ممانعت مروان بن الحکم ناصبی (از بزرگان و ثقات اهل تسنن) و عائشه از دفن امام حسن (علیه السلام) در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) به گزارش بلاذری (مورخ مشهور اهل تسنن)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

حسن بن علی [ع] در هنگام وفات گفت : مرا پیش قبر رسول الله (ص) دفن کنید مگر آن که بترسید در آن شری باشد.پس اگر از شر ترسیدید مرا پیش مادرم دفن کنید.
حسن از دنیا رفت و هنگامی که تصمیم به دفن او گرفتند مروان بن الحکم مانع شد و گفت : حسن نباید در کنار پیامبر دفن شود ! آیا عثمان در حش کوکب دفن شود و حسن اینجا ؟ بنی هاشم و بنی امیه جمع شدند گروهی بنی هاشم و گروهی هم بنی امیه را یاری کردند و با سلاح آمدند.
ابوهریره به مروان بن الحکم گفت : ای مروان، آیا مانع می شوی که حسن در این مکان دفن شود در حالی که شنیده ای پیامبر به او و برادرش حسین می گفت آن دو سروران جوانان اهل بهشت هستند ؟ مروان بن الحکم گفت : رهایمان کن ! اگر تو و ابو سعید خدری حدیث پیامبر را حفظ نمی بودید از بین می رفت و تو در ایام خیبر اسلام آوردی ! ابوهریره گفت : درست گفتی ، من ایام خیبر اسلام آوردم اما پیامبر را همراهی کردم و از او جدا نمی شدم و از او سوال می کردم و بدان مشغول شدم و اهتمام ورزیدم تا این که دانستم پیامبر چه کسی را دوست دارد و بغض چه کسی را در دل دارد و چه کسی به پیامبر نزدیک تر و چه کسی دورتر است و چه کسی به نبوتش اقرار کرده و چه کسی آن را نفی کرده است و پیامبر برای چه کسی دعا کرده و چه کسی را لعن کرده است!!!
هنگامی که عائشه سلاح و آن اشخاص را دید و ترسید که شر بین آنان افزایش یابد و خون ریزی شود گفت : این خانه ، خانه ی من است و اجازه نمی دهم کسی در آن دفن شود!!!
پس محمد بن علی به برادرش گفت : برادرم، اگر او وصیت کرده بود که این جا دفن شود او را این جا دفن می کردیم یا این که قبل از آن می مردیم اما او استثناء کرد و گفت : مگر این که از وقوع شر بترسید و چه شری بالاتر از این که می بینی ؟ در نتیجه حسن در بقیع در کنار مادرش دفن شد.

البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف،ج3، ص 297 و 298، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.