسیر و كتاب های زیادی در احكام و دیگر علوم نوشته است. ابوبكر خطیب گفته: ابو الشیخ حافظ، قابل اطمینان و استوار بوده است. ابو القاسم السوذرجانی گفته: او یكی از بندگان صالح، ثقه و قابل اطمینان بود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 16، ص276 ـ 278، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة : التاسعة، 1413هـ.

أبو العباس، محمد بن أحمد بن سليمان:
ابو محمد انصاری در كتاب طبقات المحدثین می نویسد:
أبو العباس محمد بن أحمد بن سليمان الهروي فقيه محدث كبير صنف الكتب الكثيرة أحد العلماء كتب عنه عامة محدثينا.
ابو العباس محمد بن احمد هروی، فقیه و محدث بزرگ بود، كتاب های زیادی نوشته و یكی از دانشمندانی بود كه تمام محدثان ما از او روایت نوشته اند.
الأنصاري، ابومحمد عبدالله بن محمد بن جعفر بن حيان (متوفاي 369 هـ )، طبقات المحدثين بأصبهان والواردين عليها، ج 3، ص429، رقم: 439، تحقيق: عبدالغفور عبدالحق حسين البلوشي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1412هـ - 1992م.
ذهبی در كتاب العبر می گوید:
وفيها محمد بن أحمد بن سليمان الإمام أبو العباس الهروي فقيه محدث صاحب تصانيف رحل إلي الشام والعراق وحدث عن أبي حفص الفلاس وطبقته.
در آن سال امام محمد بن احمد سلیمان، ابو العباس هروی از دنیا رفت، او فقیه، محدث و صاحب كتاب های زیادی بود، به سوی شام و عراق مسافرت كرد، از ابی حفص فلاس و افراد هم طبقه او روایت نقل كرده است.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، العبر في خبر من غبر، ج 2، ص100، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ناشر: مطبعة حكومة الكويت - الكويت، الطبعة: الثاني، 1984.

أبو عيسي، موسي بن عبد الرحمن بن سعيد:
ابن حجر در تقریب التهذیب می نویسد:
موسي بن عبد الرحمن بن سعيد بن مسروق الكندي المسروقي أبو عيسي الكوفي ثقة من كبار الحادية عشرة مات سنة ثمان وخمسين ت س ق.
موسی بن عبد الرحمن كندی، ثقه و از بزرگان طبقه یازدهم بود.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص552، رقم: 6987، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.
و ذهبی در الكاشف می نویسد:
موسي بن عبد الرحمن الكندي المسروقي عن القطان والجعفي وعنه الترمذي والنسائي وابن ماجة وأبو عروبة وابن أبي حاتم ثقة توفي 258 ت س ق.
موسي بن عبد الرحمن كندي كه ترمذي، نسائي، ابن ماجه، ابن عروبه و ابن أبي حاتم از او روايت نقل كرده اند، ثقه است.
الكاشف ج2 ص305، رقم: 5713

أبو محمد، عبيد بن الصباح بن صبيح:
ابن حبان نام او را در كتاب الثقات خود آورده و می گوید:
عبيد بن الصباح الكوفي يروي عن الكوفيين وكان راويا لكامل أبي العلاء روي عنه أهل بلده المسروقي وغيره.
عبيد بن الصباح كوفي از كوفي ها روايت نقل كرده و او راوي كامل أبي العلاء است...
التميمي البستي، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفاي354 هـ)، الثقات، ج8 ص429، رقم: 14248، تحقيق السيد شرف الدين أحمد، ناشر: دار الفكر، الطبعة: الأولي، 1395هـ - 1975م.
ذهبی در تاریخ الإسلام می نویسد:
عبيد بن الصباح بن صبيح
أبو محمد الكوفي المقريء أخو عمرو بن الصباح. أخذ القراءة عرضاً عن حفص، وهو من أجل أصحابه وأضبطهم. روي عنه القراءة عرضاً أحمد بن سهل الأشناني. قال : وكان ما علمت من الورعين المتقين. مات سنة خمس وثلاثين ومائتين.
ابو محمد الكوفی، قرائت را مستقیم از حفص شنیده، او یكی از برترین اصحاب حفص بن غیاث و از ضابط ترین آن ها بود. احمد بن سهل اشنانی به صورت مستقیم قرائت را از او گرفته و گفته: بنابر آن چه كه می دانم، او از پرهیزگاران و متقین بود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج17، ص267، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمري، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1407هـ - 1987م.

أبو عمر، حفص بن غياث:
از روات بخاری و مسلم و سایر صحاح سته:
حفص بن غياث بمعجمة مكسورة وياء ومثلثة بن طلق بن معاوية النخعي أبو عمر الكوفي القاضي ثقة فقيه تغير حفظه قليل في الآخر من الثامنة مات سنة أربع أو خمس وتسعين وقد قارب الثمانين ع.
حفص بن غیاث، ابو عمر كوفی، قاضی، ثقه و فقیه بود. حافظه او در آخر عمرش كمی تغییر كرد.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص173، رقم: 1430، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.

أبو المنذر، هشام بن عروة:
از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته:
هشام بن عروة أبو المنذر وقيل أبو عبد الله القرشي أحد الأعلام سمع عمه بن الزبير وأباه وعنه شعبة ومالك والقطان توفي 146 قال أبو حاتم ثقة إمام في الحديث ع.
هشام بن عروة، یكی از مشاهیر بوده، ابو حاتم گفته: او ثقه، و پیشوای علم حدیث بود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ج2 ص337، رقم: 5972، تحقيق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولي، 1413هـ - 1992م.

أبو عبد الله، عروة بن زبير:
عروة بن الزبير أبو عبد الله عن أبويه وخالته وعلي وخلق وعنه بنوه عثمان وعبد الله وهشام ويحيي ومحمد والزهري قال بن سعد كان فقيها عالما كثير الحديث ثبتا مأمونا قال هشام صام أبي الدهر ومات وهو صائم في موته أقوال منها 93 و 94 ع.
عروة بن زبیر، ابن سعد گفته: او فقیه، دانشمند، كثیر الحدیث، مورد اعتماد و قابل اطمینان بود. هشام گفته: در تمام روزگار، روزه می گرفت و در حالی از دنیا رفت كه روزه دار بود.
الكاشف ج2 ص18، رقم: 3775
بنابراین، سند این روایت كاملا صحیح است و هیچ اشكالی در سند آن نیست.
همین داستان را ابن جوزی در كتاب تلقیح فهوم نقل كرده است:
ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، تلقيح فهوم أهل الأثر في عيون التاريخ والسير، ج 1، ص79، ناشر : شركة دار الأرقم بن أبي الأرقم - بيروت، الطبعة : الأولي، 1997م.

روایت دوم:
طبرانی در المعجم الكبیر و دیگر علمای اهل سنت همین قضیه را با سند صحیح از مالك بن أنس، رئیس مالكی ها نقل كرده است:
حدثنا عَمْرُو بن أبي الطَّاهِرِ بن السَّرْحِ الْمِصْرِيُّ ثنا عبد الرحمن بن عبد اللَّهِ بن عبد الْحَكَمِ ثنا عبد الْمَلِكِ الْمَاجِشُونُ قال سمعت مَالِكًا يقول قُتِلَ عُثْمَانُ رضي اللَّهُ عنه فَأَقَامَ مَطْرُوحًا علي كُنَاسَةِ بني فُلانٍ ثَلاثًا فَأَتَاهُ اثْنَا عَشَرَ رَجُلا فِيهِمْ جَدِّي مَالِكُ بن أبي عَامِرٍ وَحُوَيْطِبُ بن عبد الْعُزَّي وَحَكِيمُ بن حِزَامٍ وَعَبْدُ اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ وَعَائِشَةُ بنتُ عُثْمَانَ مَعَهُمْ مِصْبَاحٌ في حِقٍّ فَحَمَلُوهُ علي بَابٍ وَإِنَّ رَأْسَهُ يقول علي الْبَابِ طَقْ طَقْ حتي أَتَوْا بِهِ الْبَقِيعَ فَاخْتَلَفُوا في الصَّلاةِ عليه فَصَلَّي عليه حَكِيمُ بن حِزَامٍ أو حُوَيْطِبُ بن عبد الْعُزَّي شَكَّ عبد الرحمن ثُمَّ أَرَادُوا دَفْنَهُ فَقَامَ رَجُلٌ من بني مَازِنٍ فقال وَاللَّهِ لَئِنْ دَفَنْتُمُوهُ مع الْمُسْلِمِينَ لأُخْبِرَنَّ الناس فَحَمَلُوهُ حتي أَتَوْا بِهِ إلي حَشِّ كَوْكَبٍ فلما دَلُّوهُ في قَبْرِهِ صَاحَتْ عَائِشَةُ بنتُ عُثْمَانَ فقال لها بن الزُّبَيْرِ أسكتي فَوَاللَّهِ لَئِنْ عُدْتِ لأَضْرِبَنَّ الذي فيه عَيْنَاكِ فلما دَفَنُوهُ وَسَوَّوْا عليه التُّرَابَ قال لها بن الزُّبَيْرِ صِيحِي ما بَدَا لَكِ أَنْ تَصِيحِي قال مَالِكٌ وكان عُثْمَانُ بن عَفَّانَ رضي اللَّهُ عنه قبل ذلك يَمُرُّ بِحُشٍّ كَوْكَبٍ فيقول لَيُدْفَنَنَّ ها هنا رَجُلٌ صَالِحٌ.
عبد الملك بن ماجشون گفته كه از مالك شنیدم كه می گفت: عثمان كشته شد؛ پس جنازه او سه روز در مزبله دانی فلان شخص باقی ماند، دوازده نفر كه در میان آن ها مالك أبی عامر، حویطب بن عبد العزی، حكیم بن حزام، عبد الله بن زبیر و عائشه دختر عثمان، حاضر بودند، برای دفن عثمان آمدند. آن ها چراغی به همراه خود داشتند، او را دری عبور داند سر او به در خورد و طق طق صدا داد. تا این كه او را به بقیع رساندند، پس در خواندن نماز بر او اختلاف شد، پس حكیم بن حزام یا حویطب بن عبد العزی بر آن نماز خواند ـ شك از عبد الرحمن است ـ سپس قصد داشتند كه او رادفن كنند، مردی از بنی مازن برخواست و گفت: اگر او را با مسلمان دفن كنید، مردم را خبر خواهم كرد؛ پس عثمان را برداشتند تا به حش كوكب رساندند، وقتی او را در قبر گذاشتند، عائشه دختر عثمان فریاد زد، عبد الله بن زبیر به او گفت: ساكت باش، اگر بار دیگر فریاد بزنی، به چشم تو خواهم زد.
وقتی او را دفن كردند و خاك قبر او را صاف كردند، ابن زبیر به او گفت: حالا هر چه دلت می خواهد فریاد بزن. مالك گفت: عثمان بن عفان بر حش كوكب عبور می كرد پس می گفت: به درستی كه در این جا مرد صالحی دفن خواهد شد!
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص78، ح109، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م.
التميمي، أبو العرب محمد بن أحمد بن تميم بن تمام (متوفاي333هـ )، المحن، ج 1، ص87، تحقيق : د عمر سليمان العقيلي، ناشر : دار العلوم - الرياض - السعودية، الطبعة : الأولي، 1404هـ - 1984م؛
الأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، معرفة الصحابة، ج 1، ص68، طبق برنامه الجامع الكبير.
ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3، ص1047، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ؛
المزي، ابوالحجاج يوسف بن الزكي عبدالرحمن (متوفاي742هـ)، تهذيب الكمال، ج 19، ص225، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1400هـ - 1980م؛
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير، ج 2، ص145، تحقيق السيد عبدالله هاشم اليماني المدني، ناشر: - المدينة المنورة - 1384هـ - 1964م.
هیثمی بعد از نقل این روایت می گوید:
رواه الطبراني وقال الحش البستان ورجاله ثقات.
الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص95، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.
ممكن است كسی اشكال كند كه این روایت مرسل است؛ چرا كه مالك بن أنس متوفای 179 است و راویان پیش از خودش را نقل نكرده است؛ پس ارزشی ندارد.
در پاسخ به این مسأله می گوییم كه علمای اهل سنت، مرسلات امام مالك را همانند روایت صحیح السند قبول دارند؛ چنانچه قاضی عیاض در این باره می نویسد:
وقال : مراسيل مالك أصح من مراسيل سعيد بن المسيب ومن مراسيل الحسن ومالك اصح الناس مرسلاً وقال سفيان : إذا قال مالك بلغني فهو إسناد. وقال يحيي بن سعيد : مرسلات مالك صحاح. وقال يحيي كان أصحابنا يقولون مرسلات مالك إسناده. قال ابن وهب مالك والليث إسناد وإن لم يسند أو قال إبراهيم الحربي مالك لا يرسل إلا عن ثقة وسئل أحمد بن حنبل عن حديث جعفر بن محمد فقال ما أقول فيه وفيه وقد روي عنه مالك.
روایات مرسل مالك، صحیح تر از روایات مرسل سعید بن مسیب و حسن بصری است و مالك صحیح ترین مرسلات را دارد. سفیان ثوری گفته: وقتی مالك بگوید كه این روایت به من رسیده، برای من سند است. یحیی بن سعید گفته: مرسلات مالك، صحیح ترین مرسلات است. یحیی گفته: اصحاب ما گفته اند كه مرسلات مالك، همانند مسند های او است، ابن وهب گفته: گفته مالك و لیث سند است؛ اگر چه سند آن را ذكر نكنند. ابراهیم حربی گفته: مالك روایت را به صورت مرسل نقل می كند؛ مگر این كه ثقه باشد. از احمد بن حنبل در باره روایت جعفر بن محمد سؤال شد؛ پس گفت: در باره او چه بگویم؛ در حالی كه مالك از او روایت نقل كرده است.
القاضي عياض، ابوالفضل عياض بن موسي بن عياض اليحصبي السبتي (متوفاي544هـ)، ترتيب المدارك وتقريب المسالك لمعرفة أعلام مذهب مالك، ج 1، ص66، تحقيق : محمد سالم هاشم، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة : الاولي، 1418هـ ـ 1998م.
پس این اشكال نیز مردود است، درست است كه روایت مرسل است؛ اما چون از مرسلات مالك است، همانند روایت مسند و صحیح برای اهل سنت حجت خواهد بود.

روایت سوم:
طبری در تاریخ خود می نویسد:
ذكر الخبر عن الموضع الَّذِي دفن فِيهِ عُثْمَان رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ومن صلي عَلَيْهِ وولي أمره بعد مَا قتل إِلَي أن فرغ من أمره ودفنه
حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُحَمَّدِيّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرو بن حماد، وعلي بن حُسَيْن، قَالا: حَدَّثَنَا حُسَيْن بن عِيسَي، عَنْ أَبِيهِ، عن أَبِي مَيْمُونَةَ، عن أبي بشير العابدي، قَالَ: نبذ عُثْمَان رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ثلاثة أيام لا يدفن، ثُمَّ إن حكيم بن حزام القرشي، ثُمَّ أحد بني أسد بن عبد العزي، وجبير بن مطعم بن عدي بن نوفل بن عبد مناف كلما عَلِيًّا فِي دفنه، وطلبا إِلَيْهِ أن يأذن لأهله فِي ذَلِكَ ففعل، وأذن لَهُمْ علي، فلما سمع بِذَلِكَ قعدوا لَهُ فِي الطريق بالحجارة، وخرج بِهِ ناس يسير من أهله، وهم يريدون بِهِ حائطا بِالْمَدِينَةِ، يقال لَهُ حش كوكب، كَانَتِ اليهود تدفن فِيهِ موتاهم، فلما خرج بِهِ عَلَي الناس رجموا سريره، وهموا بطرحه.
فبلغ ذَلِكَ عَلِيًّا، فأرسل إِلَيْهِم يعزم عَلَيْهِم ليكفن عنه، ففعلوا، فانطلق حَتَّي دفن رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي حش كوكب، فلما ظهر مُعَاوِيَة بن أَبِي سُفْيَانَ عَلَي الناس، أمر بهدم ذَلِكَ الحائط، حَتَّي أفضي بِهِ إِلَي البقيع، فأمر الناس أن يدفنوا موتاهم حول قبره حَتَّي اتصل ذَلِكَ بمقابر الْمُسْلِمِينَ.
ذكر داستان مكانی كه عثمان در آن دفن شده، چه كسی بر او نماز خوانده و وظیفه كفن و دفن او را بعد از كشتنش در دست گرفته.
از أبی بشیر العابدی نقل شده است كه عثمان سه روز بدون دفن رها شد؛ سپس حكیم بن حزام قرشی، یكی از بنی اسد بن عبد العزی، جبیر بن مطعم با علی (علیه السلام) در باره دفن او صحبت كردند و درخواست كردند كه به خانواده او اجازه دفن دهد؛ آن حضرت اجازه داد.
وقتی این قضیه را شنیدند، در مسیر او در حالی كه سنگ به همراه داشتند، نشتستند، عده ای برای كمك به خانواده او آمدند و قصد داشتند عثمان را در باغی در مدینه كه به آن حش كوكب می گفتند و یهودیان مرده های خود را در آن دفن می كردند، دفن كنند. وقتی عثمان را خارج كردند، مردم با سنگ تابوت را هدف قرار دادند و می خواستند عثمان را بیندازند.
وقتی خبر به علی (علیه السلام) رسید، شخصی را فرستاد و دستور داد كه او را رها كنند و آن ها نیز قبول نمودند. پس عثمان را بردند تا در حش كوكب دفن كنند. وقتی معاویه به حكومت بر مردم رسید، دستور داد كه دیوار را خراب كنند تا به بقیع متصل شود و به مردم دستور داد كه مرده های خود را در اطراف قبر عثمان دفن كنند تا قبر او به قبر های مسلمانان متصل شود.
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص687، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛
ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج 5، ص58، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولي، 1358.

محمد بن یحیی اندلسی در مقتل عثمان می نویسد:
وقد ذكر الجاحظ أن عمارا قام وسط مسجد المدينة فقال نحن قتلنا عثمان كافرا وكان يمنع أن يدفن في مقابر المسلمين وأن يصلي عليه في مصلاهم حتي ترك علي مزبلة ثلاثة أيام لم يدفن فدفنه أبن الزبير في خفية في بئر في حش كوكب ومحمد بن أبي بكر في بني تميم يعاونون عمارا
جاحظ نقل كرده است كه عمار در وسط مسجد مدینه ایستاد و گفت: ما عثمان را در حالی كه كافر شده بود، كشتیم. او از دفن عثمان در قبرستان های مسلمانان و این كه در مصلاهای مسلمانان بر او نماز بخوانند جلوگیری می كرد. تا این كه سه روز در محل جمع آوری زباله ماند و دفن نشد و پسر زبیر او را مخفیانه در چاهی در حش كوكب دفن كرد، و محمد بن ابی بكر به همراه بنیم تیم عمار را در این كار (عدم اجازه دفن عثمان) یاری می كردند.
المالقي الأندلسي، محمد بن يحيي بن أبي بكر (متوفاي741هـ)، التمهيد والبيان في مقتل الشهيد عثمان، ج 1، ص225، تحقيق : د. محمود يوسف زايد، ناشر : دار الثقافة - الدوحة - قطر، الطبعة : الأولي، 1405هـ.
ابن خلدون در مقدمه خود می نویسد:
وكان قتله لثمان عشرة خلت من ذي الحجة وبقي في بيته ثلاثة أيام.
عثمان در هیجدهم ذی الحجه كشته شد و سه روز جنازه او در خانه اش باقی ماند.
إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاي808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج 2، ص601، ناشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
البته این كه جنازه او در خانه اش مانده باشد، دلیلی ندارد؛ تمام روایات دال بر این بود كه جنازه او را در محل جمع آوری زباله انداخته بودند و سه روز در آن جا ماند.

نتیجه:
اگر بین عثمان و اهل بیت علیهم السلام رابطه حسنه ای بود، چرا آن ها از دفن عثمان خودداری كردند و اجازه دادند كه سه روز جنازه او در محل جمع آوری زباله های مدینه باقی بماند؟
چرا امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین علیهم السلام، اقدام به دفن او نكردند؟

موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

دیدگاه‌ها   

0 #2 پاسخ: چرا شیعیان می گویند كه حضرت علی (علیه السلام)، سه روز جنازه عثمان را بدون دفن رها كرد؟مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام 1401-08-19 08:43
علیکم السلام
دوستی امیرالمومنین علی علیه السلام و عثمان مطلبی است که یضحک به الثکلی
این مطالب شما برای کسی که کاملا از مطالب تاریخی بی اطلاع باشد بسیار گمراه کننده است ولی اگر کسی دنبال حقیقت باشد با مطالعه اجمالی تاریخ به اختلافات عمیق میان ایشان پی می برد

امیرالمومنین در قسمتی از خطبه معروف به شقشقیه در مورد عثمان می فرماید :
«الی ان قام ثالث القوم نافجا حضنیه بین نثلیه و معتلفه و قام معه بنوابیه یخضمون مال الله خضم الابل نبتة الربیع الی ان انتکث علیه فتله و اجهز عمله و کبت به بطنته»تا آنکه سومین آن گروه بپاخواست آکنده شکم میان سرگین و چراگاهش، خویشاوندان وی نیز قد علم کردند و مال خدا را با تمام دهان مانند شتر، علف بهاری را،خوردن گرفتند تا آنگاه که رشته اش بازشد و کارهای ناهنجارش مرگش را رساند و شکم پرستی،او را بسر درآورد.
ابن ابی الحدید در شرح این قسمت میگوید:«این تعبیرات از تلخترین تعبیرات است و به نظر من از شعر معروف حطیئه که گفته شده است هجو آمیزترین شعر عرب است شدیدتر است» شعر معروف حطئیه اینست:
دع المکارم لا ترحل لبغیتها
و اقعد فانک انت الطاعم الکاسی


علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» -پس از ذکر این جریان- تصریح می کند که روایت حمایت امام علی(ع) از عثمان و فرستادن فرزندانش به در خانۀ او، از روایات دروغین و جعلی است. و این نوع روایات، با روایات متواتر و مستحکم دیگر که بیان کنندۀ انتقاد امام علی(ع) و برخی از اصحاب پیامبر اکرم(ص) به عملکرد عثمان است، تناقض دارد. آنها نه فقط فرزندانشان را برای پاسداری و دفاع از عثمان نفرستاده اند، بلکه همواره در صف مخالفان وی قرار داشته و یکدم از مجاهدت در راه تصحیح رویّۀ ناپسندش و باز آوردن اسلوب حکومت و اداره آن بر موازین قرآن و سنت نیاسوده اند.

علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج 9، ص 331 – 338، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة‏، قم، چاپ اول، 1416ق

حضرت امیر نیز در نهج البلاغه هر گونه دفاع عملی از عثمان را نفی می کند و می فرماید:

« اگر من به آن ( کشتن عثمان ) فرمان داده بودم قاتل محسوب می شدم و اگر از آن نهی می کردم یاور او به شمار می آمدم ( در حالی که من بی طرف بودم). من جریان کار را در عبارتی کوتاه خلاصه می کنم: او استبداد ورزید، استبداد بسیار بدی و شما ناراحت شدید و واکنش بدی نشان دادید و از حد گذراندید...» (نهج البلاغه خطبه30

این سخن امام را دیگران نیز نقل کرده اند(نثر الدر ج1 ص274 -المسترشد ص418)
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
0 #1 پاسخ: چرا شیعیان می گویند كه حضرت علی (علیه السلام)، سه روز جنازه عثمان را بدون دفن رها كرد؟صدر 1401-08-12 08:31
من خودم شیعه هستم ولی آدم باید خدا را در نظر بگیره،اول بفهمیم در مورد چه کسی صحبت میکنیم بعدش نظر بدیم!! عثمان از والسابقون الاولون بود،پیامبر دو تا از دختراش به عقد عثمان در آورد برای همین لقب ذوالنورین به او داده شد.با صدق و وفا در کنار پیامبر بود و تمام اموالش در راه اسلام هزینه کرد،کدام یک از ما مانند آنها هستیم که در موردشان قضاوت میکنیم؟!!
اما اینکه گفتید چرا علی کاری نکرد؟اولا همه ما میدونیم که علی بارها از عثمان دفاع کرد و بین شورشی ها و عثمان وساطت میکرد و دوما در جریان حمله شورشی ها به خانه عثمان فرزندانش حسنین برای دفاع از عثمان فرستاد و حتی امام حسن را سیلی زد که چرا از عثمان خوب دفاع نکردی.و اما اینکه گفتید چرا جنازه عثمان سه روز در زباله دان بود و علی کاری نکرد.جواب این که مدینه دست شورشی ها بود و علی قدرتی نداشت و وقتی خلیفه شد و همه با او بیعت کردند اجازه دفن جناب عثمان داد.
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page