کنون زان خصایص گزارم سخن *** که مخصوص بُد با سرِ انجمن
گهِ چاشت در وتر کردن نماز *** همیدون به شب در تهجّد دراز
ادا کردنِ دَیْن آن بینو *** بود مرده و وام باشد رو
بر او بود واجب نه بر امّتان *** که ایشان ندارند از این در توان
و گر امّتی باشد اندر نماز *** نبی خواندش، پاسخش داد باز
زکاة آنچه کرده است واجب خدا *** حرام است یکباره بر مصطفی
همیدون به خویشان او جمله برهر *** آن کو بود هاشمی در گُهر
و گر مطّلبی بُوَد در نژادوز آزاد *** گردانشان هم ز داد
ولیکن بُدی خاص بر وی حرام *** هر آن مال کآن را صدقّه است نام
سلاحی که پوشیده بودی به تن *** برون کردنش از تنِ خویشتن
از آن پیش گردد تمام آشکار *** ظفر یا هزیمت در آن کارزار
وگر خوردن خام سیر و پیاز *** هر آن چیز ماند بدین هر دو باز
ولیکن بر امّت نباشد حرام *** از این هر چه گفتم یکایک چه نام
منبع : نشریه گنجینه ، مهر و آبان 1385 ، شماره 61