آیا می دانید احمد بن حنبل کیست و در مورد امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) چه سخنان درخور توجهی دارد؟

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

ابو عبداللّه احمد بن محمد بن حنبل ذُهَلى شیبانى ، پیشواى مذهب حنبلی ، در سال ۱۶۴ ق ، به دنیا آمد و در سال ۲۴۱ ق ، درگذشت. شمار اساتیدى كه در مسند خود از آنان روایت كرده است ، دویست و هشتاد و اندی است. وى آثار زیادى دارد ، از جمله : المسند ، الفضائل ، الزهد ، الملل ، التفسير ، الأيمان ، الأشربة و السنّة.[۱]

او سخنانی درخور توجه در مورد حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) دارد:
تاریخ دمشق به نقل از احمد بن سعید رِباطى:
از احمد بن حنبل شنیدم كه مى گفت: على بن ابى طالب، همواره با حق بود و حق با او بود، هر جا كه بود.
تاريخ دمشق عن أحمد بن سعيد الرباطي :سَمِعتُ أحمَدَ بنَ حَنبَلٍ يَقولُ : لَم يَزَل عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَهُ حَيثُ كانَ .[۲]

تاریخ دمشق به نقل از عبداللّه بن احمد بن حنبل:
روزى نزد پدرم نشسته بودم. گروهى از كَرْخیان آمدند و از خلافت ابوبكر ، عمر بن خطّاب و عثمان بن عفّان یاد كردند و بسیار سخن گفتند و از خلافت على بن ابى طالب علیه السلام یاد كردند و درباره آن ، بسیار سخن گفتند. پدرم سرش را به طرف آنان گردانید و گفت : اى مردم! درباره رابطه على با خلافت و خلافت با على ، بسیار سخن گفتید. خلافت ، على را نیار است ، بلكه على ، خلافت را آراست.[۴]
تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن أحمد بن حنبل :كُنتُ بَينَ يَدَي أبي جالِسا ذاتَ يَومٍ ، فَجاءَت طائِفَةٌ مِنَ الكَرخِيّينَ فَذَكَروا خِلافَةَ أبي بَكرٍ وخِلافَةَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ وخِلافَةَ عُثمانَ بنِ عَفّانَ فَأَكثَروا ، وذَكَروا خِلافَةَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ وزادوا فَأَطالوا ، فَرَفَعَ أبي رَأسَهُ إلَيهِم فَقالَ :
يا هؤُلاءِ ! قَد أكثَرتُم في عَلِيٍّ وَالخِلافَةِ ، وَالخِلافَةِ وعَلِيٍّ ، إنَّ الخِلافَةَ لَم تُزَيِّن عَلِيّا بَل عَلِيٌّ زَيَّنَها .[۳]

الصواعق المُحرقة به نقل از عبد اللّه بن احمد بن حنبل:
از پدرم درباره على علیه السلام و معاویه پرسیدم. گفت : على علیه السلام دشمنان بسیارى داشت. دشمنانش بسیار كوشیدند چیزى علیه او پیدا كنند و نیافتند. پس به سوى مردى آمدند كه با او جنگیده و درگیر شده بود و از روى مكر علیه على ، به ستایش بى جاى او پرداختند.
الصواعق المحرقة عن عبد اللّه بن أحمد بن حنبل :سَأَلتُ أبي عنَ عَلِيٍّ ومُعاوِيَةَ فَقالَ : اِعلَم أنَّ عَلِيّا كانَ كَثيرَ الأَعداءِ ، فَفَتَّشَ لَهُ أعداؤُهُ شَيئا فَلَم يَجِدوهُ ، فَجاؤوا إلى رَجُلٍ قَد حارَبَهُ وقاتَلَهُ ، فَأَطرَوهُ[۵]كَيدا مِنهُم لَهُ.[۶]

المستدرك على الصحيحين به نقل از محمّد بن منصور طوسى:
از احمد بن حنبل شنیدم كه مى گفت: براى هیچ كدام از یاران پیامبر خدا ، فضایلى كه براى على نقل شده ، نقل نشده است.
المستدرك على الصحيحين عن محمّد بن منصور الطوسي :سَمِعتُ أحمَدَ بنَ حَنبَلٍ يَقولُ : ما جاءَ لِأَحَدٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنَ الفَضائِلِ ما جاءَ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ رضى الله عنه .[۷]

شواهد التنزيل به نقل حَمْدان ورّاق:
از احمد بن حنبل شنیدم كه مى گفت: از فضایل [با سند] صحیح ، براى هیچ كدام از یاران پیامبر خدا به مقدارى كه براى على بن ابى طالب نقل شده ، نقل نشده است.
شواهد التنزيل عن حمدان الورّاق:سَمِعتُ أحمَدَ بنَ حَنبَلٍ يَقولُ : ما رُوِيَ لِأحَدٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنَ الفَضائِلِ الصِّحاحِ ما رُوِيَ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ .[۸]

فتح البارى:
از احمد بن حنبلْ روایت شده كه گفته است: آن قدر [از فضایل] كه از على بن ابى طالب به ما رسیده است ، براى هیچ كدام از اصحاب ، نرسیده است.
فتح الباري :قَد رُوّينا عَنِ الإِمامِ أحمَدَ قالَ : ما بَلَغَنا عَن أحَدٍ مِنَ الصَّحابَةِ ما بَلَغَنا عَن عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ .[۹]

كشف الغُمّة به نقل از كتاب الیواقیت ابو عمر زاهد:
بعضى افراد موثّق ، از طریق رجال خود به من خبر داده اند كه وقتى احمد بن حنبل وارد كوفه شد ، در آن جا مردى بود كه اظهار تشيّع مى كرد ... . وى به احمد گفت : از تو درخواستى دارم.
احمد گفت : درخواستت پذیرفته است.
مرد گفت : دوست دارم پیش از آن كه از این جا بروى ، مذهب خود را به تو عرضه كنم.
احمد گفت : بگو.
آن شیخ گفت : من معتقدم كه امیر مؤمنان ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ ، پس از پیامبر صلى الله علیه و آله ، بهترینِ مردم بود و مى گویم كه وى ، بهترینِ آنان ، برترین و داناترینِ آنان بود و پیشواى پس از پیامبر صلى الله علیه و آله است.
راوى مى گوید : سخن مرد ، تمام نشده بود كه احمد در پاسخ گفت : اى مرد! ایرادى به خاطر این اعتقاد نیست. چهار تن از یاران پیامبر خدا ، یعنى جابر و ابوذر و مقداد و سلمان ، پیش از تو بر این باور بودند.
آن مرد، از حرف احمد چنان خوشحال شد كه مى خواست پرواز كند!
كشف الغمّة :نَقَلتُ مِن كِتابِ اليَواقيتِ لِأَبي عُمَرَ الزّاهِدِ قالَ : أخبَرَني بَعضُ الثِّقاتِ عَن رِجالِهِ قالوا : دَخَلَ أحمَدُ بنُ حَنبَلَ إلَى الكوفَةِ وكانَ فيها رَجُلٌ يُظهِرُ الإِمامَةَ ... ، فَقالَ لَهُ الشَّيخُ : يا أبا عَبدِ اللّهِ لي إلَيكَ حاجَةٌ ، قالَ لَهُ أحمَدُ : مَقضِيَّةٌ ، قالَ : لَيسَ اُحِبُّ أن تَخرُجَ مِن عِندي حَتّى اُعلِمَكَ مَذهَبي ، فَقالَ أحمَدُ : هاتِهِ ، فَقالَ لَهُ الشَّيخُ : إنّي أعتَقِدُ أنَّ أميرَ المُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ كانَ خَيرَ النّاسِ بَعدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وإنّي أقولُ إنَّهُ كانَ خَيرَهُم ، وإنَّهُ كانَ أفضَلَهُم وأعلَمَهُم ، وإنَّهُ كانَ الإِمامَ بَعدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله .
قالَ : فَما تَمَّ كَلامُهُ حَتّى أجابَهُ أحمَدُ فَقالَ : يا هذا ! وما عَلَيكَ في هذَا القَولِ ؟ قَد تَقَدَّمَكَ في هذَا القَولِ أربَعَةٌ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : جابِرٌ وأبو ذَرٍّ وَالمِقدادُ وسَلمانُ ، فَكادَ الشَّيخُ يَطيرُ فَرَحا بِقَولِ أحمَدَ.[۱۰]

پی نوشت:
[۱] ر.ك : سير أعلام النبلاء : ج ۱۱ ص ۱۷۷ ش۷۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۵ ، فضائل الصحابة لابن حنبل : ج ۱ ص ۲۵
[۲] تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۱۹ .
[۳] تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۴۶ . راجع : ج ۳ ص ۴۹۴ (خطاب طائفة من أصحابه بعد البيعة) .
[۴] نيز ، ر. ك : ج ۳ ص ۴۹۵ (سخنان گروهى از ياران امام على پس از بيعت) .
[۵] أطرى فلانٌ فلانا : إذا مدحه بما ليس فيه (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۶ «طرأ») .
[۶] الصواعق المحرقة : ص ۱۲۷ .
[۷] المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۱۱۶ ح ۴۵۷۲ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۱۸ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۴۴۱ وليس فيه «من الفضائل» ، شواهد التنزيل : ج ۱ ص ۲۷ ح ۸ وزاد فيه «أكثر من» بعد «الفضائل» ، الصواعق المحرقة : ص ۱۲۰ وليس فيه «من أصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله » .
[۸] شواهد التنزيل : ج ۱ ص ۲۷ ح ۹ ، تهذيب التهذيب : ج ۴ ص ۲۰۴ الرقم ۵۵۶۱ نحوه .
[۹] فتح الباري : ج ۷ ص ۷۴ .
[۱۰] كشف الغمّة : ج ۱ ص ۱۶۰ .

منبع : حدیث نت