سلیمان کتّانی، شاعر و ادیب مسیحی لبنان از تو میگوید، مولا:
«تو زیبایی؛ ولی نه به خاطر چشمان سیاهت، بلکه به خاطر بینش شعله ورت.
تو زیبایی؛ نه به خاطر جمال سیمایت، بلکه به خاطر صفای سرشتت.
تو زیبایی؛ نه به خاطر گردن بلورینت، بلکه به خاطر جبروت خصلت ها و خوی شکوهمندت.
تو قهرمانی؛ ولی نه به خاطر پیچیدگی مچ هایت و نه به خاطر پهنای شانه ات، بلکه به خاطر چشمه فیضی که نخست بر قلب و زبانت و سپس به گفتار و رفتارت سرازیر شده است.
در میان نخستین مهاجران، تو از همه نامدارتر و برتر بودی و بیش از همه در دل پیامبر صلی الله علیه و آله جاداشتی.
تو نخستین کسی بودی که ایمان آوردی و تواناترین مدافع دین و دلیرترین مبارز، پایدارترین جنگاور، هوشمندترین حادثه پرداز، شیواگوترین دانشمند سخنور و موفق ترین پیکارگر به شمار میرفتی.
چه چیز در نهج البلاغه فرود آمده که تصویر راستین آن روحی نباشد که به سان پرتو خورشید در جام بلورین، در تن والای تو فرود نیامده باشد؟ کدام کار است که در حیات نورانیات انجام داده که تعبیری کاملاً درست از تمایلات عالیه و گرایش های ملکوتی ات نبوده باشد؛ گرایشهای عالیه ای که از روح پاک و مقدّست برخاسته است»
حمزه کریم خانی