شعر «بعدِ مولا»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

آسمانى اتفاق افتاد و مردى ماه شد    ***    ماه نقصان يافت تا از زخم ياس آگاه شد
ظرف شيرى شد يتيم از غربت شير خدا    ***    دست سرد كودكى از دامنى كوتاه شد
ظرفِ يك روز اتّفاقات عجيبى روى داد    ***    جُبّه‏ اى پيراهن عثمان و كوهى كاه شد
نسلى از هولِ هوس افتاد در ديگ هوا    ***    شهرى از ترس عدالت، خانه ارواح شد
خطّ كوفى شد جدا از خطّ و خال كوفيان    ***    شير رفت و اكثريت باز با روباه شد
بى على (عليه السلام) هر بى سر و پايى سرى بالا گرفت *** هر گداى دين فروشى ناصر الدّين شاه شد
بعدِ مولا دل فراوان بود، اما عشق... نه!    ***    بعدِ مولا زندگى زندان و اردوگاه شد
ابر مى ‏تابيد و شعرى قطره قطره مى‏ چكيد    ***    شاعرى ممدوح خود را ديد و خاطر خواهد شد.

نجمه کرمانی

منبع : مجله شمیم یاس ، مهر 1385 ، شماره 43