رجزخوانی‌های امام علی (ع) و عمرو بن عَبدَود در جنگ خندق به روایت اسیری اصفهانی

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

که تا حشر هر مرد روزِ نبرد                 بگوید که با عَمرو حیدر چه کرد

مجمع‌البحرین حماسه‌ای دینی از قرن دهم است. اسیری اصفهانی بخش مهمی از این منظومه را به شرح دلاوری‌های حضرت علی (ع) در جنگ‌های صدر اسلام اختصاص داده است. او در بخش جنگ خندق، چرایی و چگونگی این جنگ و تصویرسازی قسمت‌های مختلف این نبرد را ارائه داده‌است. از ابیات قابل توجه منظومة اسیری در نظم جنگ خندق، بیان رجزخوانی‌های حضرت علی(ع) و عمرو بن عبدود پیش از آغاز این نبرد تن به تن است که یادآور برخی ابیات شاهنامه در مواقع مشابه است.

دربارۀ رجزخوانی گفته‌اند: «رجزخوانی در جنگ، خواندن اشعار ارتجالی است که جنگجو در ستایشِ قبیلۀ خود و خوارداشت قبیلۀ حریف، در ابیاتی کوتاه (معمولا دو یا سه بیت) و با وزن و آهنگ‌های حماسی می‌خواند و وجود اشکالاتِ دستوریِ بعضی رجزها، ناشی از ارتجالی گفتن آنهاست. در جنگ‌های جاهلی عرب بیشتر به‌عنوان سلاحی تبلیغی در جنگ و با دو هدفِ تقویت روحیۀ قبیلة خود و تضعیف روحیۀ دشمن گفته می‌شده و در بیشتر این موارد خالی از دشنام نبوده است. بعد از اسلام، به‌ویژه در مکتبِ اهل بیت پیامبر(ص) رجزخوانی در خدمت بیان عقاید و شعائر اسلامی قرار گرفت» (شکوفگی و نادعلی‌زاده 1395: 238- 239).

بنابر روایات تاریخی، در جنگ خندق پس از چندبار هماوردطلبیِ عمرو بن عبدود جنگجوی سپاه مشرکان، امام علی(ع) پس از سه مرتبه اذن جنگ خواستن از رسول خدا(ص) و بعد از اینکه هیچ‌یک از مسلمین حاضر به جنگ با عمرو نمی‌شود، سرانجام به اذن پیامبر(ص) روانۀ میدان نبرد تن به تن با عمرو می‌شود. امام علی(ع) به رسم جنگ‌های عرب پیش از جنگ رجز می‌خواند تا به گفتۀ اسیری شاعر «نخستین بکشتش به تیغِ زبان»،اما خود را معرفی نمی‌کند. در اینجا شاعر از زبان فلک امام را این گونه معرفی می‌کند:

فلک گفت جایی که او کین کشد          کجا چون منی رخش در زین کشد
کسی را که دستِ حقش یاورست           چه حاجت به من با کسی دیگرست؟!

امام علی(ع) با چند بیتی که بیان طنزآلود شاعر اثرگذاری آن را چند برابر کرده است، این گونه عمرو را خطاب می‌کند:

که ای عَمرو مشتاب و پیرای برگ          که صوتت به فریاد آورد مرگ
کسی را که باشد به دوزخ مآب             به مُردن چرا باشد او را شتاب؟
تو را آمد اینک ز بس خواستن             مُجیبی که جان خواهدت کاستن
هُزَبری که عاجز نباشد به جنگ            که از بیشه شیر آید از یَم نهنگ
دو لب ذوالفقارم گشاده ز هم               که گوید جوابِ سوالت به‌دم
کسی آمد از بهر چاک تنت                 که نیّت ندارد به جز کشتنت
عیان دیده آنگه به عین‌الیقین              که خون خواهدت ریختن بر زمین
بران دیده از صدق فایز شده                به نوعی کزان عقل عاجز شده
امیدم چنانست کز تیغِ تیز                  برانگیزم از خونِ تو رستخیز
به صندوقِ مرگت کنم آشیان               زبان را به نعشت کنم نوحه‌خوان
به یک ضربِ تیغت برآرم دمار              بدانسان که ماند ز مَن یادگار
که تا حشر هر مرد روزِ نبرد                 بگوید که با عَمرو حیدر چه کرد

یکی از نکته‌های ادبی ابیات بالا حسن تعلیلی است که در آن شاعر بین شکل ظاهری شمشیر امام علی(ع) (که ظاهراً برای پاسخ‌گویی یه یاوه‌های حریف خود دهانش را باز کرده است) و نهایت آمادگی ایشان در جنگ با عمرو نسبت هنری زیبایی برقرار کرده‌است. اما پس از این رجزها به‌رغم رُعبی که خداوند در دل عمرو می‌اندازد:

از آن گفته‌ها عَمرو را جان نماند           به جز قالبِ او به میدان نماند

در نهایت برای اینکه نشان ندهد قافیه را کاملاً باخته با حفظ ظاهر باز هم رجز می‌خواند:  

بمان و دگر کس به میدان فرست          دگر طعمه در کامِ ثعبان فرست
که حیف آیدم کآتش اژدها                 بسوزد به عهدِ جوانی تو را
مرا نیز باشد ازین نام ننگ                  که از خون طفلی کنم خاک رنگ

علی ابن ابی‌طالب(ع) در پاسخ به این گفته‌ها انگیزۀ خود را از این نبرد کشتن کفار در راه خدا و شرم نداشتن از گفتۀ دیگران می‌داند:

مرا هیچ باری جز این دل نخواست         که سازم کفن بر تو از خاک راست
نیندیشم از گفتن اهلِ جود                 که حیدر همی‌کُشت و شرمش نبود

اوج بیان حماسی آن جاست که خواهر عمرو از کشته شدن برادر خود به دست امام علی(ع) آگاه می‌شود و به دلیل بلندی پایگاه کُشندة برادرش، شیون کردن را جایز نمی‌داند:

چو گفتند کو را علی کشته است           به خاک و به خون از وی آغشته است
دو بیتی درین باب انشا نمود                که هم در کنارش قلم جا نمود
ز معنی در آنجاش بینم دُری               که گر جز علی کشتی‌اش دیگری
طریق فراغت رها کردمی                    بر او تا ابد گریه‌ها کردمی
کسی را ولی شد بر او دست‌رَس            که از کشتنش نیست عیبی به کس...

به نظر می‌رسد اسیری، صاحب مجمع‌البحرين، توانسته است با وفادار ماندن و التزام به روايات تاريخي، جنبه‌هاي حماسي و ادبی اثرش را نيز پيش ببرد و می‌توان سرودة او را در زمرة حماسه‌هاي موفق ديني محسوب کرد.

منابع
مجمع البحرين، اسیری، كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، شماره 2655، بدون کاتب، تملک به تاریخ 1231
شکوفگی، حامد و نادعلی‌زاده، مسلم(1395). فرهنگ سوگ شیعی، مدیر و سرویراستارحسام مظاهری، تهران: نشر خیمه
حامد شکوفگی
سلیس