سوال اين است كه آموزش قرآن در مكتب پيامبر اكرم(ص) چه تعريفي داشته و به چه جلسهاي ميتوان «جلسه تعليم قرآن نام نهاد.آموزش قرآن در مكتب پيامبر اكرم(ص) عبارت است از: خواندن آيات توسط معلّم و شنيدن و تكرار آنها توسط قرآن آموز تا جاييكه اين امر منجر به انتقال آيات قرآن از قلب معلم به قلب متعلّم گردد و متعلّم قرآن نيز چونان معلّم خود، حامل آيات الهي گردد.1
با نزول آيات الهي بر قلب پيامبر(ص) ايشان مأموريت يافتند تا آيات الهي را بر مردم آرام و شمرده شمرده بخوانند. آن حضرت در آموزش قرآن الگويي را برگزيدند كه «شبيهترين» حالت را به وحي الهي و نزول قرآن داشت. الگويي كه قرآن آموزان را در جايگاه نبوت قرار ميداد و آموزش قرآن را به مثابه نزول وحي تعريف ميكرد و هدايت مينمود. الگويي كه قرآن آموخته، گويي به «مقام نبوت» رسيده است، جز اينكه وحي بر او نازل نميشود.
پيامبر اكرم(ص) در تعريف يك قرآن آموخته كامل ميفرمايد: «مَن جَمع القرآن فكانّما اُدرجت النُّبوة بين جَنبيه الاّ اَنّه لا يوحي اليه؛2 هر كس همه قرآن را در قلب خود جمع كند، گويي نبوت در درون سينه او جاي گرفته است، مگر اينكه به او وحي نميشود».
در اين تعريف، «قرآن آموخته» كسي است كه در اثر استفاده از آن الگوي الهي در آموزش قرآن (كه به وسيله شنيدن و تكرار انجام ميگيرد) آيات قرآن را در قلب خود جاي داده و آيات را در دل خود گنجانيده است و هر وقت بخواهد، ميتواند آنها را بخواند و زمزمه كند.
پيامبر اكرم(ص) به ابوذر غفاري ميگويند:
«اي ابوذر! اين كه هر روز صبح براي آموختن يك آيه قرآن از خانه بيرون روي براي تو از صد ركعت نماز بهتر است».3
آموختنن يك آيه در نزد پيامبر اكرم(ص)؛ يعني شنيدن و تكرار يك آيه، تا جايي كه آن يك آيه در قلب انسان سكونت يابد و مستقر گردد و اين كار در مكتب نبوي از خواندن صد ركعت نماز برتر است؛ زيرا چنين كاري باعث حضور قرآن در قلب و انس با اين ميهمان جديد و كريم ميشود و اين انس و حضور، تاثّر و تذكّر و تزكيه را به همراه دارد و موجب ميشود نماز اين فرد «معراج مؤمن» و مناجات با صاحب كلام گردد. به اين علت است كه پيامبر اكرم(ص) تشويق ميكنند كه همه به دنبال اين نوع آموختن قرآن باشند، اگر چه آموختن يك آيه باشد. ايشان ميفرمايند:« هر آيه كه ميآموزيد درجهاي در بهشت و چراغي در خانه شماست».4 حمل يك آيه كه در مكتب رسول اكرم(ص) تنها به وسيله آموزش سمعي به دست ميآيد، ميتواند فرد را به طرف دوستي با قرآن هدايت كند و فرد را هرچه بيشتر به صاحب كلام نزديك كرده و باعث ميشود درجهاي در بهشت كه جايگاه رضوان الهي است، براي فرد حاصل شده و بر نورانيت او و حتي خانهاي كه وي در آن زندگي ميكند افزوده گردد.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «خيركم من تعلّم القرآن و علّمه؛5 بهترين شما كساني هستند كه به دنبال اين باشند كه قرآن را بياموزند و به ديگران آموزش دهند».
و همچنين ميفرمايند: «خيركم من قَرأَ القرآن و أقرأهُ؛6 بهترين شما كسي است كه قرآن را بخواند و آن را به ديگران «اقراء» كند».
شيوه آموزش قرآن در مكتب پيامبر اكرم(ص) خواندن قرآن بر متعلّم است تا وي تكرار كند و در نهايت آيات مورد نظر را بياموزد.
بنابراين، بهترينِ امت پيامبر(ص) از نظر ايشان كساني هستند كه با شنيدن و تكرار آيات از ديگري، آيات الهي را بياموزند و حامل آن آيات گردند و همان آياتي را كه آموختهاند به ديگران ياد بدهند.
براي اينكه مطلب واضح و روشن شود، چند روايت را ذكر ميكنيم:
پيامبر اكرم(ص): «هر كس يك آيه از كتاب خدا را بياموزد، آن يك آيه روز قيامت در حالي كه به او لبخند ميزند، به استقبالش ميآيد».7
و همچنين ميفرمايند: «هر كس آيهاي از كتاب خدا را به ديگران بياموزد، هر وقت آن آيه تلاوت شود، براي آن معلّم اجري است».8
باز از رسول خدا(ص) نقل است كه: «قرآن سفره گسترده الهي است، پس هرچه ميتوانيد از اين سفره خدا بياموزيد».
مطابق اين تعريف رواياتي كه به آنها اشاره ميكنيم معنا پيدا ميكند؛ رواياتي كه در آنها كساني كه قرآن بيشتري را آموختهاند در برخي امور در اولويت هستند.
پيامبر اكرم(ص) بارها فرموده است: هرگاه اذان گفتند، يكي از شما اذان بگويد و آن كه قرآن او از بقيه بيشتر است، امام جماعت گردد». مراد از «بيشتر بودن قرآن» چيست؟ آيا جز اين است كه آيات بيشتري را در قلب خود گنجانده و سورههاي بيشتري را آموخته است؟
بنابراين، شايسته است اموري چون: روخواني، تجويد، صوت و لحن و … را به نامهاي ديگري غير از «آموزش قرآن» بناميم و آموزش قرآن را منحصر در اين معنا بدانيم كه آموزش قرآن يعني خواندن معلّم بر متعلّم و شنيدن و تكرار او تا جايي كه اين شنيدن و تكرار موجب گنجاندن آيات در قلب متعلّم گردد و او نيز بتواند همراه معلّم يا به تنهايي آيات را از قلب خود بخواند و زمزمه كند.
____________________________________
1 . گزارش نهايي طرح پژوهشي آموزش زبان قرآن. بخش دوم، فصل سوم
2. اصول كافي، ج 2، كتاب القرآن.
3. سنن ابن ماجه، ج 1، ص 79.
4. كنزالعمال، خ 2311
5. همان، خ 2351.
6. همان، خ 2354
7. مجمع الزوايد و منبع الفوايد، ج 7، ص 235.
8. مستدرك الوسايل، ج4، ص 235.