منکر فضیلت اشک، محروم از حوض کوثر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

علامه مجلسی، آن فحل الفحول، این قضیه را از بعضی از بزرگان نقل می‌کند، می‌گوید: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم؛ روز عاشورا عدّه‌ای از ما جمع شدند؛ یک نفر شروع به مقتل خواندن نمود. خوب گوش دهید؛ این لاطائلات را از میان عوامّ بردارید. این روایت را در آن مقتل خواند که اگر چشمی بر سیدالشهدا علیه السلام به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می‌شود؛ «وَ لَوْ كَانَتْ‏ مِثْلَ‏ زَبَدِ الْبَحْر.»(1)
یکی از حضّار که جاهل بود و ادعای علم می‌کرد (و نمونه‌اش امروز بسیار است)، این حدیث را انکار کرد و گفت: این روایت با عقل جمع نمی‌شود. اهل مجلس که از علما بودند، با او مذاکره کردند؛ قانع نشد و جلسه‌ی روضه به هم خورد.
همان منکر، شب خواب دید که محشر بپا و غوغایی است؛ عطش عطشاً شدیداً؛ در نهایت عطش گرفتار شد؛ چشمش به حوضی افتاد که نه اولش پیداست و نه آخرش؛ متوجه شد که این حوض، حوض کوثر است؛ از عطش به حوض پناه برد.
دید سه نفر ایستاده‌اند، هر سه سیاه ‌پوش؛ دو تا مرد، یک زن. پرسید: اینها کیانند؟ به او گفتند: آن یکی پیغمبر خاتم صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله است، آن سیاه ‌پوش دوم امیرالمؤمنین علیه السلام است، آن زن سیاه‌ پوش فاطمه‌ی زهرا سلام ‌الله ‌علیها است.
پرسید: چرا اینها سیاه ‌پوشند؟
گفتند: مگر خبر نداری که عزادار حسین علیه السلام هستند.
آمد خودش را برساند؛ از بی بی دو عالم درخواست کرد که یک جرعه از این آب به من بده. حضرت زهرا سلام ‌الله ‌علیها به او نگاهی کرد، فرمود: تو همان هستی که منکر اجر گریه‌ کنندگان بر مصیبت مُهجه‌ی قلب من هستی؟
علامه مجلسی فرمود: این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد؛ دوان دوان آمد؛ آن جمع را پیدا کرد؛ گفت: استغفار کنید، خدا مرا بیامرزد.(2)

منابع:
۱. محاسن، ج۱، ص۶۳؛ كامل الزيارات، ص۲۰۷.
۲. بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳؛ عوالم امام حسين علیه السلام، ص۵۳۵

آیت الله العظمی وحید خراسانی
۱۷/ آبان/۱۳۹۱