به هر دري مي‏زنم آروم نمي‏شم

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

مدتي است آرامش خاطر ندارم. به هر دري مي‏زنم آرام نمي‏شوم. به شعر، موسيقي ملايم، استاد دانشگاه، دوست، نوشتن و هزار و يك وسيله ديگر متوسل شده‏ام، اما همه اين‏ها يا اصلاً اثر ندارد يا اثر موقت دارد. راستش را بگويم ـ ما كه عارف و سالك طريقت نيستيم ـ نمي‏دانم چگونه انسان با ياد و كلام خدا آرامش مي‏يابد؛ يعني عملاً نمي‏دانم چه كنم. خوب، حالا سوءالم را دريافتيد؟
اكبر.خ/مترجمي زبان شهيد چمران
براي رسيدن به حالت آرامش و قرار رواني، توجه به نكات زير ضرورت دارد:
1ـ ناآرامي عوامل و زمينه‏هايي دارد كه بايد شناسايي و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بيهودگي و انجام كارهاي بي‏هدف و بيهوده خود علّت تشويش و بي‏قراري است. در مقابل خلوت‏گزيني، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و كسب معارف خود به خود آرامش ظاهري و باطني به ارمغان مي‏آورد.
2ـ برنامه‏ريزي در امور زندگي و اختصاص اوقاتي براي تفريحات سالم و تهي از گناه، مثل راهپيمايي در فضاي روح‏بخش و شنا، در آرامش انسان تأثير شگرف دارد.
3ـ مشاوره‏هاي علمي و تخصصي و نيز تغذيه مناسب در تقويت اعصاب و روان موءثر است. گرسنگي شديد و مفرط و حتي پرخوري و زياده‏روي در خورد و خوراك موجب ناراحتي‏هاي روحي و رواني مي‏گردد.
4ـ گناه و معصيت و نافرماني خداوند متعال از عوامل اصلي ناراحتي‏هاي رواني است. گناه يعني خارج شدن از مسير خداوند. گناه به معناي برآشفتن و تيره ساختن درون و باطن است. روح آدمي با رسيدن به ساحل پاكي و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مي‏رسد؛ چون روح با طهارت سنخيت دارد و با گناه ناسازگار است. از اين رو، گناه قرار را از انسان مي‏گيرد. هر گناه قبح فعلي و قبح فاعلي در بردارد. قبح و زشتي فعلي به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلي به شرايط ذهني و روحي گنهكار مربوط مي‏شود. شرايط ذهني گنهكار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغيان، قانون‏شكني و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنين روحي جز با ترك گناه به آرامش دست نخواهد يافت.
5ـ انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت
در واقع آرامش قلبي ثمره ياد خدا است: «فاذكروني أذكركم»1. خداوند به ما دستور داده پيوسته وي را ياد كنيم و او را حاضر و ناظر بر احول خود بدانيم. جريان حضرت يونس را كه مضمون نماز غفيله2 با ايشان ارتباط دارد، بررسي كنيد. وقتي گرفتاري‏هاي حضرت به بالاترين حد مي‏رسد، انس و ياد خدا او را از گرفتاري‏ها مي‏رهاند: «لااله الا انت سبحانك انّي كنت من الظالمين، فستجبنا له و نجّيناه من الغمّ و كذلك نجي الموءمنين»3. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: تعجب مي‏كنم از كسي كه غمگين و نگران است و به فرمايش الاهي پناه نمي‏برد؛ «لا اله الا الله انت...». چون خداوند به دنبال آن مي‏فرمايد: «فنجّيناه من الغمّ و كذلك ننجي الموءمنين»4. خداوند به واسطه ذكر خودش حضرت يونس را از گرفتاري‏ها نجات داد و هر موءمني را كه به اين ريسمان الاهي چنگ زند، نجات خواهد داد.
6ـ شركت در مجالس عمومي دعا مثل دعاي كميل، ندبه... .
برخي بزرگان مي‏فرمايند: هيچ مشكلي نداشتم مگر اين كه با دعاي توسّل حلّ شد.5
7ـ رفتن به زيارت اهل قبور و شهدا و ياد قبر و قيامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلي و ابدي، در رهايي از تألمات و ناراحتي‏هاي دنيوي موءثر است. اصولاً توجه صِرف به دنيا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگرداني از ياد خدا را در پي دارد و هر كه از ياد خدا اعراض كند، روزگارش تباه خواهد شد.
8ـ انجام اعمال مستحبّي كه شخص از آن لذت مي‏برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مي‏رساند.
در مجموع، مي‏توان گفت ناآرامي ريشه‏هايي دارد كه بايد خشكانيده شود؛ آنگاه زمينه مناسب براي رسيدن به آرامش از راه‏هاي عقلاني و شرعي فراهم مي‏آيد و انسان با توكل و اعتماد به منبع اصلي آرامش(خداوند) به مقصود دست مي‏يابد؛ «الذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكرالله، الا بذكرِالله تطمئنّ القلوب»6.
در پايان توجه به اين نكته ضروري است كه آرامش روحي مراتبي دارد و دستيابي به آن به تدريج حاصل مي‏شود؛ درست مانند ساير ملكات روحي كه با تمرين و گذشت زمان حاصل مي‏شود. رسيدن به آرامش نيز نيازمند طي اين مراحل است. اين مراحل بعضي جنبه سلبي دارد مانند ارتكاب محرمات كه دل را آلوده و در نتيجه ناآرام مي‏كند. كسي كه مي‏خواهد به آرامش واقعي دست يابد راهي ندارد جز اين كه در گام اول مطيع نواهي خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهي كرده اجتناب كند؛ و بعضي جنبه ايجابي دارد؛ يعني بعد از اين كه دل از گرد غبار گناه پاك گرديد، مستعد پذيرش حقايق و ملكات پسنديده نفساني مي‏شود و اين كار صرفاً از طريق انجام تكاليف الاهي و واجبات و مستحبات امكان‏پذير است. بنابراين، آرامش دل محصول عبوديت محض حق تعالي است و راهكار عملي آن نيز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زماني به تناسب استعداد و توانمندي‏هايي كه انسان دارد، متوجه او مي‏شود.
________________________________________
1. بقره(2):151.
2. مفاتيح الجنان.
3. انبياء(21):18.
4. امالي شيخ صدوق، مجلس دوم.
5. مفاتيح الجنان، مقدمه دعاي توسل.
6. رعد(13):28.