شعر «ذکر خصایص مصطفی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

کنون زان خصایص گزارم سخن   ***    که مخصوص بُد با سرِ انجمن
گهِ چاشت در وتر کردن نماز   ***    همیدون به شب در تهجّد دراز
ادا کردنِ دَیْن آن بینو   ***    بود مرده و وام باشد رو
بر او بود واجب نه بر امّتان   ***    که ایشان ندارند از این در توان
و گر امّتی باشد اندر نماز   ***    نبی خواندش، پاسخش داد باز
زکاة آنچه کرده است واجب خدا   ***    حرام است یکباره بر مصطفی
همیدون به خویشان او جمله برهر   ***     آن کو بود هاشمی در گُهر
و گر مطّلبی بُوَد در نژادوز آزاد    ***    گردانشان هم ز داد
ولیکن بُدی خاص بر وی حرام   ***    هر آن مال کآن را صدقّه است نام
سلاحی که پوشیده بودی به تن   ***    برون کردنش از تنِ خویشتن
از آن پیش گردد تمام آشکار   ***    ظفر یا هزیمت در آن کارزار
وگر خوردن خام سیر و پیاز   ***    هر آن چیز ماند بدین هر دو باز
ولیکن بر امّت نباشد حرام   ***    از این هر چه گفتم یکایک چه نام

منبع : نشریه گنجینه ، مهر و آبان 1385 ، شماره 61