دیشب به چاه صبر کسی سر فرو نکرد *** از دردهای مردمی اش گفتگو نکرد
دیشب برای یافتن سفره های سرد *** در کوچه های کوفه کسی جستجو نکرد
دیشب در آن دیار نمکدانْ شکن، کسی *** فکری به حال زخمِ پریشان او نکرد
حتی برای دیدن زخمی که خود زدند *** دیشب کسی به خانه آن مرد رو نکرد
در کوچه های نخل، یتیمی سؤال کرد: *** «دیشب به چاه صبر کسی سر فرو نکرد»؟
کیوان روشنی