چون سوختم به مسجد و گفتم سخن، علی!
جان مدینه سوخت از آن سوختن، علی!
تو از سکوت مصلحتی غم مخور، که من
با مردم از زبان تو گفتم سخن، علی!
این خانه گشته انجمن درد و ما و تو
پروانهایم و شمع، در این انجمن، علی!
کردم دفاع از تو که بازوی من شکست
زین بیشتر نیامده از دست من، علی!
تنها نه یک مغیره که در کوچه هر که بود
کردند اتّحاد به زهرا زدن، علی!
از تازیانهها که به جانم نواخت خصم
نام تو نقش بست به بازوی من، علی!
سید رضا موید
چون سوختم به مسجد و گفتم سخن، علی
- بازدید: 1207