ویژگیهای اصحاب یمین واصحاب شمال از منظر قرآن

(زمان خواندن: 12 - 24 دقیقه)

مقدمه

قرآن کریم، مردم را از نظر عاقبت به سه دسته تقسیم کرده است که مردم، سه صنف خواهند بود: دسته ای که قرآن آنها را اصحاب المیمنة یا اصحاب الیمین می نامد و دسته ای که آنها را اصحاب المشئمه یا اصحاب الشمال می نامد و دسته ای دیگرکه آنها را سابقون می نامد. از این سه دسته، تنها دو دسته اهل سعادتند؛ یعنی سابقون و اصحاب یمین، البته با تفاوتی که میان این دو دسته وجود دارد.

خداوند در سوره واقعه آیات 1 تا 10 می فرماید:

«إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ * خافِضَةٌ رافِعَةٌ * إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا * وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا * فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا * وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً * فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ؛
هنگامى كه واقعه عظیم (قیامت) بر پا شود، هیچكس نمى تواند آن را انكار كند. گروهى را پائین مى آورد و گروهى را بالا مى برد. این در هنگامى است كه زمین به شدت به لرزه در مى آید. و كوه ها در هم كوبیده مى شود. و به صورت غبار پراكنده در مى آید. و شما به سه گروه تقسیم خواهید شد. نخست اصحاب میمنه هستند، چه اصحاب میمنه اى؟ گروه دیگر اصحاب شومند، چه اصحاب شومى؟ و سومین گروه پیشگامان پیشگام!».

معنای یمین و شمال در قرآن

اصحاب الیمین اصطلاحی قرآنی به معنی «یاران سمت راست» در مقابل اصحاب شمال، به معنی «یاران سمت چپ» است. این اصطلاح در سوره واقعه دو بار به صورت «اصحاب المیمنه» و چهار بار به صورت «اصحاب الیمین» آمده است.

كلمۀ ميمنة از مادۀ «يمن» مقابل «شوم» است و معنايي برخلاف آن دارد يعني أصحاب و دارندگان يمن و سعادت و در مقابل آنان أصحاب المشئمة هستند كه اصحاب و دارندگان شقاوت و شئامتند.[ الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374 ش. ج ،19 ص 188]

"أصحاب" جمع صاحب و به معنی ملازم است و اصحاب يمين؛ يعنی سعادتمندان و اهل ميمنت و بر اين معني همان سخن متعارف مردم عرب زبان است كه يمين را به سعادت و شِمال را به شومی و بديمنی تعبير می‌كنند. اصحاب يمين، مؤمنان درست كار در دنيا و دريافت كنندگان نامۀ عمل با دست راست در قيامت‌اند.

بسیاری از محدثین و اهل تفسیر، یمین و شمال را در آیات به معنای دست راست و دست چپ گرفته اند و گفته اند: مراد اینست که نامه عمل به دست راست بهشتیان و به دست چپ دوزخیان داده می شود.

در آیات قرآن کریم مسلماً مراد از یمین و شمال همان ناحیه سعادت و کامیابی، و ناحیه شقاوت و خسران و محرومیت است. و چون در لغت عرب به راست و یمین تقأل به امور خیرات و مبرات و سعادت و عافیت و رحمت می زنند و راست را به فال نیک می گیرند، و به چپ و شمال تشأم به امور کدورت آمیز و نکبت بار و ذلت آور می زنند و چپ را به فال بد می گیرند؛ بنابراین، یمین و شمال، کنایه از دو ناحیه سعادت و شقاوت استعمال شده است. یعنی نامه عمل از ناحیه سعادت و رحمت و عافیت و سلامت، و یا از ناحیه شقاوت و نکبت و مذلت به آنها می رسد.

ازامام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:«ما و پیروانمان اصحاب یمین هستیم.»

تعبيرهای قرآن از اصحاب يمين واصحاب شمال:

1- ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ (بلد/17تا20)،

سپس از کسانى باشد که ايمان آورده و يکديگر را به شکيبايى و رحمت توصيه مى‏کنند! آنها «اصحاب اليمين»اند (که نامه اعمالشان را به دست راستشان مى‏دهند)! و کسانى که آيات ما را انکار کرده‏اند افرادى شومند (که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى‏شود).بر آنها آتشى است فروبسته (که راه فرارى از آن نيست)!

 2- فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا وَيَصْلَى سَعِيرًا إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ بَلَى إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا. انشقاق/7تا 15
پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود، بزودى حساب آسانى براى او مى‏شود، و خوشحال به اهل و خانواده‏اش بازمى‏گردد.و امّا کسى که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود، بزودى فرياد مى‏زند واى بر من که هلاک شدم! و در شعله‏هاى سوزان آتش مى‏سوزد. چرا که او در ميان خانواده‏اش پيوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود! او گمان مى‏کرد هرگز بازگشت نمى‏کند! آرى، پروردگارش نسبت به او بينا بود (و اعمالش را براى حساب ثبت کرد)!

فضائل و ويژگيهای اصحاب يمين در دنيا:

1- آزاد كردن برده از صفات پسنديده اصحاب يمين:

«فكُّ رَقَبةٍ» (بلد/ 13) «آزاد كردن بنده‌ای »

2- اطعام به يتيم خويشاوند يا به بينوای خاك نشين در روزهای سخت وقحطي از خصوصيات أصحاب يمين:

«أوْ إطعامٌ في يومٍ ذي مَسْغَبَةٍ، يَتيماً ذا مَقرَبَةٍ أوْ مِسكيناً ذا مَترَبَةٍ» (بلد/ 14 – 16)
«يا غذا دادن در روز گرسنگی، يتيمی از خويشاوندان، يا مستمندی خاك نشين را »

3- ايمان و توصيه به صبر:

«ثمّ كانَ مِنَ الّذينَ آمَنُوا وتَواصَوا بِالصَبْرِ...» (بلد/ 17)
«سپس از كسانی باشند كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايی توصيه می‌كنند...»

4- توصيه به مهربانی:

«وَ تَواصَوا بالمَرحَمَةٍ» (بلد/ 17)
«يكديگر را به رحمت توصيه می‌كنند »

5- يقين به حسابرسی اعمال در قيامت:

«فَأَمّا مَنْ اُوتِيَ كِتابَهُ بِِيَمينِه فَيَقُولُ هاءُمُ اقْرَئوا كِتابَيهِ إنّي ظَنَنْتُ أنّي مُلاقٍ حِسابِيَه فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ »(حاقه/ 19 تا24)

«پس كسی كه نامۀ ‌اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادي و مباهات) فرياد می‌زند كه: (اي اهل شر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد! من يقين داشتم كه (قيامتی در كار است و) به حساب اعمالم می‌رسم! او در يک زندگى (کاملاً) رضايتبخش قرار خواهد داشت، در بهشتى عالى، که ميوه هايش در دسترس است! (و به آنان گفته مى‏شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالى که در ايّام گذشته انجام داديد!»

أصحاب يمين در هنگام مرگ:

اصحاب يمين هنگامی كه در آستانه مرگ قرار می گيرند، فرشتگان قبض روح، سلام يارانشان را به آنان می‌رسانند.[ تفسير نمونه، ج 23 ص 281 – 283]
«وأمّا إنْ كانَ مِنْ أصحابِ اليَمين فسَلام لَكَ مِنْ أصحابِ اليَمين » (واقعه/ 90 و 91)
«امّا اگر (محتضر) از اصحاب يمين باشد ( به او گفته می‌شود) سلام بر تو از سوی دوستانت كه از أصحاب يمينید »

امام صادق (ع) در ذيل آيات فوق فرموده است:
«هم شيعَتُنا ومُحِبّونا »
«آنان شيعيان و دوستداران ما هستند » [بحراني، سيد هاشم؛ البرهان في تفسير القرآن، بنياد بعثت، تهران، 1416 ق، ج 5، ص 276]

ويژگيهای أصحاب يمين در آخرت:

1- داده شدن نامه اعمال به دست راست أصحاب يمين:

«يَومَ نَدْعُوا كُلَّ اُناسٍ بإمامِهِمْ فَمَنْ اوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَاُولئكَ يَقرَئونَ كِتابَهُمْ و لا يُظْلمُونَ فَتيلاً »
«(به ياد آوريد) روزی را كه هر گروهی را با پيشوايشان می‌خوانيم، كساني كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود آن را (با شادي و سرور) می‌خوانند و به قدر رشته شكاف هسته خرمايی به آنان ستم نمی‌شود.»

2- بازگشت شادمانه اصحاب يمين به سوی اهل خويش در قيامت پس ازحسابرسی آسان:

«فَأمّا مَنْ اُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينه فَسوفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسيراً وَ يَنقَلِبُ إلي أهْله مسروراً » (انشقاق/ 7 و 8)
«پس كسی كه نامه اعمالش به دست راستش داده شود بزودی حساب آسانی برای او مي‌شود و خوشحال به اهل و خانواده‌اش باز می‌گردد »

3- زندگی رضايت بخش:

«فَأمّا مَنْ اُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِه...فَهُوَ في عيشةٍ راضيةٍ » (حاقة 19-21)
«پس آن كه كارنامه او به دست راستش داده شود او در زندگانی پسنديده باشد »

4- بهشت عالی مرتبه:

«في جنّةٍ عاليةٍ » (حاقه / 22)
«در بهشتی عالی »

5- غذای گوارا:
خوردنی و آشاميدنی گوارا و بدون آزار در بهشت، پاداش اعمال نيك دنيوی اصحاب يمين:
«كُلُوا و اشْرَبُوا هَنيئاً بِما اَسلَفتُم في الاَيّامِ الخاليةِ » (حاقة/ 24)
«بخوريد و بياشاميد، نوش و گوارا به پاداش آنچه در روزگار گذشته پيش فرستاديد »

6- در دسترس بودن ميوه‌های بهشتی براي اصحاب يمين:

«في جَنّةٍ عاليةٍ، قُطُوفُها دانيةٌ »(حاقه/ 22 و 23)
«در بهشتی عالی كه ميوه‌هايش در دسترس است »

7-مصونيت اصحاب يمين از اسارت كردار:

اصحاب يمين از اسارت كردار خويش مصون و از بازخواست الهی در امانند:
«كُلُّ نفسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ إلّا أصحابَ اليمين» (مدثر/ 38 و 39)
«هر كسی در گرو اعمال خويش است مگر «اصحاب يمين»

مواهب و نعمتهاى اصحاب اليمين درآخرت:

در قرآن کریم برای اصحاب یمین نعمتهای زیر بیان شده است:

1. آنان در سایه درختان سدر می‌آسایند؛
2. در سایه درختان طلح (موز) که میوه‌اش خوشه خوشه روی هم چیده است؛
3. و در سایه‌ای کشیده و گسترده و پایدار؛
4. و در کنار آبشارها و میوه های فراوان که هرگز تمامی ندارد؛
5. و همسرانی بلندمرتبه. ما آنها را آفرینشی نو بخشیدیم و همه را دوشیزه قرار دادیم؛ زنانی که تنها به همسران خود عشق می‌ورزند و خوش‌زبان و فصیح و جوان هستند.

در آیات 27 تا 40 سوره واقعه به توصیف آنها می پردازد و می فرماید: « وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ * فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ * وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ * وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ * وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ * وَ فاكِهَةٍ كَثِیرَةٍ * لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ * وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ * إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً * فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً * عُرُباً أَتْراباً * لِأَصْحابِ الْیَمِینِ * ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ * وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ؛

و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینى؟ آنها در سایه درختان سدر بى خار قرار دارند. و در سایه درخت طلح پر برگ به سر مى برند (درختى است خوشرنگ و خوشبو). و سایه كشیده و گسترده. و در كنار آبشارها. و میوه هاى فراوانى. كه هرگز قطع و ممنوع نمى شود. و همسرانى گرانقدر. ما آنها را آفرینش نوینى بخشیدیم. و همه را بكر قرار داده ایم. همسرانى كه به همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند. اینها همه براى اصحاب یمین است. كه گروهى از امتهاى نخستینند. و گروهى از امتهاى آخرین».

ویژگیهای اصحاب شمال از منظر آیات

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ . الحاقه/ 25 تا39

امّا کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى‏گويد: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى‏دادند و نمى‏دانستم حساب من چيست!اى کاش مرگم فرا مى‏رسيد! مال و ثروتم هرگز مرا بى‏نياز نکرد، قدرت من نيز از دست رفت!» او را بگيريد و دربند و زنجيرش کنيد! سپس او را در دوزخ بيفکنيد!بعد او را به زنجيرى که هفتاد ذراع است ببنديد؛ چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمى‏آورد،و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمى‏نمود؛ از اين رو امروز هم در اينجا يار مهربانى ندارد، و نه طعامى، جز از چرک و خون!غذايى که جز خطاکاران، آن را نمى‏خورند!
اصحاب شمال کسانی هستند که از آنها تعبیر به مکذبین و ضالین شده است. آنها افرادی هستند که مست عالم غرور شده و عمر خود را به استکبار و خودستایی گذرانیده و از معنویات و حقائق به کنار افتاده، اوقات خود را به تکذیب انبیا و اولیای خدا و تکذیب مبدأ و معاد و سرسری پنداشتن جهان هستی گذرانیده اند.

وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ واقعه/92تا94

امّا اگر او از تکذيب‏کنندگان گمراه باشد، آب جوشان دوزخ از او پذيرايى مى‏شويد! و سرنوشت او ورود در آتش جهنّم است،
آیات 41 تا 50 سوره واقعه به توصیف اصحاب شمال اصحاب شمال پرداخته و می فرماید: « وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ * فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ * وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ * لا بارِدٍ وَ لا كَرِیمٍ * إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِینَ * وَ كانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ * وَ كانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ * قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ؛ و اصحاب شمال چه اصحاب شمالى؟ (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مى شود). آنها در میان بادهاى كشیده و آب سوزان قرار دارند. و در سایه دودهاى متراكم و آتش زا! سایه اى كه نه خنك است و نه مفید. آنها پیش از این در عالم دنیا مست و مغرور نعمت بودند. و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند. و مى گفتند: هنگامى كه ما مردیم و خاك و استخوان شدیم آیا برانگیخته خواهیم شد؟ یا نیاكان نخستین ما؟ بگو اولین و آخرین، همگى در موعد روز معینى جمع مى شوند.

کیفرهاى دردناك اصحاب شمال

در تعقیب مواهب عظیم اصحاب الیمین به سراغ عذابهاى دردناك و وحشتناك اصحاب شمال مى رود به سه قسمت از كیفرهاى آنها اشاره كرده ومى فرماید: آنها در میان بادهاى كشنده و آب سوزان قرار دارند (فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ). و در سایه دودى شدید و آتش زا (وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ). باد سوزان كشنده از یك سو، و آب جوشان مرگبار از سوى دیگر، و سایه دود داغ و خفه كننده از سوى سوم، آنها را چنان گرفتار مى سازد كه تاب و توان را از آنان مى گیرد، و اگر هیچ مصیبت دیگرى جز این سه مصیبت را نداشته باشند براى كیفر آنها كافى است. سموم از ماده سم به معنى باد سوزانى است كه در مسام (سوراخهاى ریز بدن انسان) داخل مى شود و او را هلاك مى كند (اصولا سم را به این جهت سم مى گویند كه در تمام ذرات بدن نفوذ مى كند). حمیم به معنى شى ء داغ، و در اینجا به معنى آب سوزان است كه در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است، مانند آیه 19 سوره حج: «یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیمُ: بر سر آنها آب سوزان ریخته مى شود».

یحموم نیز از همین ماده است و در اینجا به تناسب ظل (سایه) به دود غلیظ و سیاه و داغ تفسیر شده است. سپس براى تاكید مى افزاید: سایه اى كه نه برودت دارد، و نه هیچ فایده (لا بارِدٍ وَ لا كَرِیمٍ). سایبان گاه انسان را از آفتاب حفظ مى كند، و گاه از باد و باران و یا منافع دیگرى در بردارد، ولى پیدا است این سایبان هیچ یك از این فوائد را ندارد. تعبیر كریم از ماده كرامت به معنى مفید فایده است، و لذا در میان عرب معمول است كه وقتى مى خواهند شخص یا چیزى را غیر مفید معرفى كنند مى گویند: لا كرامة فیه، مسلم است سایه اى كه از دود سیاه و خفه كننده است جز شر و زیان چیزى از آن انتظار نمى رود (لا كرامه). گرچه كیفرهاى دوزخیان انواع و اقسام مختلف و وحشتناكى دارد ولى ذكر همین سه قسمت كافى است كه انسان بقیه را از آن حدس بزند.

در آیات بعد دلایل گرفتارى اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناك در سه جمله خلاصه مى كند:

نخست این كه آنها پیش از این در عالم دنیا مست و مغرور نعمت بودند (إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِینَ). مترف بطورى كه در لسان العرب آمده از ماده ترف (بر وزن سبب) به معنى تنعم است، و مترف به كسى مى گویند كه فزونى نعمت او را غافل و مغرور و مست كرده و به طغیان واداشته است. درست است كه همه اصحاب الشمال در زمره مترفین نیستند، ولى هدف قرآن سردمداران آنها است. همان گونه كه امروز هم مى بینیم فساد جامعه هاى بشرى از گروه متنعمین مست و مغرور است كه عامل گمراهى دیگران نیز مى باشند، سرنخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراكز شهوات، و گرایشهاى انحرافى، به دست این گروه است، و به همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روى آنها مى گذارد. این احتمال نیز وجود دارد كه نعمت معنى گسترده اى دارد و منحصر به اموال نیست بلكه جوانى و سلامت و عمر نیز از نعمتهاى خدا است كه اگر باعث غرور و غفلت گردد سرچشمه اصلى گناهان است، و اصحاب شمال هر یك داراى نوعى از این نعمتها هستند.

سپس به دومین گناه آنها اشاره كرده، مى افزاید: آنها بر گناهان بزرگ اصرار داشتند (وَ كانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ). حنث در اصل به معنى هر گونه گناه است، ولى در بسیارى از مواقع این واژه به معنى پیمان شكنى و مخالفت سوگند آمده، به خاطر اینكه از مصداقهاى روشن گناه است. بنا براین ویژگى اصحاب شمال تنها انجام گناه نیست، بلكه اصرار بر گناهان عظیم است، چرا كه گناه ممكن است، احیانا از اصحاب یمین نیز سر زند ولى آنها هرگز بر آن اصرار نمى ورزند، هنگامى كه متذكر مى شوند فورا توبه مى كنند.

جمعى حنث عظیم را در اینجا به معنى شرك تفسیر كرده اند، چرا كه گناهى از آن عظیمتر وجود ندارد، همان گونه كه قرآن مى گوید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ» خداوند هیچگاه شرك را نمى بخشد و كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى بخشد (نساء آیه 48). بعضى نیز آن را به دروغ كه از اعظم گناهان، و كلید معاصى دیگر است تفسیر كرده اند، مخصوصا هنگامى كه توأم با تكذیب انبیاء و قیامت باشد. ولى ظاهر این است كه همه اینها مصداقهایى براى حنث عظیم محسوب مى شود.

و سومین عمل خلاف آنها این بود كه مى گفتند: آیا هنگامى كه مردیم و خاك و استخوان شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟ (وَ كانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ). بنا براین انكار قیامت كه خود سرچشمه بسیارى از گناهان است یكى دیگر از اوصاف اصحاب شمال مى باشد، و تعبیر «و كانُوا یَقُولُونَ» نشان مى دهد كه در انكار قیامت نیز اصرار می ورزیدند و پافشارى داشتند.

سپس در ادامه می فرماید: «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ * لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ * فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ * فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ * فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ * هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ؛ سپس شما اى گمراهان تكذیب كننده. قطعا از درخت زقوم مى خورید و شكمها را از آن پر مى كنید و روى آن از آب سوزان مى نوشید. و همچون شترانى كه مبتلا به بیمارى عطش شده اند از آن مى آشامید. این است وسیله پذیرایى از آنها در قیامت!» (واقعه/51 تا 56).

این آیات هم چنان ادامه بحثهاى مربوط به كیفرهاى اصحاب الشمال است، آنها را مخاطب ساخته چنین مى گوید: سپس شما اى گمراهان تكذیب كننده از درخت زقوم مى خورید (لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ) و شكمهاى خود را از آن پر مى كنید. در آیات گذشته تنها از محیط زندگى اصحاب الشمال دوزخ سخن به میان آمده بود. اما در اینجا سخن از ماكول و مشروب آنها است، كه درست از این نظر نیز نقطه مقابل مقربان و اصحاب الیمین مى باشند. قابل توجه اینكه مخاطب در این آیات گمراهان تكذیب كننده اند، آنهایى كه علاوه بر گمراهى و ضلال داراى روح عناد و لجاج در مقابل حقند و پیوسته به این كار ادامه مى دهند. زقوم گیاهى است تلخ و بد بو و بد طعم، و شیره اى دارد كه وقتى به بدن انسان مى رسد ورم مى كند، و گاه به هر نوع غذاى تنفر آمیز دوزخیان گفته شده است.

تعبیر به «فَما لِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ» اشاره به این است كه آنها نخست گرفتار حالت گرسنگى شدید مى شوند به گونه اى كه حریصانه از این غذاى بسیار ناگوار مى خورند و شكمها را پرمى كنند. هنگامى كه از این غذاى ناگوار خوردند تشنه مى شوند، اما نوشابه آنها چیست؟ قرآن در آیه بعد مى گوید: شما روى آن غذاى ناگوار از آب سوزان مى نوشید!(فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ) و چنان حریصانه مى نوشید همانند نوشیدن شترانى كه به بیمارى استسقا مبتلا شده اند (فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ). شترى كه مبتلا به این بیمارى مى شود آن قدر تشنه مى گردد و پى در پى آب مى نوشد تا هلاك شود، آرى این است سرنوشت ضالون مكذبون در قیامت.حمیم به معنى آب فوق العاده داغ و سوزان است، لذا به دوستان گرم و پر محبت ولى حمیم مى گویند، حمام نیز از همین ماده مشتق شده است.

هیم (بر وزن میم) جمع هاؤم (و بعضى آن را جمع اهیم و هیماء مى دانند) در اصل از هیام (بر وزن فرات) به معنى بیمارى عطش است كه به شتر عارض مى شود، این تعبیر در مورد عشقهاى سوزان، و عاشقان بیقرار نیز به كار مى رود. بعضى از مفسران هیم را به معنى زمینهاى شنزار مى دانند كه هر قدر آب روى آن بریزند در آن فرو مى رود و گویى هرگز سیراب نمى شود! و در آخرین آیه مورد بحث بار دیگر اشاره به این طعام و نوشابه كرده، مى گوید: این است وسیله پذیرایى از آنها در روز قیامت! (هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ). و این در حالى است كه اصحاب الیمین در سایه هاى بسیار لطیف و پر طراوت آرمیده اند، و از بهترین میوه ها و چشمه هاى آب گوارا، و شراب طهور، مى نوشند و سرمست از عشق خدا هستند، ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟! واژه نزل به معنى وسیله اى است كه با آن از میهمان عزیزى پذیرایى مى كنند، و گاه به اولین طعام یا نوشیدنى كه براى میهمان مى آورند اطلاق مى شود، بدیهى است دوزخیان نه میهمانند و نه زقوم و حمیم وسیله پذیرایى محسوب مى شود، بلكه این یك نوع طعنه بر آنها است تا حساب كنند. وقتى پذیرایى آنها چنین باشد واى به حال مجازات و كیفر آنان!

نتیجه گیری:

تعبیری که در قرآن کریم به نام اصحاب الیمین یا اصحاب المیمنة از یک طرف و اصحاب الشمال یا اصحاب المشئمه از طرف دیگر برای تقسیم مردم از نظر عاقبت آمده است ، حقیقتی را بیان می کند،یعنی صرف نامگذاری نیست. اصحاب یمین یعنی یاران دست راست، یا یاران راست. اصحاب شمال یعنی یاران چپ و تنها یک دسته ازآنها اهل سعادتند.

یمین و شمال در قرآن کریم ، کنایه از دو ناحیه سعادت و شقاوت استعمال شده است. یعنی نامه عمل از ناحیه سعادت و رحمت و عافیت و سلامت، و یا از ناحیه شقاوت و نکبت و مذلت به آنها می رسد. آن کسانیکه نامه عمل بوسیله طرف راست که کنایه از همان ناحیه سعادت است به آنها می رسد؛ و آن کسانی که نامه عمل بوسیله جانب چپ که اشاره به همان ناحیه شقاوت است به آنها می رسد.

در قرآن کریم برای اصحاب یمین مواهب و نعمتهاى بسیاری بیان شده است که نعمتهای مادی ومعنوی را شامل می شود.واصحاب يمين از اسارت كردار خويش مصون و از بازخواست الهی در امانند.

اصحاب شمال افرادی هستند که مست غرور شده و از معنویات و حقائق به کنار افتاده، اوقات خود را به تکذیب انبیا و اولیای خدا و تکذیب مبدأ و معاد و پوچ پنداشتن جهان هستی گذرانیده اند.

نویسنده: بهزاد کاظمی – کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث
----------------------------------------------
منابع :
تفسیر المیزان، ج 19
تفسير نمونه، ج‏23
مجمع البیان، ج 9
معادشناسی 1، صفحه 254-253
www.tahoorkotob.com
rss.nahad.ir
www.pajoohe.com

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page