متن ادبی «بعد از تو، ای محمود احمد، ای محمد(ص)»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)


بار دگر، ياد تو زد آتش به جانم
جا دارد از اندوه، در سوگ وفاتت
گر جای اشک، از ديدگانم، خون چکانم
ای سوره عشق
ای آيه مهر
ای چشمه نور
ای اختر تابنده، ای ياد معطر
ای برترين و آخرين پيغام‏ آور
ای پا نهاده بر بلنداهای افلاک
ای همنشين بينوا، بر بستر خاک
رفتی ولی ما را به دست غم سپردی
ای چشمه مهر و وفا! ای خوب ای پاک!
در روزهای تيره و شبرنگ «بطحا»
در ظلمت کور کوير جاهليت
مشعل به کف، دردآشنا، ره می‏گشودی
در اوج خشم و کينه ديرين «يثرب»
در سينه ‏ها بذر محبت می‏فشاندی
پاک و مبرا بودی از هر لغزش و عيب
ای شاهد غيب!
سيمای تو آينه ايزدنما بود
چشم خدابين تو هم چشم خدا بود
ای وارث خط شفق‏گون رسالت
دردا، دريغا!
ای امّی گويا از آن روزی که رفتی
ما همچنان در انتظاری تلخ، مانديم
بعد از تو ای محمود احمد، ای محمد(ص)
ديگر بلال، «اللّه‏ اکبر» بر نياورد
جبريل از سوی خدا ديگر نيامد
خوش روزگاری داشتيم اندر کنارت
اما دريغ، آن روزها ديری نپاييد
رفتی ولی از ياد ما هرگز نرفتی
بعد از تو اشک ديده‏مان هرگز نخکشيد
بعد از تو خاطرهايمان هرگز نياسود
بعد از تو دل‏های محبّان شد غم ‏آلود
زان دم که غم نامه سوگ تو خوانديم
از ديدگان بر مزرع دل، خون فشانديم
بعد از تو، ای يار ضعيفان، قصه ما
غم بود و حرمان بود و درد تازيانه
يا کنج زندان، يا اسارت، يا شهادت
آزارها و حمله ‏های وحشيانه
بعد از تو اولاد علی آواره گشتند
بر خون سجود آورده و در خون نشستند
بعد از تو ما مانديم و غوغای سقيفه
بعد از تو، امت عهد و پيمان را شکستند
بعد از تو ما مانديم، با زهرای مظلوم
آن چهره ‏ای، کِش بارها بوسيده بودی
آزرده و سيلی‏ خور دست ستم شد
در کوفه، محراب علی گرديد گلگون
صحرای سرخ کربلا رنگين شد از خون
لب‏ های قرآن‏ خوان و حق گوی «حسين»ات
آماج ضربت‏ های چوب خيزران گشت
يار وفادارت، «ابوذر»
چون عاشقان، در غربت تبعيد، جان داد
«عمار ياسر» کشته گرديد
فريادهای «مالک اشتر» فرو خفت
بيدار هامان بر فراز دار رفتند
ای بنده خوب خداوند
بعد از تو، ما مانديم و ميراث شهيدان
بعد از تو، ما بوديم و خيل سوگواران
رفتی تو، ای تنديس اخلاق و فضايل
ای عقل کامل
رفتی ولی ما را به دست غم سپردی
يادت گرامی باد، ای ياد معطر
ای نامت احمد
نامت بلند و جاودان باد، ای «محمد»

جواد محدثی