یکی از مواردی که بحث «عدالت صحابه» را که از سوی اهل سنت مطرح است، به چالش میکشد و آن را باطل میسازد، مخالفتهای صحابه با پیامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) است که در پستهای گذشته[1] به این مهم پرداختیم.
در این میان یکی دیگر از موارد مهمی که این عقیده را باطل میسازد، مخالفتها و صدور برخی اعمال ناشایست از سوی همسران حضرت میباشد، در حالی که می بایست همسران ایشان به دلیل مصحابت بیشتر و مقرون بودن با رسول خدا (صلی الله عليه وآله) مطیعتر و فرمانبردارتر باشند. در مطلب دیگری[2] به مواردی از این اعمال زشت اشاره کردیم و در نوشتار حاضر به دو نمونه دیگر میپردازیم.
یکی از داستانهای تلخ در زندگی همسران پیامبر (صلی الله عليه وآله) داستان فاش کردن و بر ملا ساختن راز حضرت میباشد که شدیداً خاطر نبی مکرم اسلام (صلی الله عليه وآله) را آزرد و اين ماجرا آنچنان در قلب پيامبر (صلی الله عليه وآله) و روح عظيم او تأثير منفى گذاشت كه خداوند به دفاع از او پرداخت و با اينكه قدرت خودش از هر نظر كافى است، حمايت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مىکند.
ماجرا از این قرار است که رسول خدا (صلی الله عليه وآله) سری از اسرار خود را نزد یکی از زنان خود(حفصه) بیان کرده و به وی سفارش کرد که این مطلب را به کسی نگوید . ولی حفصه بر خلاف دستور حضرت آن سر را به دیگری گفت و قسمتی از آن سر را فاش کرد.
«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ: مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِیر[تحریم/3] و به ياد آر زمانى را كه پيغمبر ما با بعضى از زنان خود رازی را گفت، چون آن زن، راز پيغمبر را فاش كرد و خداوند پيامبر(صلی الله عليه وآله) را بر فاش شدن آن مطالب پنهان مطّلع ساخت، پيغمبر بعضى از آنها را به آن زن خبر داد و از بعضى ديگر صرفهنظر کرد. چون رسول خدا(صلی الله عليه وآله) بعضى از آنها را كه خدا خبر داده بود به زوجه گفت و او را از فاش كردن منع کرد...».
در آیه بعد خداوند میفرماید: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِير [تحریم/4] اگر شما از كار خود توبه كنيد، و دست از آزار پيامبر(صلی الله عليه وآله) برداريد به سود شماست؛ زيرا دلهاى شما با اين عمل از حق منحرف گشته و به گناه آلوده شده است؛ اگر شما دو نفر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) چرا كه خداوند ياور اوست، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان نيز بعد از آنها پشتيبان او هستند».
تمامی مفسران شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که منظور از این دو زن در آیه شریفه حفصه دختر عمر و عایشه دختر ابوبکر هستند.[3]
اما این راز چه چیزی بوده است بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد.
بخاری در یک روایت پرده از این سر و از تبانی عایشه و حفصه در آزار دادن پیامبر در ماجرای شربت عسل و مغافیر بر میدارد.
عُبَيْدَ بن عُمَيْرٍ میگوید: «از عایشه شنیدم که هر گاه پیامبر اکرم(صلی الله عليه وآله) نزد زینب بنت جحش (یکی از همسران خود) میرفت زینب او را نگه میداشت و از عسلی که تهیه کرده بود خدمت حضرت میآورد. من حسادتم گل کرد و با حفصه قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر(صلی الله عليه وآله) نزد یکی از ما آمد فورا بگوییم آیا صمغ منافیر خوردهای(مغافیر شیرهای است که از یکی از درختان حجاز به نام "عرفط" تراوش میکند که بوی بدی دارد) – پیامبر اکرم(صلی الله عليه وآله) مقید بودند که هرگز بوی نامناسبی از دهان و لباسشان نیاید و همیشه معطر و خوشبو بودند- به این ترتیب روزی حضرت نزد حفصه آمد او این سخن را به ایشان گفت و حضرت فرمود من مغافیر نخوردهام، بلکه از عسلی که نزد زینت بنت جحش بود نوشیدهام و من سوگند میخورم که دیگر از آن عسل ننوشم.(که شاید زنبور آن عسل بر روی آن گیاه نشسته باشد) ولی این سخن را به کسی نگو (مبادا به گوش مردم برسد که چرا غذای حلالی را بر خود حرام کرده و یا بگوش زینب برسد و دل او شکسته شود) ولی سرانجام او این راز را فاش کرد و به این ترتیب آیات اول سوره تحریم نازل شد».[4]
همچنین بخاری در روایت دیگر این ماجرا را در تبانی بین عایشه و سوده و صفیه بیان میکند.[5] که از این تعدد روایات معلوم میشود این داستان حداقل دو مرتبه تکرار شده است.
روایات در این باب بسیار زیاد است و شان نزولهای بسیاری در کتب اهل سنت بیان شده است[6] امّا از آنجایی که صحیحین، معتبرترین کتب در نزد اهل سنت میباشد، بیشتر این شأن نزولها از درجه اعتبار ساقطاند.
اما سوالی مهمی که در اصل پذیرش این داستان مطرح میشود این است که اهمیت این موضوع چقدر است که رسول خدا(صلی الله عليه وآله) به خاطر آن يك ماه از زنهايش قهر كرد؟ آيا سزاوار است كه به خاطر اين مسأله از آن دو يك ماه قهر كند؟ آيا اينكه فرموده باشد من ديگر شربت عسل نمىخورم سرى بود از اسرار، كه نبايد كسى بداند؟
از اينها گذشته این موضوع کوچکتر از آن است که خداوند چنین تعبیری بهکار ببرد که بخواهد اینچنین جبرائیل و ملائکه و مومنان صالح را به پشتیبانی از حضرت بخواند.
در نتیجه: این آیه شأن نزول واحد و مشخصی ندارد و میبایست از شأن نزولهای وارده، یکی را انتخاب کرد[7] و یا آنکه حقیقت آن راز در نزد خداوند و رسولش محفوظ و مکتون مانده است و در روز برافراشته شدن پردههای اسرار، حقیقت آن نمایان خواهد شد. امّا آنچه که مشخص است این است که هيچكس؛ اعم از شيعه و سنى ماجراى آزار و اذيّتهاى همسران پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله) و داستان تبانی عایشه و حفصه بر ایذا حضرت را انكار نكردهاند، چنانکه خداوند در سوره احزاب آیه 57 ایذا کنندگان حضرتش را لعن و نفرین کرده است.
________________________________________________
پینوشت
[1]. تخلف از لشکر اسامه تا کشتار خالد، دلیلی بر مخالفت اصحاب با پیامبر
http://www.welayatnet.com/fa/news/97541
[2]. مخالفتهای «عایشه» و «حفصه» نسبت به پیامبر
http://www.welayatnet.com/fa/news/97668
[3]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالنشر، دارابن کثیر- بیروت، چاپ سوم، تحقیق، مصطفی دیب البغا، ج5، ص2016؛ صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي- بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 1110، ح1479؛ الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار النشر: دار الفكر- بيروت، ج8، ص210؛ الجامع لأحكام القرآن ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي ، دار النشر : دار الشعب – القاهرة، ج 18، ص 189، ذيل آيه.
[4]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالنشر، دارابن کثیر- بیروت، چاپ سوم، تحقیق، مصطفی دیب البغا، ج5، ص2016
متن عربی: «يقول سمعت عَائِشَةَ تَزْعُمُ أَنَّ النبي e كان يَمْكُثُ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَيَشْرَبُ عِنْدَهَا عَسَلًا فَتَوَاصَيْتُ أنا وَحَفْصَةُ أَنَّ أَيَّتَنَا دخل عليها النبي e فَلْتَقُلْ إني أَجِدُ مِنْكَ رِيحَ مَغَافِيرَ أَكَلْتَ مَغَافِيرَ فَدَخَلَ على إِحْدَاهُمَا فقالت ذلك له فقال لَا بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَلَنْ أَعُودَ له فَنَزَلَتْ ) يا أَيُّهَا النبي لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك ( ) إن تَتُوبَا إلى اللَّهِ ( لِعَائِشَةَ وَحَفْصَةَ ) وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا ( لِقَوْلِهِ بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا وقال لي إِبْرَاهِيمُ بن مُوسَى عن هِشَامٍ وَلَنْ أَعُودَ له وقد حَلَفْتُ فلا تُخْبِرِي بِذَلِكِ أَحَدًا».
[5].همان، ج 7، ص 56 و 57، كتاب الطلاق، باب لم تحرم ما احل اللّه لك، و ج 8، ص 175، كتاب الايمان والنذور، باب إذا حرم طعامه و...، وج 9 ص 33، كتاب الاكراه، باب ما يكره من احتيال المرأة مع الزوج و... .
[6] الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار النشر: دار الفكر- بيروت، ج8، ص210.
[7]. برای آگاهی و مطالعه بیشتر از شأن نزولهایی که در این آیه وارد شده است به کتاب تفسیر المیزان ذیل آیه مراجعه شود که علامه طباطبایی کلیه نظرات اهل سنت را در آنجا جمع و مطرح کرده است.
نویسنده: ناجی
عایشه و حفصه در ماجرای افشای سر پیامبر
- بازدید: 1334