جُبَیر روایت کند که فرموده: نام من محمّد و احمد و حاشر و ماحی و خاتم و عاقب است و از جمله اسامی حضرت رسالت صلی الله علیه وآله نبی التّوبة و نبی الرّحمة و نبی الملاحم و شاهد و مبشّر و نذیر و ضحوک و قتّال و متوکّل و فاتح و امین و مصطفی و رسول و نبی و امّی و قثم است.
نقل است که: حضرت رسالت صلی الله علیه وآله فرمود که: مرا در قرآن هفت نام است: محمّد و احمد و یس و طه و مدثّر و مزمّل و عبداللّه و روایتی دیگر آن است که فرمود: نام من احمد است. یعنی امت خود را از آتش دور میگردانم و حضرت رسالت صلی الله علیه وآله را چند لقب آمده است: منیر و منذر و نذیر مبشّر و رحمة للعالمین و نعمة اللّه و عروة الوثقی و الصّراط المستقیم و النّجم الثّاقب و کریم و نبیّ امّی و داعی اللّه و اوصاف او در کتب منزله و احادیث بسیار است.
بعضی دیگر از آن القاب: مصطفی، مجتبی و ابوالقاسم و حبیب اللّه و رسول ربّ العالمین و شفیع و مشفع و متّقی و مصلح و طاهر و مُهَیمن و صادق و مصدوق و هادی و سیّد ولد آدم و سیّدالمرسلین و امام المتّقین و قایدالعزّ المحجّلین و خلیل الرّحمن و صاحب الحوض المورود و الشّفاعه و المقام المحمود و صاحب الوسیله و الفضیله و الدّرجةالرّفیعه و صاحب التّاج و المعراج.
چون اسامی و نشان مصطفی *** بشنوی ای واله بی دست و پا
روی سوی قدرتش کن در زمان *** تا ببینی عزّت آن اصل جان
تا نگویی که ندانست آن رسول *** جمله اسرار حق پیش از اصول
این اشارات و بیان از بهر ماست *** که نمیدانیم منزلمان کجاست
بشنو این نقل صحیح و بیغبار *** تا نمانی در غبار و در شرار
تا علیم اوّل و آخر شوی *** هم بصیر باطن و ظاهر شوی
تا ببینی فعل حقّ و فعل خویش *** باادب باشی نبینی ظلّ خویش
هم نبینی فرع خویش و اصل خویش *** تا بیابی ای برادر وصل خویش
با حقارت ننگری در واصلان *** تا نبینی صورت خود همچو جان
تا نبینی خواجه طفل و خویش پیر *** تا ببینی نفع انصاف ای اسیر
سر مپیچ از راه انصاف ای ضریر *** که ز انصافت شود دیده بصیر
گفت عمّ مصطفی عبّاس پیر *** که نبُد جانم خبردار بشیر
کودکی میدیدم آن پیر همه *** با وجود آن ظهور و دمدمه
آن زمان که احمد اندر مهد بود *** فارغ از این گفت و گوی و جهد بود
منبع : نشریه گنجینه ، مهر و آبان 1385 ، شماره 61