احمد محیطی اردکانی
پیامبر اکرم(ص) به خدیجه(س)، اولین و برترین همسرش، عشقمیورزید و علاقه نشان میداد; هرگاه در طول زندگیاش نام خدیجهبه میان میآمد، از او به بزرگی یاد میفرمود و برایش استغفارمیکرد. ابن عباس میگوید: روزی رسول خدا(ص) چهار خط روی زمینکشید و فرمود: آیا میدانید اینها چیست؟ عرض کردیم: خدا و فرستادهاش داناترند. پیامبر(ص) فرمود: برترین زنان بهشت، چهار نفرند: خدیجه دخترخویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)
حضرت در روایتی دیگر فرمودند:خداوند چهار زن را از میان زنان برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
عایشه میگوید: به هیچ کس به اندازه خدیجه حسرت نبردم; چونپیامبر(ص) بسیار او را یاد میکرد.
پیامبر اکرم(ص) به حضرت خدیجه بسیار مهر میورزید; چون میدیدجبرئیل سلام الله علیه و خدا او را دوست دارند.
امام باقر(ع) میفرماید: پیامبر(ص) هنگام بازگشت از معراج ازجبرئیل پرسید: چه حاجتی دارید؟ جبرئیل گفت: تقاضای من این است که از جانب خدا و خودم به حضرتخدیجه سلام برسانید.
وقتی پیامبر(ص) سلام جبرئیل و خدا را به حضرت خدیجه ابلاغ کرد،خدیجه گفت: خداوند خود سلام است، سلام از او و به سوی اوست; و برجبرئیل سلامباد.
جبرئیل همچنین فرمود: من مامورم خدیجه را به خانهای بلوریندر بهشت که با گوهرهای مختلف آراسته است. بشارت دهم.
راز محبت
تاریخ راز محبت رسول خدا(ص) به خدیجه را چنین بازگفته است:اخلاق پسندیده.
حضرت خدیجه(س) حتی در عصر جاهلیت از اخلاق نیک بهره میبرد.حضرت ابوطالب(ع) هنگام ازدواج پیامبر با خدیجه(س) که 15 سالقبل از بعثت پیامبر(ص) بود. وی را چنین ستود: «ان خدیجه امراه کامله میمونه فاضله تخشی العار و تحذرالشنار» همانا خدیجه، بانویی کامل، پرمیمنت و مبارک و زیبندهاست. بانویی که ساحتش از هر ننگ و بدنامی دور بوده، با شخصیت وآبرومند است.
پیامبر(ص) هنگام ازدواج با خدیجه به عموهایش فرمود: «ایعموها! بروید او را برایم خواستگاری کنید... آنچه من در بارهخدیجه میدانم، شما نمیدانید.» نبی گرامی اسلام، با این جملهحضرت خدیجه را در اوج عظمت قرار داد. حضرت خدیجه با وجودزیبایی ظاهر و برخورداری از تمام صفات عالی زنانه، هرگزدر جامعه فاسد آن روزگار خود را نباخت و به چنان درجهای ازکمال و پاکی دستیافت که به وی لقب (طاهره) دادند.
در کتابهای تاریخ و سیره چنین میخوانیم: «حضرت خدیجه باشرافتترین و ثروتمندترین و زیباترین زنان قریش بود و درجاهلیتبه «طاهره» و «سیده قریش» معروف بود و هر قبیلهایاصرار داشتبه وی تقرب جوید.»
افتخار مادری فرزندان رسول خدا (ص)
حضرت خدیجه(س) افتخار مادری فرزندان خاتم پیغمبران(ص) رادارد.پیامبر(ص) تنها از «ماریه» و خدیجه دارای فرزند شد.«ابراهیم»، فرزند ماریه، در کمتر از دو سالگی درگذشت.بنابراین تمام فرزندان رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(س) است.
امام صادق(ع) فرمود: روزی پیامبر خدا(ص) داخل خانه شد. ناگاهدریافت عایشه بر فاطمه(س) فریاد میزند و میگوید: و الله ایدختر خدیجه! تو را هرگز نمیبینم مگر اینکه مادرت بر ما برتریداده میشود، در حالی که او هیچ برتری بر ما نداشت و مثل ما بود.پیامبر(ص) سخنهای وی را شنید. وقتی حضرت فاطمه (س) پدربزرگوارش را دید، گریست، پیامبر(ص) فرمود: دخترم! چرا گریهمیکنی؟! فاطمه گفت: مادرم را یاد کردم، تحقیرش کردند.پیامبر(ص) غمگین شد و فرمود: حمیرا! ساکتباش. خداوند متعالزنی را مبارک قرار داده است که از همه دوست داشتنیتر باشد وفرزند بیشتری بیاورد. تمام فرزندان من از خدیجه است; عبد الله،قاسم، فاطمه، رقیه، ام کلثوم و زینب همه از خدیجه متولد شدند.اما خداوند تو را نازا قرار داد و من هیچ فرزندی از تو ندارم.
دوست داشتن صفات پیامبر (ص)
حضرت خدیجه، بعد از وفات دو شوهرش (عقیق بن خالد مخزومی و ابنهاله بن منذر اسدی) خواستگاران زیادی داشت. طبری میگوید: تمامقریش خواستگار خدیجه بودند.سران و ثروتمندان عرب بهخواستگاریاش شتافتند اما جواب رد شنیدند.
به تصریح بیشتر تاریخنویسان، بانوی قریش خود به طور مستقیمتقاضای ازدواج با محمد (ص) را با وی در میان گذاشت و به امینقریش گفت: «ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در میان مردم،امانت، خوشی خلقی و راستگوییات، به تو تمایل پیدا کردم.»
گروهی از زنان جاهل و مغرض قریش او را سرزنش کردند و گفتند: «خدیجه با آن همه شوکتبا یتیم ابو طالب محمد (ص) که تهیدست وفقیر است، ازدواج کرده، آیا این ننگ نیست؟»
خبر این سرزنشهاو یاوهسراییها به خدیجه رسید، آن بانوی خردمند دستور دادغذای مطبوعی آماده کنند و آن زنان را به صرف نهار فرا خوانند.وقتی میهمانان غذا خوردند، به آنها گفت: «ای گروه زنان! شنیدم شوهران شما(و شما) در مورد ازدواج منبا محمد(ص) خرده گرفتهاید. من از شما میپرسم آیا در میان شماشخصی نظیر محمد(ص) وجود دارد؟ آیا در سراسر مکه و اطراف آن،شخصیتی با جمال و کمال همانند محمد (ص) از جهت فضایل و اخلاقنیک مییابید؟! من به خاطر این کمالات عالی او با او ازدواجکردم...بنابراین، سزاوار یستبیهوده سخن بگویید.»
دوست داشتن دوستان پیامبر(ص)
حضرت خدیجه در پرتو هوش و ایمانش به دقتبه پیامبر گرامیاسلام (ص) مینگریست; هرکس را که پیامبر دوست داشت او نیز دوستمیداشت، مهر میورزید و از دشمنانش دوری میجست.
وقتی دریافت پیامبر(ص) به علی که کودکی خردسال بود، بسیارعلاقهنشان میدهد و او را در دامان خود میپرورد، به علی(ع) مهرورزید و در مراقبت از وی کوشید. او کنیزهایش را به یاریعلی(ع) میفرستاد.
خدمتکارانش را وا میداشت علی(ع) را بر دوش خویش نشانند و خودنیز او را نوازش میکرد. محبت او به علی(ع) چنان بود که مردممیگفتند: «علی(ع) نور چشم محمد و خدیجه است.» او برای آشکارساختن محبتخویش به علی(ع) و خاندانش، هدایای بسیار به خانهابوطالب میفرستاد....»
اولین زن مؤمن
اولین زنی که به پیامبر(ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه است.امیر المؤمنین(ع) فرمود: «من اولین کسی هستم که به پیامبرایمان آوردم و تا سه سال کسی جز من و خدیجه دختر خویلد کهخداوند او را رحمت کند. آن حضرت را تصدیق نکرد و با او نمازنخواند.» روزی یکیاز همسران پیامبر (ص) گفت: چرا گریه میکنی؟!آیا برای پیرزنی گندمگون از فرزندان اسد، گریه میکنی؟! پیامبرفرمود: «صدقتنی اذ کذبتم امنتبی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم.» هنگامی که شما مرا تکذیب میکردید، او تصدیقم کرد و هنگامی کهکافر بودید، به من گروید و برایم فرزندانی آورد، در حالی کهشما نازایید.
ایثار و مقاومت
حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) ثروتمندترین زنجزیره العرب بود. حدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهایتجاریاش شب و روز در طائف، یمن، شام، مصر و دیگر مناطق درحرکتبودند. او غلامان و کنیزان و اموال بسیار داشت که همه رابدون هیچ اکراه و منتی در اختیار پیامبر(ع) قرار داد. به پسرعموی خود ورقهبن نوفل گفت: برو به مردم اعلام کن که خدیجه تمام اموالش را به حضرت محمد(ص)هدیه کرده است. خداوند متعال نیز هرگز در مقابل این همه ایثارو مقاومت در راه حبیبش رسول خدا(ص)، خدیجه(س) را از یاد نبرد،او را در دنیا به مادری حضرت زهرا(س) مفتخر ساخت و در آخرتجایگاهی ویژه به وی بخشید. امام صادق(ع) میفرماید: «وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، فاطمه(س) گرد رسول خدا(ص)میگشت و میگفت: پدر! مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را مامور ساخته تا سلامشرا به فاطمه(س) ابلاغ کنی و به او بگویی که حضرت خدیجه(س) درخانهای بلورین که با طلا زینتشده و ستونهایی از یاقوت قرمزدارد. ساکن است. و آسیه و مریم بنت عمران با اویند. حضرتفاطمه(س) گفت: خداوند خود سلام است; سلام از او و به سویاوست.» 2یاور پیامبر(ص)2 پیامبر خاتم(ص) بعد از آشکار ساختناسلام، از طرف مشرکین و کفار آزار بسیار میدید تا جایی کهفرمود: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت» هیچ پیامبری به اندازه منآزرده نشد. ابن اسحاق میگوید: «خدیجه برای اسلام وزیری راستینبود و پیامبرخدا(ص) به وسیله او آرامش مییافت و تسلای خاطرپیدامیکرد.
درسال پنجم یا ششم بعثت، پیامبر گرامی اسلام در موسم حج از کوهصفا بالا رفت و با صدای بلند فرمود: «یا ایها الناس انی رسول الله رب العالمین.» «ای مردم! منفرستاده خداوند پروردگار جهانیان هستم.» مردم به سوی اونگریستند. سپس رسول خدا بر کوه مروه رفت، دستبرگوش نهاد و سهبار با صدای بلند فرمود: ای مردم! من فرستاده خدا هستم. دراین هنگام، بتپرستان با چهره خشمآلود به او چشم دوختند وابوجهل و مشرکان سنگبارانش کردند.
در این هنگام، مردی به حضرت علی(ع) گفت: «محمد(ص) کشته شد.»حضرت علی(ع) سراسیمه به سوی خانه خدیجه(س) دوید و در را کوفت.خدیجه(س) فرمود: کیست؟ علی(ع): من هستم. خدیجه: محمد(ص) کجاست؟ علی(ع): خبر ندارم، ولی مشرکان سنگبارانش کردند. نمیدانم زندهاستیا نه. مقداری آب و غذا بده و بیا به جستجویش بپردازیم کهاکنون تشنه و گرسنه است. خدیجه(س) با برداشتن غذا و آب ازخانه بیرون آمد و همراه علی(ع) به طرف کوه حرکت کرد. او درکوه میگفت: «چه کسی از پیامبر برگزیده برایم خبر میآورد؟ چه کسی از بهارپسندیدهام آگاهم میسازد؟ چه کسی از آن که در راه خدا راندهشده، برایم سخن میگوید؟ چه کسی مرا از ابوالقاسم با خبرمیکند؟» خداوند پیامبر(ص) را نجات داد و جبرئیل در کنارشحضور یافته، به حضرت خدیجه(س) نگاه کرد و به رسول خدا(ص) عرضکرد: «آیا به خدیجه(س) نمینگری که فرشتگان آسمان از گریهاشگریستند. او را به سوی خود بخوان، سلام مرا به او برسان و بهوی بگو: خداوند به تو سلام میرساند; و او را به خانهای دربهشت، که از قطعهای بلورین ساخته شده و به سه طلا آراسته شدهاست و در آن هیچگونه رنج و نگرانی نیست، مژده بده.»
آنگاه پیامبر(ص) خدیجه(س) را دید و فرا خواند. وقتی خدیجه بهرسول خدا(ص) نزدیک شد و چهره خونین او را دید، با آهی جانکاهگفت: «پدر و مادرم به فدایت، بگذار قطرات خون چهرهات بر زمینبریزد.» پیامبر(ص) فرمود: «میترسم پروردگار بر اهلزمینخشم گیرد.»
سرانجام شب فرا رسید و پیامبر(ص) در تاریکی شب همراه علی(ع) وخدیجه(س) به خانه باز گشت.
حضرت آدم فرمود: «من در روز قیامتسید و سرور هستم ولی شخصیاز فرزندان من به نام محمد(ص) که یکی از پیامبران است.
ازجهاتی برمن برتری دارد. از جمله، او همسری به نام «خدیجه»خواهد داشت که یاور اوست; ولی همسرمن «حوا» چنین نیست.»
مقاله ها
اولین بانوی اسلام
- بازدید: 14435