شعر «در ستایش علی(ع)»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

نمی‏دانم که پیک باد صبحی از کجا آمد   ***    که پیشش سبزه و گل بر زمین سودند پیشانی
مگر آمد زدرگاه شریف آسمان قدری   ***    که دارد خاک راهش صد شرف بر تاج سلطانی
امام انس و جن، شاه ولایت، سرور غالب   ***   که می‏زیبد گدای آستانش را سلیمانی
اگر در بیشه گردون وصیت عدل او باشد   ***    اسد در هم دراند ثور را چون گاو قربانی
نسیمی کز حریم روضه ‏اش آید عجب نبود   ***   اگر بخشد بطفلان نباتی روح حیوانی
زراح روح بخشی مهر او خصم است بی‏ بهره   ***   بلی کی بهره ور باشد جماد از روح انسانی
بسلطانی نشان مهرش اگر آباد خواهی دل    ***    که بی والی چو باشد ملک رو آرد به ویرانی
اگر یابد خبر از ریزش دست گهربارش    ***    صدف دیگر ندارد کاسه پیش ابر نیسانی
وحشی بافقی