بعد از آن معاویه نامه ای به عبدالله بن عمر بدین مضمون نوشت:
بعد از مرگ عثمان محبوب ترین شخصیت نزد من هستی، چون شنیدم عثمان را یاری نکردی و او را طعن و مذمت و عیب جویی نمودی از تو دلتنگ شدم، اما زمانی که شنیدم به مخالفت با علی بن ابی طالب علیه السلام برخاستی و با او بیعت نکردی از تو راضی شدم، از تو توقع دارم در مطالبه خون عثمان، خلیفه مظلوم یاور من باشی من مشتاق خلافت نیستم اگر علی علیه السلام را برکنار کنیم خلافت را به تو واگذار می کنیم و اگر در خلافت رغبت نکنی به شورای مسلمین مراجعه می کنیم.
عبدالله عمر چون نامه معاویه را خواند و از نیت او آگاه شد، برای او چنین نوشت:
ای معاویه! نامه تو مرا به تعجب واداشت.تو خطای بزرگ مرتکب شدی که مرا به اطاعت و متابعت خود دعوت می کنی، گمان کردی من علی بن ابی طالب علیه السلام و مهاجر و انصار و را رها کرده از تو پیروی می کنم. این که نوشتی من مخالف علی علیه السلام شده ام این سخن را از کجا می گویی! من با علی علیه السلام هرگز مخالفت و مخاصمت نکرده و نخواهم کرد. چون مرا آن درجه و منصب در ایمان و هجرت و قرابت نیست که به مخالفت علی علیه السلام برخیزم. انصاف ده، آیا سزاوار است از چنین بزرگواری روی برگردانم و با کسی چون توئی که دین به دنیا فروخته و فریفته مال دنیا شده ای بپیوندم. ببین تفاوت راه از کجا تا کجاست، ای معاویه دیگر از این سخنان باطل و بیهوده ننویس و مرا مخالف علی علیه السلام نخوان و به اطاعت خود دعوت نکن
نامه معاویه به عبدالله بن عمر (49)
- بازدید: 177