متن ادبی «نقشه شب کورها»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

شش سال از بعثت نورانی رسول اکرم می‏گذشت.
دست ‏های سیاه کفر، در پی آزار مسلمانان برآمده بود. مگر نه اینکه تیرگی شب، طاقت انوار مقدس آسمانی را ندارد؟! از مسلمین، گروهی زیر چتر حمایت ابوطالب در مکه بودند و گروهی از آل هاشم و عبدالمطلب و زنان و فرزندان ایشان، به دره ‏ای به نام «شعب ابوطالب» پناه آوردند. رود جاری دین، باید به دریا می‏رسید؛ حتی اگر از سخت‏ ترین دره ‏ها عبور می‏کرد. شعب ابوطالب، قطعه ‏ای از زمین و زمان بود که مسلمان از شر کفر شیاطین به دهان باز کوه ‏ها و دره ‏ها پناه آورده بود. سه سال خروج از این دره یعنی شکنجه، یعنی شنیدن ناله گرسنگی کودکان و کشیدن سنگ بر شکم به جای نان و محمد فریاد طفل رسالت را می‏شنید که می‏خواست خود را از لابه‏ لای جهل تاریخ، به دست‏ های من و تو برساند.
... سرانجام دستِ حیله‏ گر تاریکی، به قصد خاموش کردن چراغ رسالت، نقشه‏ ای کشید. شبانه می‏خواهند محمد را از علی بگیرند، (علی، بی‏ درنگ پاسخ داد: به خدا قسم، اگر هزاران جان در بدن داشتم همه را یک‏جا در راه دین تو قربانی می‏کردم. یا رسول اللّه‏!) ـ و بعد شبانه، علی در بستر محمد آرمید. پیش‏ مرگ عشق شدن چه شیرین است؛ وقتی که آن سوی، در خیالشان به روی تو شمشیر می‏کشند! پناه بر نور تو یا علی که نور - همیشه، سپر خورشید است برای آن‏ها که چشم دیدن خورشید را ندارند و سرانجام نقشه ناکامشان نقش بر آب شد.
تازه اول عاشقی کردن علی است
جبرئیل آمد و پیام آورد: «وَ مِنَ النّاسَ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتَ اللّه‏ِ وَاللّه‏ُ رَئوفٌ بِالعِباد».
در میان بنی‏ آدم، آن کس که نفس خود را به خاطر رضای خدا بفرشد، کیست؟ جز علی؟! این، هنوز اولِ عاشقی کردن ‏های علی است. هنوز در دامنه کوه احد، نود زخم کاری بر سینه‏ اش گل خواهد کرد.
شیعه بودن اولین گامش علی‏ست    ***    اولش مولا و فرجامش علی‏ ست
معنی حیّ علی خیرالعمل              ***     یاء علی، عینش علی، لامش علی‏ست
عشق یک دریاست طوفانش حسین   ***     آبی اعماق آرامَش علی‏ست
اقرء باسم ربک الاعلی، چو گفت       ***      جبرئیل، انگار در کامش علی‏ست
آن که شب جای محمد خفته است    ***      حیدر شیر خدا، نامش علی‏ست
لافتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار

رزیتا نعمتی