اندیشه، غرق لذّت نهج البلاغه *** عالم، رهین منّت نهج البلاغه
جان و دل و ادراک آگاهان عالم *** افتاده مست از نکهت نهج البلاغه
خواهی اگر بی پرده دیدن روی دلدار *** ای دل بیا در خلوت نهج البلاغه
بهر طهارت عارفان شویند جان را *** در آبشار حکمت نهج البلاغه
جوشد هزاران چشمه آب زندگانی *** از بند بند قامت نهج البلاغه
فجر هدایت، نور عرفان و عنایت *** تابد به جان از طلعت نهج البلاغه
باران سرّ غیب و موج علم مکنون *** ریزد ز آیت آیت نهج البلاغه
مجذوب و واله فیلسوفان خداجوی *** افتاده غرق حیرت نهج البلاغه
شیوائی و شیرینی و شور و صلابت *** مضمر بود در فطرت نهج البلاغه
گیرائی و جان بخشی و عشق آفرینی *** رمزیست از کیفیت نهج البلاغه
گر برترین علم و بیان یابد تجسّم *** گردد عیان در صورت نهج البلاغه
هرشاهکاری از فصاحت وز بلاغت *** سوزد ز برق غیرت نهج البلاغه
فقه و سیاست، اقتصاد و زهد و پرهیز *** گرد آمده در ساحت نهج البلاغه
اخلاص و ایمان، حکمت و اخلاق و عرفان *** باشد بری از جنت نهج البلاغه
از بس گرانقدر و پر ارزش، نداند *** غیر از خدا کس قیمت نهج البلاغه
خیزید مشتاقان و یاران تا نشینیم *** برخوان ناز و نعمت نهج البلاغه
از دیگران دریوزگی ننگی عظیم است *** ما را که باشد دولت نهج البلاغه
خیزید تا با سرنهادن بر خط او *** داریم پاس حرمت نهج البلاغه
یارب به اخلاص علی خضر ره عشق *** یا رب به شور و شوکت نهج البلاغه
راه علی را راه فرما و بده جای *** ما را به زیر رایت نهج البلاغه
سیراب کن همواره جان تشنه ما *** ازچشمه سار رحمت نهج البلاغه
بنشین «شفق» خامش که نطق نغمه سازان *** الکن بود در مدحت نهج البلاغه
استاد محمد حسین بهجتی
منبع : مجله فرهنگ کوثر ، اسفند 1379 ، شماره 48