«وَاللّه‏ُ خَيْرُ الْماكِرينَ»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

آخرين حربه، همين نقشه شوم است. اينكه از هر قبيله دستى در ريختن خون رسول شريك باشد تا قريش، قدرت انتقام نداشته باشند. بيچاره اصحاب شيطان كه عبث ره مى‏پويند و غافلند از اينكه «واللّه‏ُ خَيْرُ الْماكِرينَ.» مكر خدا را پيش از اين خدا بر رسول خود افشا كرده است و پيامبر آن را بر يار وفادار خود على عليه‏ السلام .
در بستر خورشيد
قرار است امشب على عليه ‏السلام در بستر پيامبر بخوابد تا مشركين از خروج رسول الله صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله از مكه باخبر نشوند. خانه در محاصره كفار است و على عليه ‏السلام آسوده و رها در بستر پيامبر... در چند قدمى مرگ... .
حوالى صبح، مشركان به خانه هجوم مى ‏آورند و به بستر مى ‏شتابند. على عليه ‏السلام در بستر مى ‏نشيند. شمشيرهاى عريان بر فراز سرش، تشنه خونند و او آسوده و صريح به چشمان خشمگين كافران مى‏ نگرد.
فرياد مى ‏زنند: «پس محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله كجاست؟!»
با لبخندى از جنس يقين، پاسخ مى‏دهد: «مگر او را به من سپرده بوديد كه سراغش را از من مى‏ گيريد؟!» هنوز شمشيرها در غلاف فرو نرفته ‏اند كه كفار، شكست دوباره خود را به هم اعتراف مى‏ كنند.
هديه خداوند
مباهات خداوند بر فرشتگان، حديثى ديگر است: «از مردم كسى هست كه جان خويش را در راه رضايت خداوند مى ‏فروشد و خدا بر بندگان مهربان است».
جبرئيل اين آيه را بر رسول نازل كرده است تا شأن على عليه ‏السلام را در ليلة‏المبيت و مقامى را كه در آسمان تجلى داده است، به ثبت برساند. گرچه پيامبر از ازل بدين شبِ ايثار واقف بود.

محبوبه زارع