آیا می دانید سر مبارک سیدالشهدا علیه السلام چه آیاتی را تلاوت فرمود؟

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به كوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد،‌ آیاتی را از رأس مطهّر شنیده و روایت كرده ‌اند و آن روایات برخی مربوط به كوفه و برخی مربوط به شام می باشد که به هر دو مورد اشاره خواهد شد.

الف) روایات مربوط به كوفه:
بعضی از اهل كوفه، آیاتی را از سر بریده امام حسین(علیه السلام) شنیده و نقل كرده ‌اند كه به برخی از آنها اشاره می‌ شود:
1. «زید بن ارقم» می ‌گوید: در غرفه خود نشسته بودم. دیدم سر بریده امام حسین(علیه السلام) را به سر نیزه زده و می ‌برند؛ هنگامی كه محاذی منزل من رسید، شنیدم كه این آیه را می‌ خواند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا»؛[1] آیا گمان كردی اصحاب كهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!» از تعجب موهای بدنم راست شد! صدا زدم: «رَأسُكَ وَ اللهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أعْجَبُ وَ أعْجَبُ؛ به خدا سوگند! سر بریده تو ای فرزند رسول خدا، عجیب ‌تر و عجیب ‌تر است.»[2]‏
2. ابو مِخنف از شعبی روایت كرده كه دیدم: سر بریده امام حسین(علیه السلام) را در كوفه بر نخل خرما آویزان كرده‌ اند، سر بریده تنحنح كرد و از اول سوره كهف قرائت نمود، تا آیة «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى»؛[3] آن ها (اصحاب كهف) جوانانی بودند كه به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم؛ ولی مشاهده این معجزه از سر بریده (بر مأموران حامی یزید) جز ضلالت و گمراهی چیزی نیافزود؛ زیرا به دنبال آن، سر مطهّر را بر درختی آویزان كردند‌ و این آیه از آن شنیده شد: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ‏»؛[4] آن ها كه ستم كردند، به زودی می ‌دانند كه بازگشتشان به كجاست.[5]
3. روایت شده ابن زیاد، پس از آن كه سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را تحویل گرفت، آن را به «خولی بن یزید اصبحی» داد و گفت: این را ببر نگهدار و هر وقت خواستم، بیاور.
خولی دو زن داشت، اول نزد یكی از آن ها رفت. هنگامی که زن فهمید سر امام حسین(علیه السلام) را آورده، وی را از منزل بیرون كرد. نزد زن دیگرش رفت و به او گفت: این سر یك خارجی است كه بر ابن زیاد خروج كرده و از گفتن اسمش خودداری كرد؛ آن سر را روی خاك، زیر «اِجّانه» (ظرفی كه با آن لباس می ‌شویند، مثل طشت) گذاشت.
پاسی از شب گذشت، زن بیرون آمد. دید كه نوری قوی از آن سر به سوی آسمان بالا می ‌رود ! نزدیك آمد. صدای قرائت قرآن از آن سر بریده می ‌شنید تا طلوع فجر و آخرین آیه ‌ای كه شنید، این بود: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»؛... در آن شب، قضایایی رخ داد كه در نهایت آن زن به دست شوهرش شهید شد.[6]‏

ب) روایات مربوط به شام:
در شام نیز افراد متعددی آیاتی از قرآن را از سر بریده حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شنیده و نقل كرده ‌اند كه به برخی از آنها اشاره می‌ گردد:
1. از «حرث بن وُکَیدَۀ» نقل شده که می‌ گوید: من در میان مأموران حمل رأس حسین(علیه السلام) بودم، شنیدم که از اول آیه 9 سورة کهف تا پایان آیه 13 همان سوره را قرائت کرد؛ و نیز شنیدم که آیه 227 سوره شعراء «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ‏» را خواند؛ من در نفس خودم تعجب کرده و مشکوک شدم. در همان حال صدای امام حسین(علیه السلام) را شنیدم که فرمود: «يَا ابْنَ وُكَيْدَةَ أ مَا عَلِمْتَ إنَّا مَعْشَرَ الْأئِمَةِ أحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّنَا»؛ ای فرزند وُکیده! آیا نمی ‌دانی که ما امامان نزد خدا زنده ‌ایم؟.
پیش خود تصمیم گرفتم که سر را از مأموران سرقت کنم. صدا زد: ای فرزند وُکیده! نمی ‌توانی این کار را بکنی! گناه ریختن خون من به وسیله آن ها از گرداندن سرم بزرگ ‌تر است!‌ آن ها را به حال خود واگذار!.
سپس این آیه را خواند: «الَّذينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلالُ في‏ أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ»؛ [7] به ‌زودی (نتیجة کار خود را) می ‌دانند، در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می ‌کشند. [8]
2. از «سلمة بن کهیل» نقل شده که: سر بریده امام حسین(علیه السلام) را بالای نیزه دیدم که می‌ خواند: «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم‏»؛ [9] خداوند شرّ آن ها را از تو دفع می ‌کند و او شنونده و دانا است.[10]
3. «منهال بن عمر» می گوید: سر بریده امام حسین(علیه السلام) را در دمشق دیدم و مردی در کنار آن سر قرائت می ‌کرد: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً»؛ [11] در همان لحظه دیدم سرِ مطهر با زبان فصیح گفت: «أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ الْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي»؛ [12] کشتن من و گرداندن سرِ من در شهرها از داستان اصحاب کهف نیز تعجب ‌آورتر است.

آیه ‌های نقش بسته بر درهم
نقل کرده‌ اند؛ حضرت امّ کلثوم (سلام الله علیها)، هزار درهم به نگهبان سر داد و گفت: سر امام حسین(علیه السلام) را جلوتر از ما قرار دهید تا مردم به تماشای آن مشغول شوند و به ما نگاه نکنند. او قبول کرد و سر را جلوتر برد؛ فردای آن روز درهم ها را نگاه کرد، دید که خدا آن ها را به سنگ سیاه تبدیل نموده و در یک طرف آنها نوشته شده: «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُون»؛[13]‏ گمان مبر که خدا از آن چه ظالمان انجام می ‌دهند، غافل است! و در طرف دیگر نوشته شده است: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ».[14]‏
شبیه این جریان،‌ جریان دینارهای آن «راهب» است که در یکی از منازل نزدیک شام، لشکر عمر بن سعد، شب در نزدیکی «دَیْر» او منزل کردند؛ او نور ملکوتی سرِ مطهّر را مشاهده کرد، ده هزار دینار داشت، به عمر بن سعد داد سرِ بریده امام(علیه السلام) را یک شب امانت گرفت، پس از شستن و معطر کردن سر، با آن حرف زد و مسلمان شد و هنگام تحویل دادن سر مطهّر، سفارش کرد که به سرِ امام بی‌ حرمتی نکنند، مأموران در ظاهر قبول کردند؛ ولی در عمل رعایت نکردند. وقتی نزدیک دمشق رسیدند، دینارها را که در دو کیسه چرمی بود و موقع تحویل گرفتن با دقت نگاه کرده و شمرده بودند و عمر بن سعد سر کیسه ‌ها را مُهر کرده بود، ملاحظه کردند که مهر سالم و نشکسته است؛ ولی دینارها همه سفال شده و در دو طرف آن ها همان دو آیه فوق نوشته شده است؛‌ عمر بن سعد در آن لحظه گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ خَسِرْتُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»؛[15] ما از خداییم و به سوی خدا می ‌رویم، در دنیا و آخرت زیانکار شدم.

پی نوشت ها:
[1]. كهف/ 9.
[2]. ارشاد، شیخ مفید، ج‏2، ص‏117، بحار الانوار، ج45،‌ ص‏121؛ موسوعة كلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص515.
[3]. كهف/ 13.
[4]. شعراء/ 227.
[5]. مدینة المعاجز الأئمة الاثنی عشر، سید هاشم بحرانی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، چاپ اول، 1413ق، ج4، ص‏115، ح 176 و 177؛ عوالم العلوم، بحرانی اصفهانی، ج‏17، ص‏386؛ موسوعة كلمات الامام الحسین(علیه السلام)،‌ ص‏515؛ بحار الانوار، ج‏45، ص‏304.
[6]. مدینة‌ المعاجز الأئمه، بحرانی، ج‏4، ص‏124، ح1850؛ موسوعة كلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص‏516 ـ 517.
[7]. غافر/ 70 و 71.
[8]. موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص‏522 ـ 523.
[9]. بقره/ 137.
[10]. موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص‏523.
[11]. کهف/ 9.
[12]. الخرائج و الجرائح، راوندی، ج‏2، ص‏577، ح 1؛ عوالم العلوم، اصفهانی، ج‏17، ص‏412، ح 7؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج‏45، ص‏188،‌ح 32.
[13]. ابراهیم/ 42.
[14]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج‏4، ص60؛ عوالم العلوم، بحرانی اصفهانی،‌ ج‏4، ص‏618؛ مدینة المعاجز الأئمّة، ج‏4، ص‏114، ح 174؛ بحار الانوار، ج‏45، ص‏304.
[15]. ر.ک: الخرائج و الجرائح، راوندی، ج‏2، ص‏579 ـ 580.
معاونت تبلیغ، ذی طوی، محمد اسماعیل نوری زنجانی

منبع: حوزه