متن ادبی «مرغابی‏ های مضطرب»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

ام کلثوم دختر امیرمؤمنان علیه السلام که ایشان شب نوزدهم ماه مبارک رمضان را در خانه او گذرانده بود، می‏گوید: صبح هنگام که پدرم علی علیه ‏السلام درِ اتاق را گشودند و به صحن خانه آمدند، چند مرغابی که برای برادرم حسین هدیه آورده بودند، سر راه ایشان آمدند و بال ‏های خود را گشودند و مقابل روی ایشان فریاد می‏زدند و پایین لباس ایشان را گرفتند. حضرت فرمودند: «آن‏ها را به حال خود بگذارید؛ اینان فریاد کنندگانی هستند که از پیِ آن‏ها، نوحه‏ کنندگانی خواهند بود. بامداد، قضای الهی پدیدار خواهد گشت». بعد حضرت رو به من کرده و فرمودند: «ای دخترم، تو را به حقّ خودم برتو، سوگند می‏دهم که این مرغابی‏ ها را آزاد بگذاری؛ زیرا آن‏ها تعدادی حیوان بی ‏زبان‏ اند که وقتی گرسنه و تشنه می‏شوند، نمی‏توانند سخنی بگویند و تو آن‏ها را نزد خود نگه داشته ‏ای؛ پس آن‏ها را آب و غذا بده یا رها کن تا از گیاهان زمین بخورند».

منبع : مجله گلبرگ ، آبان 1382 ، شماره 44