گـر نبودي كوشش احمد تو هم ميپرستيدي چو اجدادت صنـم
انـدرين وادي مرو بياين دليل لا احبّ الآفلين گو چون خليل
«مولوي»
قرآن كريم، متشكل از واژگان عربي است كه آنها هستههاي زنجيره آيات را ميسازند و آيات نيز به نوبه خود ساختمان بسته و پيوسته سورهها را. اكنون پرسشي كه در ميان است، اين است كه آيا سبك و ساختار كنوني قرآني كه در دست ماست، در عهد رسول خدا(ص) و توسط ايشان شكل گرفته است و يا اسباب و عوامل ديگري در ساز و كار اين موضوع سهيم بودهاند؟
مناسب آن است كه جهت نتيجهگيري از اين پرسش، آن را تجزيه نموده، اجزاي آن را به صورت گزينهاي مورد ارزيابي قرار دهيم. به عبارت ديگر، در اينجا، ما با سه سؤال مواجهيم:
اول آنكه، ساختار الفاظ و عبارات قرآن كه هستههاي بناي آيات را تشكيل ميدهند، توسط چه كسي صورت پذيرفته است؟
دوّم آنكه، ترتيب و چينش آيات و تشكيل ساختمان منسجم هرسوره چگونه و توسط چه كسي شكل گرفته است؟
سوم آنكه، ترتيب و تنظيم جايگاه سورهها به سبك موجود در مصحف، كه از سوره حمد آغاز و به سوره ناس ختم ميگردد، توسط چه كسي شكل گرفته است؟
نخست لازم است اشارهاي به مفهوم اين واژهها بكنيم. «آيه»، در لغت به معناي علامت، نشانه و دلالت است. اين كلمه در قرآن داراي كاربردهاي متعددي همچون نشانه روشن و منشأ پند و عبرت است. «وَلَقَد آتَينا مُوسي تِسعَ آياتٍ بَينات»،(سوره اسراء، آيه 101). «فَاليومَ نَنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلفَكَ آيةً»،(سوره يونس، آيه 92). «اَتَبنُونَ بِكُلَّ رِيع آيةً تَعبَثُون»،(سوره شعراء، آيه 128). همانطور كه در يك اصطلاح خاص، برجملات و قطعات قرآن كه مركب از حروف و كلمات است و كوچكترين واحدهاي قرآن است «آيه» اطلاق شده است. «تَلكَ آياتُ الكِتابِ الحَكيم»،(سوره لقمان، آيه2). اين اصطلاح كه ويژه آيات تشريعي و مربوط به خود قرآن است، در عصر پيامبر اكرم(ص) و ائمه(ع) رايج و متعارف بوده است. از «اَنس» نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمودند: «هر كس صد آيه از قرآن را بخواند از غافلان به شمار نميآيد».
بنابر رأي مشهور، نخستين آيات نازل شده، آيههاي آغازين سوره علق است: «اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَق… ما لَم يعْلَم» و آيات آخر سوره بقره: «وَاتَّقُوا يوْماً تُرْجَعُونَ فِيه إِلَي اللّهِ ثُمَّ تُوَفّي كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يظلَمُونَ».
1 ـ تجلّي وحي الهي در قالب واژگان عربي
همانگونه كه پيشتر يادآوري گرديد، از متن قرآن كريم صراحتاً استفاده مي شود كه تفصيل يابي و تفريق قرآن در قالب الفاظ معين و تركيب جملات و آيات، وحي است از طرف خداوند و پيامبر(ص) هيچ نقشي در آن نداشته است. «وَقُرآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلي النّاسِ عَلي مُكثٍ وَنزّلناهُ تَنْزيلاً»،(سوره اسراء، آيه 106). «اِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ. وَانّهُ فِي اُمِّ الْكِتابِ لَدَينا لَعَلي حَكيمْ».(سوره زخرف، آيه 3 و4)
بدين سان، اين طور نبوده است كه معاني و حقايق برقلب پيامبر القا گردد و آن حضرت آنها را در قالب عبارات خويش ريخته باشد. به بيان ديگر، چنين نيست كه وحي «تجربه» شده و سپس «تعبير» انساني به خود گرفته باشد. از همين روي، امت اسلامي به اتفاق براين عقيدهاند كه ساختار كلمات و تشكيل آيههاي قرآن، وحي خداوند است و اساساً، قرآن بودن قرآن و اعجاز متن آن در همين است كه پيامهاي والاي الهي در قالب الفاظ ويژه، و ساختار و تركيب جملات مخصوص، اعجاز قرآن را پديد آورده است به طوري كه هيچكس را ياراي مانند سازي آن نيست. اين نكته براي زبان شناسان عرب كه با قرآن آشنايي دارند، بهخوبي ملموس است كه حتي سخنان و احاديث رسول خدا(ص) نيز با قرآن تمايز چشمگيري دارد.
2 ـ معماري وحي و ساختمان سورهها
«سوره» از ريشه «سُؤر» به معني باقيمانده و بازمانده چيزي است و ممكن است منظور آن باشد كه قرآن باقيمانده و مكمّل شرايع الهي است كه برپيامبران پيشين نازل نشده بود و به عنوان اكمال دين و شريعت برپيامبر خاتم(ص) وحي گرديد. يا از ريشه «سور» به معني رفعت، منزلت و حصار شهر نيز آمده است. سورههاي قرآن، مجموعه آياتي هستند كه به وسيله «بسم اللّه الرحمن الرحيم» از همديگر جدا شدهاند.
كمترين شماره آيات در يك سوره، سه آيه است (سوره كوثر) و بيشترين آنها 286 آيه (سوره بقره) است.
اوّلين سوره كاملي كه برپيامبر نازل گرديد، سوره حمد و آخرين آنها سوره «نصر» است. بيگمان زنجيره آيات در هرسوره و ساختمان سورهها و قرار دادن «بسم اللّه» در آغاز هرسوره و تعيين نام آنها توقيفي و توسط رسول خدا(ص) انجام گرفته است. جلال الدين سيوطي، موضوع ياد شده را مستند به نصوص قطعي و اتفاق دانشمندان اسلامي ميداند.(1) هرچند ممكن است سورهها و همينطور آيههاي قرآن در طول تاريخ قرآن، به حسب محتوايشان از سوي دانشمندان اسلامي نامهاي ديگري نيز يافته باشند، ليكن آن چه مسلّم است اين است كه متن تمام سورهها در روزگار حضور رسول خدا(ص) و با نظارت ايشان نگاشته شد و در زمان حيات آن حضرت، قرآن به عنوان مصحف كامل درآمد. چنانكه احمد حنبل دانشمندِ محدثِ اهل سنت رواياتي چند در اينباره نقل كرده كه پيامبر خدا(ص) فرمود: «من ادام النظر الي المصحف متّع ببصره، آن كس كه نگاه خويش برمصحف دوزد، از بينايي چشم خويش بهرهمند خواهد گرديد».
3 ـ تعيين جايگاه سورهها به شيوه فعلي
تعيين جايگاه سورهها به شيوه فعلي، هرچند غالب مصاديق آن به حسب ترتيب نزول ميباشد، اما در مصاديقي كه معيار ترتيب نزول رعايت نشده است، مانند سورههاي بزرگ آغاز قرآن، اين را نيز گروهي از دانشمندان اسلامي مربوط به عصر رسول خدا(ص) و به دستور ايشان ميدانند،(2) و بعضي مربوط به زمان بعد از رسول خدا(ص) ميدانند. هرچند كه مصدر تقسيم و ترتيب ايشان نيز اشارهاي از پيامبر بوده است كه فرمود: «به جاي تورات هفت سوره بزرگ قرآن «سبع طوال» و به جاي انجيل«مثاني» ـ سورههايي كه بسيار خوانده ميشود، يعني از هود تا نحل ـ و به جاي زبور «مئين» ـ سورههايي كه حدود صد آيه دارد ـ را به من دادهاند و نيز سورههاي «مفصّلات» ـ سورهاي كوتاه كه مكرر با «بسم اللّه» از هم جدا ميشود ـ و قرآن مهيمن است و علاوه برساير كتب آسماني به من داده شده است».(3)
البته پس از آنكه معلوم گشت متن سورههاي قرآن توقيفي و توسط رسول خدا سامان يافته است، اين موضوع چندان ثمره علمي و عملي ندارد كه ترتيب سورهها به سبك كنوني را، كار پيامبر تلقي نماييم و يا سليقه و اجتهاد صحابه، كه نشأت يافته از سخن پيامبراكرم(ص) بود. گرچه برخي خواستهاند به ارتباط ويژهاي ميان اختتام هرسوره و شروع سوره ديگر قائل شوند، لكن ممكن است اين ارتباط و مناسبت درباره سورههايي صدق كند كه در آنها ترتيب نزول حفظ شده است. يا آنكه ترتيب تقريبي تقدّم سور طولاني و سپس صدگانها و متوسطها، تا سورههاي كوتاه مبتني بريك معناي مشخص و نظم آهنگ ويژهاي است كه ميبايست در جايگاه خاص خود تأمل گردد.
_____________________
1. ر. ك: الاتقان سيوطي 1/172.
2. بدرالدين زركشي، البرهان في علوم القرآن، 1/256.
3. مجمع البيان طبرسي، 9/14، الاتقان سيوطي 1، نوع 17.