ای عزیز! بدان که معنی «اللّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الاَْرض» آموختنی نیست، دیدنی است که صفت نور است. هر دل که بیغرض باشد ناظر این کلمات شود. تو مطیع حضرت خواجه شو تا با تو این راز توان گفت. بدان که هر چه در آسمان و در زمین است فی الحقیقه همه نور خداست و بدان که نور حق تعالی قدیم است و از عالم ذات به عالم صفات آمد، چنانکه صورت بست و حضرت خواجه علیه الصّلوة و السلام میفرماید که: «اَوَّلُ مَا خَلَقَ اللّهُ نُورِی» یعنی اوّل نور من آفریده شد، یعنی پیدا شد در مقامات و تربیت یافت.
نور احمد آفتاب و صد جهان *** ذرّه ذرّه در هوایش جانفشان
نور احمد بحر دُربار آمده *** چشمها از وی پدیدار آمده
نور احمد جان و عالم خاک و باد *** خاک و باد از وی شده سرسبز و شاد
نور احمد میدهد در دل حیات *** هم ز نور او جهان ها گشته مات
نور احمد ساقی خمخانه هاست *** نور احمد همدم پیمانه هاست
نور احمد گرنه نورافشان شدی *** کی زمین ساکن فلک رقصان شدی
نور احمد ذوالفقار صد زبانست *** نور احمد دود و نار کافران است
نور احمد علم و عقل باصفاست *** نور احمد بینش عین بقاست
نور احمد ابتدا و انتهاست *** نور احمد دیده و وصل و لقاست
نور احمد هیچ ناید در مقال *** کس نبیند سرّ آن جز اهل حال
نور احمد هست بی شبه و مثال *** ای جمالی، چون نمایم آن جمال
هر که شد در کوی او همچون غبار *** بر سرآید همچو ما در هر دیار
ترک دنیا کن گرت باید وصال *** ورنه رو اندر چه کین و ملال
منبع : نشریه گنجینه ، مهر و آبان 1385 ، شماره 61